رد صلاحیت یا خالص‌‌سازی نهایی از سوی شورای نگهبان

کمتر از ۲ ماه مانده به نمایش انتخابات مجلس ملایان، شورای نگهبان آخرین میخ تابوت رد صلاحیت‌ها را زد.

رویه از ابتدا مشخص بود. مجلس دوازدهم ملایان باید از هر گونه صدای با اغماض «مخالف» ملایان عاری باشد. پیش از این نیز،‌ تنها آنان به مجلس راه می‌یافتند که به «ولایت فقیه التزام قلبی و عملی» باید می‌داشتند.

اما ماهیت حاکمیت دیکتاتوری،‌ حتی بیرونی‌های حلقه دیکتاتور را نیز بر نمی‌تابد. رویه آشکار از انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ شروع شد. پس از نمایش، آن مجلس از سوی خامنه‌ای، «مجلس انقلابی» نامیده شد.

اما حذف جناح مغلوب، نتیجه‌یی برای ملایان داشت که برای آنان قابل پیش‌بینی نبود. در ورای حذف جناح مغلوب، تضادهای ناشی از اختلاف جامعه و حاکمیت به درون جناح غالب می‌ریزد.

اما تصمیم برای خیز یکسان‌سازی و به بیان این روزها خالص‌سازی کاملا جدی بود. قیام‌های بنیان‌کن از سال ۹۶ شروع و آبان ۹۸ و ۴۰۱، هر یک می‌رفت تا بود ملایان را به نبود تبدیل کند.

سال ۴۰۰ و نمایش انتخابات ریاست جمهوری از حیث رد صلاحیت، سرآمد تمامی دوران بود. خامنه‌ای برای بیرون کشیدن رئیسی، حتی به علی لاریجانی نیز رحم نکرد.

پسا آن نمایش، انزوا و تحریم نمایش انتخابات، همراه با تشدید تضادها در جناح غالب حاکمیت بود. کشاکش بین «مجلس انقلابی» و «دولت جوان حزب‌اللهی» بالا گرفت. بر خلاف آن چه ملایان تصور می‌کردند، تضادها آشتی‌ناپذیر بودند.

اما آنان هدف بزرگتری را دنبال می‌‌کردند. یکسان‌سازی قدرت، برای سونامی اعتراضات پیش‌رو که البته از پیشتر توالی‌وار آغاز شده بود.

رد صلاحیت یا خالص‌سازی؟

در این بین تضاد به حدی جدی بود که پرده‌ها کنار زده شد و علنا از «خالص‌سازی» صحبت به میان آمد. در این رویه البته مانند سابق، دیگر رای و نظر مردم ملاک نبود. [خالص‌سازی در اردوگاه خامنه‌ای؛ چرا؟]

شاخص و ملاک بستن هر گونه شکاف در راهیابی نه‌خودی‌ها به هرم قدرت در قوای سه‌گانه بود. شکاف‌ها باید بسته می‌شد. ملایان از درد اعتراضات نالان بودند، اما از درمان نیز گریزان.

یعنی درمانی برای آنان وجود نداشت. البته آنان از تلاش مذبوح دست برنداشته و نمی‌دارند. حاکمیت بدون پشتوانه و مشروعیت مردمی، در لبه پرتگاه سقوط قرار می‌گیرد.

درمانی که به کار گرفته شد، دردی دوا نمی‌کرد. بلکه خود بر درد می‌افزود. یکدست‌سازی و رد صلاحیت حداکثری برای دوران اضطرار.

هنگامی که مردم به کف خیابان می‌آیند، باید در رأس هرم حاکمیت، همه یکدست باشند. اما درمان جراحی نیز سودی برای ملایان نداشت. از آن طرفی نبستند. در جریان اعتراضات ۴۰۱، بود که سران و فرماندهان ارشد نظامی از ریزش‌هایی سخن گفتند که نمونه‌های آن، پیشتر نادر بود. اما در جریان اعتراضات ۴۰۱ به وفور.

درمان و چاره‌ی دیگری پیش پای ملایان وجود ندارد. باید یکه‌تازانه به این روند ادامه دهند. هر آن کس را که سودای سردادن اندک ناله مخالفتی با ملایان دارد باید رد صلاحیت، حذف و جراحی کرد. این «قانون اساسی» دوران پایانی دیکتاتوری‌هاست.

در هفته‌های پایانی منتهی به نمایش،‌ شورای نگهبان نیز وارد گود شد. البته پیشتر کار جراحی در دو مرحله اجرایی شده بود. اسم‌نویسی زودهنگام داوطلبان و پس از آن بالارفتن تیغ جراحی هیئت‌های اجرایی وزارت کشور.

دومی نیز در نوبه خود امر نادری بود. یک ارگان مجریه،‌ وظیفه حذف و خالص‌سازی مقننه‌ی ملایان را سهل‌الوصول‌تر کرد.

حیله‌گری ملایان برای پوشاندن ابعاد رد صلاحیت‌ها

بفرموده بسیاری افراد، بسیار بیشتر از دوره‌‌های قبل نیز نام‌نویسی شدند. تا پس از جراحی‌های بسیار، در آخر بوق‌های تبلیغاتی ارگان‌های جراحی، بتوانند شیپور «عدالت» نیز بدمند! با درصدبندی‌ و نسبت‌بندی ادعا کردند که نسبت رد صلاحیت‌شدگان در این دوره، بسیار کمتر از پیشینیان بوده است.

حیله پشت سر حیله. کار نیز به همین منوال پیش رفت. تا در آخرین گام در روزهای اخیر، شورای نگهبان نیز وارد گود زورآزمایی شد.

خروجی این زورآزمایی،‌ علاوه بر پوششی‌ها، رد صلاحیت ۲۶ نفر از نمایندگان کنونی،‌ «مجلس انقلابی» بود! به نحوی که صدای بسیاری از حلقه‌ی خودی‌های ملایان نیز درآمد.

اما خطر تغییر و براندازی، قیام و اعتراضات کاملا جدی است و بر سر بود و نبود، ملایان شکافی را برنمی‌تابند. نتیجه نیز البته از پیش و از روز روشن‌تر است؛ تحریم بزرگ نمایش انتخابات حتی توسط جناح مغلوب حاکمیت.

مردم ایران البته از سالیانی پیشتر نه مهر تحریم که مهر مردودی را بر کارنامه همه حاکمیت زده‌اند. این مهر زمانی زده شد که مردم ایران در دی‌ماه ۱۳۹۶ شعار دادند؛ «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا».

به هر ترتیب خامنه‌ای آخرین گام‌های خالص‌‌سازی را برداشته است. تکیه او بر بی‌شکاف‌بودن بالای هرم حاکمیت است و پشتوانه نیروی سرکوب و نظامی در مقابل قیام‌های پیش‌رو.

اما زمانی که در هرم قدرت، قائده‌ی آن، کوچک و کوچکتر شود،‌ روزی می‌رسد که دیگر قائده‌ی هرمی باقی نمی‌ماند. درست به مانند قوانین و اشکال ریاضی.

قائده‌ی هرم آن قدر کوچک و کوچک‌تر می‌شود که دیگر هرم تغییر ماهیت می‌دهد. تبدیل به خطی می‌شود که بر روی هیچ یا کمی بیش از هیچ بنا شده است.

خطی که با اندک طوفانی کمر آن می‌شکند. آن روز، روز پایانی حکومت دیکتاتوری ملایان است. سرعت خالص‌سازی و شتاب آن، نشان می‌دهد آن روز بسیار نزدیک است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)