مسعود خوشابی
از فردای‌پیروزی‌ هر انقلابی ، معمولاً یکی از مباحث جدی که مطرح می‌شود ، بحث تخصص و تعهد است ؛ که اگر پیش از انقلاب بطور مفصل به گفتمانی غالب درسطح جامعه تبدیل نشده باشد وچه بسا خِردجمعی به اجماع نظرِ قابل قبولی دراین خصوص دست نیافته باشد ، به دشواری بتوان درفضای پرتنش بعد از انقلاب به آن پرداخت .
برخورد به مبحث ” اقتصاد‌سیاسی “و کارشناسان این جرگه ، گلوگاه انقلاب است .پیچیدگی این حوزه‌ی علوم انسانی درحدی است که سایرعلوم به گرد آن هم نمی رسند .
انتصاب مهندس مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت و سپس انتصاب-انتخاب دکترابوالحسن‌بنی‌صدر به عنوان اولین رئیس‌جمهور ، گویای آن است که دربدو امر نظر به بکارگماشتن متخصصین درپُست‌های مرتبط به حوزه‌ی اقتصادسیاسی بوده است .حتی امام راحل که همچون سایر دین مداران ادیان ابراهیمی معنویات را مقدم وفراتر از مادیات ارزیابی می‌کرد ، نقش آن را نادیده نمی‌گرفت ، بطوریکه دکتر عبدالکریم سروش درجائی نوشته دراولین دیداری که پس ازانقلاب سیاسی بهمن ۱۳۵۷ با امام راحل داشته ، ابتدا به ساکن امام راحل به جِدّاظهارداشته که چپی‌ها به لحاظ فلسفی حرفی برای زدن ندارند ، اما به لحاظ اقتصادی ‌دارند ، آن ها را استخراج و بازنمائی نمائید تا مورداستفاده قرار گیرند .
اما چنان چه دانی و رفت ، گام در راهی دیگر گذاشته شد و به تدریج نقش متخصصین علوم‌انسانی و اهل نظر وفن به ویژه در حیطه ی پردامنه وخطیر اقتصادسیاسی کم‌رنگ و کم‌رنگ تر شد و دربازتولید اهالی آن هم کوتاهی‌ها شد که حالا کار به‌جائی رسیده است که جناب سید صولت مرتضوی “وزیر تعاون ، کار و رفاه اجتماعی”، دراولین اجلاس جهادگران اقتصادی ایران جمله‌ی به غایت شگفت انگیزی را بیان می فرمایند مبنی براین که :” بحمدالله والمِنِّه درحوزه اقتصاد ، یکی از اولین اقتصادهای جهان هستیم و مخصوصاً دراین دولت .” مستند این “شکوفائی ” نیز به عنوان اقامه دلیل :” آمارهای مرکز آمار ایران ، بانک مرکزی و صندوق بین المللی پول و سایرمجامع صاحب نظر اقتصادی ” ذکرشده است .
مردم که هیچ ، اهل‌نظر پس از وصول این پیام ، دربدوامر توجه‌شان به این نکته جلب می شود که نکند پیام توسط هوش‌مصنوعی یا جاعلانی‌بدخواه دست‌کاری شده‌باشد وحتی پس از حصول اطمینان ازصحت گفته، مدتی صبرپیشه می‌کنند تا شاید تصحیح یا تحشیه‌ای برآن اِعمال گردد و بعد از آن که صبوری شان هم بی نتیجه ماند به سوابق راوی مراجعه می‌کنند ، که به لطف تکنولوژی زحمت بسیار نمی‌خواهد صرفاً Wikipedia ادای مقصود می‌کند .
اکنون پُر بی‌راهه نخواهد بود که با توجه به احترام به حوصله‌ی خوانند مشتی از خروارهاموارد پیشینه ایشان مطرح گردند:
– ایشان (متولد ۶بهمن ۱۳۴۰) قبل از احراز این سمت (۱۴۰۱)معاون اجرائی سرپرست نهاد ریاست جمهوری ، رئیس اموال واملاک بنیادمستضعفان ، رئیس ستادانتخابات کشور (۱۳۸۸) و معاون سیاسی وزارت کشور بوده اند .
– به رغم این‌که صلاحیت شان به علت ناهمخوانی مدرک تحصیلی شان (کارشناس الهیات) با مدارک لازم جهت اخذ مقام شهرداری اُبَرشهری چون مشهد ردّ می‌شود به این سمت گماشته می شوند .ضمناً درسال ۱۳۹۶به دلیل تخلفات مالی و ممانعت ازحسابرسی با صدور حکم توسط دیوان عالی محاسبات از سمت خودعزل و ازسوی دیوان‌عدالت‌اداری به ۵ سال انفصال ازخدمت دردولت محکوم می‌شوند .
– ایشان در سمت های مدیر کلی اقدامات تأمینی زندان‌ها ، مدیرکلی‌امور اداری و‌مالی‌سازمان‌های زندان ها نیز اشتغال داشته اند .
– ناگفته نماند در ۴ فروردین ۱۳۹۱ نیز اتحادیه اروپا وی را به دلیل نقشی که در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی داشته نه تنها ممنوع الورود به اروپا بلکه دارائی های وی را نیز در اروپا قابل‌توقیف ارزیابی کرده است .
چنان چه ملاحظه می شود ایشان که فعالیت انقلابی خود را از بسیج شهرستان باباحیدر استان چهارمحال وبختیاری شروع کرده ، همه گونه مراتب را پشت سر گذاشته و شایستگی های خود را به اثبات رسانده ولی اظهار نظر در حیطه‌ی کلان اقتصادسیاسی آن هم درکسوت یک وزیر ، تخصصی می‌خواهد که علی‌الظاهر به‌نظرنمی‌رسد ایشان دارای آن باشند .
با این توصیف ها جای پاسخی به این پرسش‌گله‌گزارانه باقی است که چگونه است که پس از گذشت بیش از ۴ دهه از عمر انقلاب همچنان کم بود کادرهای کلیدی و تخصصی تا این حد چشمگیر است ؟

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)