کانون زنان ایرانی -سارا کریمی :
نشست”حقوق شهروندی زنانِ در حاشیه “دوشنبه، بیستم آبان ماه، از سوی گروه جامعهشناسی زنان و جنسیت، انجمن جامعه شناسی ایران و باهمکاری موسسه مهرطه برگزارشد.
در این جلسه که از ساعت ۱۷ آغاز شده و تا ساعت ۱۹ ادامه پیدا کرد، دو موضوع حقوق شهروندی زنانِ درحاشیه : زنان معلول و زنان افغان توسط ترانه میلادی (دبیرکل کانونهای معلولان شهرتهران) و فاطمه خاوری (مدیرموسسه زنان هجرت) مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
میزبان مراسم دکتر شهلا اعزازی در آغاز نشست به شرح و بسط مفهوم حقوق شهروندی به طور کلی پرداخت و جایگاه حقوق اقلیتها و اقشار حاشیهای را با توجه به این تعریف توضیح داد. با این مقدمه ترانه میلادی در ارائۀ خود بر وضعیت حقوقی معلولان در ایران و بسترهای بهرهمندی از حقوق در زندگی روزمرۀ آنها تمرکز کرد.
تاکید میلادی بر این نکته بود که میان داشتن حقوق قانونی و امکان استفاده از آن برای معلولان در ایران فاصله ی زیادی است. این عدم امکان استفاده از حقوق قانونی مانند حضور و رفت و آمد در فضاهای عمومی، مدارس عادی، مشاغل جدی و غیره موجب طرد ناخودآگاه این افراد از جامعه شده و آسیبهایی جدی به بهداشت روحی و روانی آنها وارد میسازد. در حالی که این وضعیت برای زنان معلول به علت محدودیتهای مضاعف زن بودن در جامعه بیشتر میشود. از نظر میلادی دو مانع بزرگ مشکلات فرهنگی و عدم بسترسازی نهادمند از سوی دولت دست به دست هم داده تا وضعیت بغرنج و غیر قابل حل را در زندگی معلولان و خصوصا معلولان زندر جامعۀ ایران ایجاد نماید.
باید از فرهنگسازی آغاز کرد
ترانه میلادی با انتقاد از محتوای برنامههای رسانهای و سوگیری آنها راجع به مسئلۀ معلولیت که آنها تابو کرده و مجازاتی در مقابل ارتکاب به گناه میداند که مستوجب ترحم است و یا طرد، نتیجه گرفت که فرهنگسازی باید از سنین کودکی و برروی کودکان عادی شروع شود.
او گفت با آنکه طرح ادغام مدارس عادی و استثنایی از امسال آغاز میشود، اما این برنامه بدون ایجاد بسترهای مناسب و آموزش مربیان و معلمان و همکلاسیها خبر خوبی برای معلولان نخواهد بود و چه بسا موجب آزارهای روحی و جسمی بیشتر آنها در زندگی اجتماعیشان در مدرسه شود. میلادی معتقد بود که اختصاص فضاهای ویژۀ معلولان مانند بوستان معلولان، درمانگاه معلولان یا مدارس معلولان راه حل نیست و به جای اختصاص امتیاز ویژه به این قشر از جامعه باید بستری فراهم کرد که این افراد بتوانند از حقوق اجتماعی معمولی خود استفاده کنند.
این بسترسازی باید مبتنی بر پژوهشهای دانشگاهی دربارۀ وضعیت و مسائل این بخش از جامعه باشد که گویی متاسفانه برای جامعۀ دانشگاهی به عنوان مسئله شناخته نشده و یا آنکه به نتایج پژوهشهای آنها در تصمیمگیریها توجه نمیشود. در حالی که در هریک از بحرانهای اجتماعی-سیاسی مانند جنگ و یا بلایای طبیعی چون سیل یا زلزله عدهای به آمار معلولان اضافه میشود و با توجه به گذراندن جنگ هشت ساله و نیز بحرانهای طبیعی که کشور ما گذرانده نیاز به توجه به مسائل معلولان بیش از پیش احساس میشود. در حالیکه بعد از پیشامدن هرکدام این حوادث بیش از هرچیز به عمران و بازسازی خرابیها توجه میشود و نیروی کمی برای احیای نیروی انسانی آسیب دیده تمرکز میابد.
میلادی در پاسخ به یکی از حضار که از تجربۀ معلولیت خود او پرسید پاسخ داد که در گام نخست وجود یک مشاور بحران در مراکز درمانی که پیش از خانواده زمینههای ذهنی را برای فرد آسیب دیده فراهم کند و او را از آنچه به سرش آمده با خبر کند و تا التیام روحی و توانمند شدن وی و خانوادهاش که خود دستخوش بحران شدهاند با آنها بماند، یک ضرورت به نظر میرسد. اکنون این مشاور در ایران وجود ندارد و من بدون هیچ پیش زمینهای بدون واسطه از طریق پزشک معالجم از این اتفاق باخبر شدم که بدون مقدمه به من خبر داد که دیگر نمیتوانم راه بروم؛ این قضیه شوک جبران ناپذیری به من و هرکس دیگری که در وضعیت من قرار گرفته وارد آورده و حتی گاه توانسته انگیزههای زندگی را در آنها به میزان زیادی تضعیف نماید. به همین خاطر است که فرهنگسازی اهمیت پیدا میکند و بسترسازی آن را در جهت افزایش کیفیت زندگی معلولان تقویت مینماید.
تغییرات قانونی آفت زندگی مهاجران افغان
فاطمه خاوری به عنوان سخنران سوم به طرح مسئلۀ وضعیت زنان و کودکان افغان در ایران و بهرهمندی آنها از حقوق شهروندی پرداخت.
او با معرفی خودش آغاز کرد؛ زن ۳۶ سالهای که تبعۀ افغانستان اما متولد و بزرگ شدۀ ایران است و کودکانش را نیز در همین جا به دنیا آورده. او کارش را از سال ۷۶ با تاسیس مدرسه ای برای کودکان افغان آغاز کرده است. مشاهدۀ کودکان افغان در خیابانها و نرفتن آنها به مدرسه او را به درس دادن به آنها در خانهاش واداشته است. در عین حال او اطلاعات مربوط به مشخصات جمعیتی و وضعیت سلامت آنها را جمعآوری کرده و در اختیار خانۀ بهداشت محله قرار میداده است.
خاوری اضافه کرد: در مدت کوتاهی شاگردان من از ۲۰ نفر به بیش از صد نفر رسیدند که در چهارنوبت در هفته به خانۀ اجارهای من میآمدند تا درس بخوانند. از دوستانم برای درس دادن به آنها کمک خواستم و استقبال به حدی رسید که در خانۀ جدیدم که صاحب خانه هم در طبقۀ بالای آن ساکن بود پس از ۴۰ روز جواب شدم. اما به قدری از شور و شوق این بچه ها انرژی و انگیزه گرفته بودم که به مساجد و حسینه ها مراجعه کردم و توانستم برای شش ماه در مشاجد به بچه ها درس بدهم. بعد از گذشت یکسال با مراجعۀ به سفارت افغانستان توانستم فعالیت خودم را به ثبت برسانم و به بچه ها کارنامه بدهم . اکنون در طول پانزده سال ۵هزار و ۱۵۰ کودک را تا مقطع دبیرستان آموزش دادم و برای این کار مدیون دوستان خوب و خانوادۀ صبورم هستم.
به گفتۀ خاوری در این مدارس بیشتر فرزند بزرگ خانواده یا پسری که شاغل به کار بوده را میفرستادند. شهریۀ این مدرسه از ماهی دوهزار تومان آغاز شده و اکنون به ماهی هشت هزار تومان رسیده و با اینحال به دلیل پرجمعیت بودن خانوادهها بسیاری توان فرستادن همۀ بچههایشان به مدرسه را ندارند. بسیاری از کودکان با داشتن کارت اقامت قانونی به دلیل تغییر محل زندگی از شهری که کارت در آن صادر شده از تحصیل محروم شدهاند. در کنار اینها مادرانی بودند که ۹۵ درصد آنها به طور کل بیسواد بوده و بدون هیچگونه آگاهی از نکات بهداشتی یا تربیت کودک زندگی میگذراندند.
مدیرموسسه زنان هجرت با هیجان ادامه میدهد: این زنان اما هرکدام هنری محلی داشتند که باعث شده آنها را دور هم جمع کرده و از ایشان بخواهم که هنرهایشان را به یکدیگر بیاموزند و از کارهایشان در جاهایی که دعوت میشدیم نمایشگاه برگزار کنم. استقبال از این نمایشگاهها به قدری خوب بود که در دومین جشنوارۀ زنان سرزمین من در بخش بین الملل رتبه آوردیم. با این حال چون کار اصلی مدرسه آموزش کودکان بوده، نتوانستیم در زمینۀ فروش محصولات مادران کار چندانی انجام دهیم، اما اگر کسی بخواهد رد این زمینه فعالیت کند استقبال میکنیم.
خاوری بخش دوم سخنرانیاش را با تمرکز بر تشریح وضعیت زندگی خانوادههای افغان در ایران با این آیه از سورۀ نساء آغاز کرد:
آیا زمین خدا آنقدر پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟
او گفت اکنون یکسال است که فعالیت مدارس خودگردان غیرقانونی اعلام شده و به تبع آن این قانون موجب تعطیلی مدرسۀ ما شده است. از همین نکته باید به این موضوع اشاره کرد که قوانین مربوط به مهاجرت اتباع افغان یکی از بزرترین موانع زندگی برای آنها در ایران است. عدم صدور کارت اقامت طولانی مدت برای آنها و به تبعاش پذیرش نشدن افرادی که کارت شناسایی معتبر ندارند از سوی مراکز پزشکی و درمانی یکی از بزرگترین معضلاتی است که سلامت جسمی این افراد و بهداشت جامعه را دچار مخاطره میکند.
قوانین مربوط به تحصیل و آموزش نیز به همین سبب ورود کودکان افغان را به نظام آموزشی دچار مشکل کرده و قشری از افراد را بدون آموزش و تحصیل در جامعه رها میکند که میتواند خود بسترساز آسیبهای اجتماعی و فرهنگی فروانی در آینده شود. تمدید بسیار مشکل کارت اقامت و صدور کارتهای دو تا سه ماهه از یک سو و شرط اقامت در شهر محل صدور کارت برای رفتن به مدرسه و نیز تعطیلی مدارس خودگردان از سوی دیگر از جملۀ این موانع به شمار میآیند. بسیاری از سرپرستهای خانوادههای افغان هنگامی که به دنبال کار به شهر دیگری میروند به محض اولین برخورد با پلیس «رد مرز» شده و مجبور به خروج اجباری میشوند؛ در حالی که زن و فرزندانشان در ایران میمانند و وضعیتی پیش میآید که نه پدر میتواند به ایران بیاید و نه مادر میتواند بچهها را برگرداند و بنابراین خانوادههای زن سرپرست در میان افغانها زیاد هستند که با توجه به فرهنگ مردسالار درون خانواده مهارت ناچیزی برای حضور در جامعه و تامین اقتصادی خانه دارند و همین موجب فقر بیشتر و بلاتکلیفی مضاعف آنها میشود. عدم امکان ارتباط با پلیس و نهادهای قانونی به علت قوانین مهاجرت،ازدواج زودرس، ترجیح پسران بر دختران در خانواده برای تامین هزینههای تحصیل، عدم آگاهی از نکات بهداشتی و تربیتی و عدم امکان حضور در جامعه موجب پایین ماندن کیفیت زندگی این مهاجرین در ایران شده است.
خاوری در انتها نخستین راهکار پیشنهادی برای حل این مسائل را ثبات قوانین مربوط به افاغنه در ایران دانست. زیرا تغییر هر سالۀ قانون موجب عدم امنیت روانی و سرخوردگی و افسردگی برای ادامۀ زندگی در میان این مهاجران شده و با تعطیلی گاه و بیگاه نهادهای مردمی و غیرانتفاعی حامی مهاجران که میکوشند تا موجب کاهش آسیبهای ناشی از مهاجرت و حمایت از این اقشار شوند، این موسسات را از ادامۀ فعالیت دلسرد میکند. همچنین بازنگری در قوانین و مشارکتجویی از نخبگان گروههای مهاجران برای تصمیمگیری درست برای ساماندهی آنها راهکارهای دیگری بود که این عضو موسسۀ زنان هجرت در پایان به آنها اشاره کرد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.