حضور در یک کتابفروشی و ورق زدن کتاب‌ها، همیشه این فایده را دارد که احتمال آشنایی شما با کتاب‌ها و نویسنده‌های ناآشنا، اما خوب بسیار بالا می‌رود.

امروز روی ویترین یک کتابفروشی، چشمم به کتاب قوانین قدرت افتاد، اول فکر کردم که کتاب تئوریک سیاسی باید باشد، اما وقتی که کتاب را ورق زدم متوجه شدم کتابی است بسیار جذاب و خواندنی، حاوی ترفندهایی برای زندگی، مدیریت و کار گروهی.

بیشتر ماها بعد از یکی دو دهه کار گروهی، کار در یک شرکت یا مدیریت یک مجموعه کوچک و بزرگ، با آزمون و خطا، ترفندهایی را یاد می‌گیریم، مثلا یاد می‌گیریم با چه تیپ‌های شخصیتی حشر و نشر نکنیم، چطور از توانایی هر فرد به نفع خود استفاده کنیم، چطور دیگران را ترغیب کنیم تا در جهت منافع جمعی و ما کار کنند، چطور خلاقیت خود را افزایش دهیم و چطور منفور بالادست خود نشویم!

شاید خود ما هم متوجه یادگیری تدریجی این نکات و ترفندها نشویم، اما این تجارب را می‌شود آموخت.

کتاب قوانین قدرت، با زبانی ساده و شیوا و در قالب حکایت‌های نغز تاریخی، تلاش می‌کند، این نکات را به آموزش بدهد.

این کتاب، از آن نوع کتاب‌هایی است که شما می‌توانید خیلی راحت، هر شب یک فصلش را بخوانید، بدون اینکه خسته شوید.

در هر فصل این کتاب، یک نکته به شما آموزش داده می‌شود. کتاب شباهتی به پندنامه‌های تاریخی یا کتاب‌های انتزاعی مدیریت ندارد، در هر فصل این دروس در قالب یک داستان و یک حکایت تاریخی جذاب به شما گوشزد می‌شود.

جالب است که در این کتاب که آن را «رابرت گرین» نوشته و محمدرضا آل یاسین به فارسی ترجمه کرده است، حکایت معروف شاگرد و مربی کشتی گلستان سعدی و یا حکایت حمله مغول‌ها به ایران در زمان محمد خوارزمشاه را هم می‌توانید بخوانید!

علاوه بر این شخصیت‌های معروف در کتاب قوانین قدرت کم نیستند: ناپلئون بناپارت، کریستف کلمب، لویی چهاردهم، هایلاسلاسی، ایوان مخوف، بیسمارک، جولیوس سزار، دانته، ماری آنتوانت، توماس کرامول یا مائو تسه تونگ.


بریده‌ای از کتاب:

قانون اول: هرگز مقام بالادست را تحت‌الشعاع قرا ندهید!

همیشه طوری عمل کنید که افراد بالادست نسبت به شما احساس برتری کنند. اگر قصد دارید آنان را به خویشتن متوجه ساخته و در دلشان نفوذ کنید، در نشان دادن قابلیت‌هایتان زیاده‌روی نکنید. این کار با القاء ترس و ناامنی در آنان نتیجه معکوس به بار می‌آورد. برای هموار کردن راه پیشرفت و اعتلای خویش طوری رفتار کنید که رؤسای شما قابل‌تر از آنچه هستند به نظر برسند. رویدادی را برایتان تعریف می‌کنم که اهمیت این اصل را نشان می‌دهد:

نیکولاس فاگت -وزیر دارایی لویی چهاردهم-مردی سخاوتمند و تجمل‌گرا بود. به مناسبت‌های مختلف ضیافت‌های اشرافی راه می‌انداخت و با انواع اطعمه و موسیقی و شعر از میهمانان پذیرایی می‌کرد. به علاوه به خاطر هوش و زیرکی نزد شاه، مقام و منزلتی ویژه داشت. چندان که پس از مرگ جولز مازارین -نخست وزیر- همه گمان می‌کردند لویی او را به این منصب می‌گمارد. در صورتی که شاه تصمیم گرفت، مقام نخست‌وزیری را برای همیشه لغو کند. این اقدام و کارهای دیگر حکایت از آن داشت که فاگت از چشم شاه افتاده و چون گذشته به او نظر ندارد.

فاگت:

11-11-2013 9-13-00 PM

به همین دلیل تصمیم گرفت به افتخار شاه، ضیافتی بسیار مجلل و بی‌نظیر برپا کرده تا شاید دوباره به دل او راه پیدا کند.

شاخص‌ترین نجبای اروپا و بزرگ‌ترین مغزهای متفکر نظیر لاروشه فوکالد و مادام دسوین به این ضیافت، دعوت شدند. مولیر به مناسبت این جشن، نمایشنامه‌ای نوشت که در پایان جشن روی صحنه رفت و خودش نیز در آن نقشی ایفا کرد. میهمانی با یک شام هفت‌مرحله‌ای اشرافی مرکب از غذاهای متنوع شرقی، که هرگز کسی نظیرش را تا به آن روز ندیده بود، آغاز شد. بعد از صرف شام برنامه‌های متنوعی در باغ‌های قصر به اجرا درآمد. زمین‌ها و فواره‌ها و نورپردازی‌ها، جلوه‌ای زیبا و خاطره‌انگیز آفریده بود.

لویی چهاردهم:

11-11-2013 9-15-48 PM

فاگت شخصا شاه جوان را در میان بسترهای گل، آبراهه‌ها و مراسم آتش‌بازی و تماشای مولیر، همراهی کرد. ضیافت تا پاسی از نیمه‌شب ادامه یافت و یاد و خاطره‌ای به‌یادماندنی در ذهن میهمانان بر جای گذاشت. همه بر این باور بودند که این مراسم حیرت‌انگیزترین رویدادی بود که تا به آن روز در آن حضور داشتند.

عکس‌هایی از کاخ Vaux-le-Vicomte فاگت:

11-11-2013 9-10-06 PM

11-11-2013 9-09-46 PM

11-11-2013 9-08-52 PM

11-11-2013 9-08-33 PM

صبح روز بعد، فاگت توسط پیشکار ارشد شاه دستگیر و سه ماه بعد به جرم اختلاس از خزانه دولت محاکمه شد. در صورتی که بیشتر اختلاس‌ها او به خاطر شاه و با مجوز او صورت گرفته بود. فاگت پس از صدور حکم به دورافتاده‌ترین زندان فرانسه، در بالای کوه پیرنه، تبعید و بیست سال باقی عمرش را در زندانی انفرادی با تلخکامی سپری کرد.

لابد می‌پرسید که اشتباه مهلک فاگت چه بود که چنین تاوان سنگینی را به دنبال داشت. لویی چهاردهم ملقب به شاه خورشید مردی به غایت مغرور و متکبر بود و همواره انتظار داشت کانون توجه همه قرار گیرد. او تشنه حیثیت و بزرگی بود و تنها افرادی که بر این نقطه ضعف او تأثیر می‌گذاشتند، می‌توانستند با او کنار بیایند و محبوب وی واقع شوند، لویی برای جانشینی فاگت، کالبرت را که به ناخن‌خشکی و برگزاری ساده‌ترین میهمانی‌ها شهرت داشت، برگزید. کالبرت تضمین کرد که پول‌های برداشت‌شده از خزانه دولت را به طور مستقیم در اختیار لویی قرار دهد. لویی پس از دریافت این پول، قصر باشکوه ورسای را که بسیار مجلل‌تر از قصر فاگت بود، بنا کرد و برای این منظور از همان معماران، طراحان و تزیین‌کنندگان بهره برد و در آنجا ضیافت‌های اشرافی‌تر از فاگت برگزار کرد.

عکس‌هایی از کاخ ورسای:

11-11-2013 9-22-11 PM

11-11-2013 9-19-06 PM

11-11-2013 9-18-36 PM

در شب میهمانی، فاگت برای نشان دادن ارادات و فداکاری‌اش نسبت به شاه، گل‌آرایی‌ها، آذین‌بندی‌ها و نمادهای دیدنی دیگر را که به افتخار او برپا کرده بود، به وی نشان داد. او دچار این پندار باطل بود که شکوه و جلال این ضیافت، او را نزد شاه عزیرتر کرده و با تأکید بر حسن سلیقه و ارتباط‌ش با افراد ذی‌نفوذ، وی را برای کسب مقام نخست‌وزیری شایبسته و برازنده، جلوه می‌دهد. غافل از اینکه  مناظر دیدنی و لبخندهای حاکی از قدردانی میهمانان از نظر لویی، حکایت از آن داشت که میهمانان بیشتر مجذوب وزیر دارایی شاه شده‌اند تا خود شاه.

شاه پس از آگاهی از این نکته که ثروت و قدرت فاگت، موقعیت او را تحت الشعاع قرار داده است به شدت دچار آشفتگی، ایهام و احساس ناایمنی شد.


کتاب قوانین قدرت را انتشارت آبانا در ۲۷۲ صفحه با قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر کرده است.‌

این کتاب را می‌توانید به صورت آنلاین از اینجا یا اینجا بخرید.

این کتاب در سال ۱۹۹۸ نوشته شده است و با ۱٫۲ میلیون نسخه فروش، تنها در آمریکا، یکی از پرفروش‌های آمریکا بوده است. (مقایسه کنید با شمارگان چاپ هزار نسخه‌ای در ایران تا پی به تفاوت بازار کتاب در ایران و آمریکا ببرید!!)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com