تجارت جهانی و جایگاه حکومت ایران در آن
در سالهای اخیر رتبه حکومت ایران در تجارت جهانی افت قابل ملاحظه و چشمگیری داشته است. این افت نتیجه چه عواملی بوده است؟
سخن گفتن درباره موضوعات اقتصادی حکومت ایران کار آسانی نیست؛ چرا که آنانی که دستی بر کار دارند به خوبی میدانند که در حکومت «آخوندسالاری»! هیچ گونه قاعده و قانونی بر اقتصاد ایران حاکمیت ندارد که بتوان با استفاده از روشهای کلاسیک آماری آن را برآورد و تبیین و تحلیل کرد.
در حکومت ایران آمارهای اقتصادی تنها زمانی مجال انتشار مییابند که کورسویی از موفقیت را برای حکومت ملایان ترسیم کنند یا تنها بخشی از آمار که در این راستا باشد رسانهیی و اعلام میشود و مابقی آمار به تاریکخانهها سپرده میشوند.
در این نیز هیچ شکی نیست که سخن گفتن از اقتصاد پویا در حکومت ملایان کار عبث و بیهودهیی است، چرا که از بنیانگذاری حکومت ملایان، عمده درآمد اقتصادی کشور، درآمدهای نفتی بوده و هر گاه این منبع بر اثر سیاستهای ماجراجویانهی حکومت ایران، دچار افت و خیز و تلاطم میشود، شاخصهای اقتصادی کشور نیز به موازات، همین تلاطم را تجربه میکنند.
در این بین تفاوتی بین دولتهای منصوب خامنهای از جناحین حکومت در تاثیرگذاری بر روی اقتصاد ایران و شاخصهای تجارت جهانی حکومتی وجود ندارد و این دولتها طابق النعل بالنعل، مجری و «تدارکاتچی» سیاستهای کلان خامنهای هستند.
تاثیرات ماجراجوییهای خامنهای بر شاخصهای تجارت جهانی حکومت ایران
در سالهای اخیر و پس از تلاطمات به وجود آمده پس از برنامهی جنجالبرانگیز هستهیی حکومت ایران، برنامه موشکی، تروریسم و دخالتهای منطقهیی و… که همگی در راستای مطامع حکومت ایران بودهاند و نه مردم ایران، درآمدهای نفتی حکومت ایران کاهش چشمگیری داشته و در فقدان برنامهریزی برای صادرات غیرنفتی و سرمایهگذاری در این بخش، اقتصاد حکومت ایران بیشتر به صورت قاچاق و زیرزمینی اداره شده است که این امر خود نیز باعث آن میشود که نتوان آمار و ارقام قابل اتکایی برای راستیآزمایی رتبه حکومت ایران در شاخصهای تجارت جهانی ارائه داد. [چشم انداز ماههای هولناک برای اقتصاد ایران]
در همین حال افت شاخصهای مربوط به نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی که بیشتر با اهدافی چون جبران کسری بودجه و در یک موازنه منفی صورت میگیرد، باعث شده است که شاخصهای تجارت جهانی حکومت ایران افت داشته باشد و حکومت رغبتی به اعلام و اعلان آنها نداشته باشد.
در این بین و با شاخصهایی که ذکر شد عدم نقشآفرینی حکومت ایران در مقولاتی همچون جایگاه مناسب در زنجیره ارزش تولید جهانی، فضای کسب و کار داخلی، افزایش هزینههای تولیدی به همراه افزایش نرخ تورم، فقدان توان رقابت محصولات داخلی حکومت ایران با کالاهای مشابه خارجی، باعث شده است که شاخصهای حکومت ایران در بحث تجارت جهانی با افت چشمگیری مواجه شود.
تجارت جهانی یا تجارت زیرزمینی؟
همچنین به دلیل اقتصاد زیرزمینی و قاچاقگونهی حکومت ایران، ملایان از پیوستن به کنوانسیونهای ویژه مالی جهانی مانند افایتیاف نیز خودداری کرده تا بتوانند به حیات زیرزمینی و البته غیرقانونی خود در اقتصاد و تجارت جهانی ادامه دهد.
به دلایلی که بخشی از آنها مختصرا ذکر شد قیمت کالاهای وارداتی به ایران در حالی هر روز رو به فزونی گذاشته و میگذارد که قیمت کالاهای صادراتی حکومت ایران با کاهش چشمگیر همراه بوده است.
این امر نتیجه میدهد که در فقدان رقابت با کشورهای دیگر، کالاهای صادراتی حکومت ایران برای حفظ بازار و بقا در بحث تجارت جهانی، مجبور میشوند، با قیمت پایینتر و پایینتر عرضه شوند تا نیمبند راه تنفس آنها نیز بسته نشود.
افزون بر این حکومت ایران در زیر سایه انزوای بینالمللی، تنها مجبور شده است که تعاملات وارداتی و صادراتی با کشورهای محدودی از همپیمانان خود داشته باشد که همین امر نیز به منزله اضطرار برای حکومت ایران از سوی کشورهای طرف معامله شناخته شده و آنان را به این سمت سوق میدهد که هر روز اجبارات و محدودیتهای جدیدی را برای تجارت با حکومت ایران و برای کسب سود بیشتر برای خود ایجاد کنند.
مجموع این عوامل باعث شده است که شاخصهای تجارت جهانی حکومت ایران به پایینترین سطح خود تنزل یافته و البته در این بین اصلیترین ضررکننده نه ملایان و طبقه حاکم بر ایران که بیشتر مردم ایران و اقشار آسیبپذیر میباشند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.