از مدت‌های مدید به ویژه پس ازقتل حکومتی زنده یاد مهسا امینی (۱۴۰۱/۶/۲۶) به یُمنِ(!) فضای مجازی رایج یعنی با محوریت‌ تبلیغات گسترده به منظور رواج فردگرائی ، شاهد گزارش های‌موثقی‌هستیم از انواع اعتصاب غذاهای زندانیان سیاسی . بدیهی است که اوضاع زندان‌های‌ج.ا.ا. به مراتب نابسامان‌تر و وخیم‌تر از  سایر نهادهای‌دین سالاران بنیاد است . نوشتن ندارد” مدیریتی”(!) که پس ازانقلاب سیاسی بهمن۵۷ برجامعه اعمال شد، ازجنس هیأتی – بسیجی و ازاین ستون تاآن ستون فرج است وبادرون مایه های سیاسی-نظامی-امنیتی‌ِمملو از خشونت همراه بوده‌ است. بازهم جای تاکید ندارد که ج.ا.ا. که ازبدوتولدش درگورستان یعنی تنها جایگاه تاریخی‌اش‌تاکنون ، ستیزه خوئی ذاتی خود را علیه هر فرد یا جنبش مترقی بارها وبارها ‌به اشکال گوناگون به‌اثبات رسانده است .

قبل از انقلاب هرکسی که پا به عرصه‌ی‌مبارزه سیاسی‌می‌گذاشت چه بسا حدود ، شکل و محتوای مبارزه اش با منظورنمودن توان مقاومت ، ایستادگی‌و پایداریش پس ازدستگیری تعریف می‌شد .
حساب دانشجوئی که دراعتصاب ۱۶ آذر دستگیر می‌شد ، با آموزگاری که کتاب میان دانش آموزان پخش می کرد ، کارگری که همقطاران خودرا به اعتصاب دعوت می‌کرد ، فردی که اعلامیه‌ی سازمان های چریکی درجیب داشت و بالاخره چریکی که درخانه‌ی‌تیمی دستگیر می‌شد، کاملاًجدا بود .
ممکن بود شما دانشجوئی‌باشید که به درستیِ‌‌مشی‌چریکی و مبارزه‌ی‌مسلحانه باور داشته باشید ، اما درخودتان توان تحمل زندگی مخفی‌، شکنجه‌های هولناک‌،دوره ی تحمل زندان‌های درازمدت و عواقب بعدی آن ها رانداشته باشید ، لذا از ورود به آن پروسه خودداری می‌کردید ومثلاً درحد دفاع ازآن‌مشی‌ وتشکیل هسته های مطالعاتی اکتفا می‌کردید.
بدیهی است که‌ در آن دوران کتاب ها وجزوات ضاله(!) ا‌ی وجود داشت که شما را به اصول مخفی‌کاری‌و چگونگی‌ برخورد با دستگاه‌جهنمی‌ساواک پس از دستگیری و دوران بازجوئی و حتی مناسبات زندان آشنا می‌کردند .
در این مسیردائم با شرح احوالات زندانیان سیاسی چه مکتوب و چه عینی و زنده
ای‌ آشنا می‌شدید ، وحتی درمواردی‌خودتان رامحک می‌زدید که آیا شما که تحمل یکی دوماه زندانی‌شدن را ندارید ، میزان اجازه ی ورودتان به پروسه‌ی‌ مبارزه‌ی‌سیاسی چه قدرا ست.
باری ، بنا به شنیده‌ها ازشهود‌ موثق و مطالعه‌ی‌مباحثی ازاین قماش زندان برای ‌رهروان در مسیر مبارزه باعمّال و عوامل زر و زور و تزویر ، دانشگاهی به تمام معنی‌بوده است .
زندانیان سیاسی اندوخته‌ها و تجارب ارزشمند خودرا بی پروا به همدیگر منتقل می‌کردند و چه بسا به عنوان یک سمپات عادی واردزندان می‌شدند ولی به عنوان یک کادر ارزنده از زندان مرخص می‌شدند و یا …دیگر تکلیف شان با خودشان روشن بود و خرج شان را از مبارزه ومبارزین جدا می کردند .
در آن دوران فرد زندانی روزانه می آموخت و آموزش می‌داد . ازآن اجتماع به‌هم فشرده با انواع دیدگاه ها ،تیپ ها وشخصیت ها آشنا می‌شد و حتی بعضاً حرفه ای را هم فرا می‌گرفت .
اما … غیرازموارد خاص کمتر پیش می آمده که زندانی‌ای دست به اعتصاب غذای فردی بزند !راستی چرا ؟

براین باورهستم که آنچه یک عنصر آگاه به جامعه القاء می‌کند تاکید بر توان به غایت قابل توجهی است که ازهمبستگی اقشار متکثر مردم ایجاد می‌شود . یک عنصرآگاه برآن است تا با افشاندن بذرآگاهی طبقاتی‌،تفرّق موجود درمیان مردم را کاهش‌دهد و به پروراندن جوانه های همکاری ، همیاری ، همنشینی و همدلی کمک کند .با این برداشت ، براین باورم که زندان جلوه ای ازجامعه ای است که مناسبات آن می‌تواندمطلوب عناصر مبارزآگاه باشد .

با مرور آن دوران،  شاید هم اکنون سزاوارتر این باشد  که زندانیان سیاسی، آن مکان مالامال از انواع محدودیت ها را به دانشگاهی برای انقلابی رهائی‌بخش تبدیل کنند. باهم فکری در صددگشودن گره های چه بسا کور پیش‌ ِ روی مبارزه باشند . چه بهتر که توان وانرژی محدود خود را صرف آموزش کنند ، بیاموزند و بیاموزانند… و مناسبات حاکم درمیانشان بازتاب و جلوه ای مینیاتوری از مناسبات مطلوب آتی شان باشد.
آن ها می توانند محرومیت ازفضاهای جامعه را به فرصتی برای آزادی هرچه بیشتر اندیشه های خود متحول کنند و متعاقباً ازاین دستآورد  به غنای نظری انقلاب های آتی خدمت کنند .

حتی یک دبیر ریاضی درزندان می‌تواند صدها ساعت درباره‌ی کاربردهای ریاضیات کلاس بگذارد و زمینه ها را برای شناخت نظریه های‌ فیزیک مدرن و دست‌آوردهای علمی جهان حاضر  فراهم کند ، یک خیاط می‌تواند طرزبرش و دوخت البسه ها را آموزش دهد ، وهر کس به سهم و فراخور خود می تواند به غنای این گلستان محصور در سیم های خاردار و میدان های مین ، گام های مؤثر ی‌بردارد.
انقلاب های پی درپی آتی زمانی به اهداف خویش نزدیک می‌شوند که ازفقرنظری مهلکی که گرفتار آنند تدریجاً نجات پیدا کنند .در روند مبارزه همراه با یاددادن‌ها و یادگرفتن ها این مهم تدریجاً برطرف می‌‌شود.

در پایان ، ضمن احترام به جان های‌عزیزی که در راه اعتلاء امر مبارزه دست به اعتصاب غذا می زنند ، وبه گونه ای فردی درس مقاومت وازجان گذشتگی را آموزش می‌دهند ،که چه بسا این رفتار، ازجنبه های تبلیغاتی ازاهمیت قابل توجهی هم برخورداراست ، شاید بهتر باشد توجه‌ها بیشتر به حرکات گروهی به منظور رفع نقص اصلی انقلاب های بعدی( در قالب های شورش ، خیزش ، جنبش و…) که در روندی زمان‌بر و طولانی یکی ازپی دیگری فراخواهند رسید ، یعنی ضعف فاحش نظری جلب شود .
مسعود خوشابی  ۱۴۰۱/۱۱/۲۴   

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)