برگ خاتمی شیخ اصلاحات نیز بر روی میز گذاشته شد

بازی تمامی ندارد و خامنه‌ای هر روز به تناسب هر مهره‌‌یی را که اندکی تصور آن را داشته باشد که می‌تواند به وسیله وی آتش انقلاب مردم ایران را خاموش کند را به کار می‌گیرد؛ ظاهرا این بار نوبت محمد خاتمی شیخ اصلاحات خامنه‌ای است که سالیان دوری است که حتی ممنوع‌التصویر نیز بوده، اما امروز که ضرورت حاکمیت و خامنه‌‌ای ایجاب کرده به میدان آمده تا به چاره‌جویی بپردازد.

خاتمی در بیانیه‌یی که اخیرا منتشر کرده است بدون اینکه «اعتقاد قلبی و عملی» خود از اصل ولایت فقیه را نفی و انکار کند به ایراد افاضاتی پرداخته است.

خاتمی از جمله در مورد نسل جدید معترض در قیام سراسری مردم ایران که برای پنجمین ماه در جریان است آنان را جوانانی سخت عاصی و معترض خوانده است که نه فقط در میدان بوده بلکه اعتراض آنان با سرکوب و برخورد نامناسب روبرو شده است. وی نتیجه می‌گیرد که در نتیجه دل‌های انبوهی از جوانان و حتی نسل‌های پیشین… با معترضان بوده است.

اذعان به نارضایتی گسترده مردم ایران از حاکمیت

وی سپس ضمن اعتراف به نارضایتی گسترده‌ی مردم ایران، اشتباه بزرگ حکمرانی خامنه‌ای و هسته سخت قدرت در ایران را جلب رضایت بخش کوچکی از جامعه ایران دانسته در حالی که اکثریت جامعه که گرفتار مشکلات معیشتی فراوان است را از دست داده است.

وی سپس ادامه می‌دهد جامعه از جهات مختلف دچار بحران شده و ریشه مشکلات را به رغم ادعاهای جناح خامنه‌ای، از درون کشور می‌داند و می‌بیند.

وی سپس ادامه می‌دهد اکنون سخن بر سر این نیست که قانون اساسی تا چه حد با موازین اسلام سازگار است ولی اکنون قانون اساسی در خور تغییر است و بلکه لازم است تا در موقع خود تغییر کند و اصلاح شود ولی سخن فعلا بر سر ممکنات است.

وی در ادامه می‌افزاید انحراف از اجرای قانون اساسی از استثناء به قاعده تبدیل شد و در نظر و عمل اصل به حساب آمد.

وی مشکلی که اکنون گریبانگیر حکومت ولایت فقیه شده است را عبارت از گذر از «جمهوریت نظام» و گرایش به ناجمهوریت حکومت به اصطلاح اسلامی ولی به نام جمهوریت ذکر می‌کند.

وی در ادامه بیانیه‌ی خود می‌افزاید تنگناهایی که جامعه با آن روبروست انکار کردنی نیست و نتیجه‌ی آن نارضایتی گسترده و احساس ناامیدی از بهبود اوضاع می‌باشد.

بیاینه خاتمی ادامه می‌دهد احساس عمومی این است که اوضاع بد است… و ریشه‌ی غالب اعتراضاتی که صورت گرفته نادیده گرفته شدن تغییرات پردامنه جامعه ایرانی و بی‌توجهی به خواست عمومی در تغییر شیوه‌های حکمرانی می‌باشد… اما حکومت به جای توجه منطقی و سنجیده به این خواسته‌ها و نیازها با روش خشن و سخت‌افزارانه با آنها مقابله می‌کند و چه جان‌هایی که در این عرصه ستانده می‌شود و چه محدودیت‌ها و آسیب‌های جبران‌ناپذیری که با جامعه تحمیل می‌شود و در نتیجه افزوده شدن مشکل بر مشکل می‌شود!

خاتمی: جامعه دو قطبی شده است

وی سپس نتیجه می‌گیرد اکنون جامعه دو قطبی شده و مردم مشکل اصلی را خود نظام و راه حل آن را براندازی می‌دانند.

وی سپس در سرسپاری به حکومت ولایت فقیه به مردم نسبت به براندازی حکومت ولایت فقیه هشدار می‌دهد و بهانه‌‌های حکومت ساخته چون جنگ داخلی و خرابی کشور را به پیش می‌کشد! [خاتمی؛ روباهی که دیگر نمی‌تواند دمش را مخفی کند]

وی سپس راهکار نهایی را در «اصلاح» می‌داند و راهکار‌های پیشین خود را که البته بقای حکومت ولایت فقیه را تضمین می‌کنند را ارائه می‌دهد.

خاتمی در ارائه راه‌کارهای خود به حربه پوسیده‌ی «رفع حصر» پرداخته و برای ترازکردن خواسته‌های خود خواهان آزادی زندانیان سیاسی می‌شود.

در ادامه وی خواهان اصلاح روند قضائی، آزادی اطلاع‌رسانی آزادی احزاب، مبارزه با فساد، پاسخگو ساختن مجلس خبرگان «رهبری»، کم‌رنگ‌کردن نقش شورای نگهبان خامنه‌ای و حذف شورای نگهبان و نظارت استصوابی! بازگرداندن مجلس به جایگاه اصلی خود! اصلاح ساز و کار مجمع تشخیص مصلحت نظام، پرهیز از تجمیع سلاح، ثروت و قدرت در برخی ارگان‌های خاص، تغییر سیاست خارجی و تعامل با دنیای خارج! شایسته‌سالاری به جای سلطه آشکار و پنهان نظامی و امنیتی در مقامات بالای کشور، می‌شود مواردی که در بود آنها قطعا نبود ولایت فقیه حتمی است و گرنه دلیلی نداشت که حکومت ولایت فقیه در طول چهار دهه حکمرانی به این شیوه‌ها و ارگان‌ها پناه ببرد.

اما وی پس از ارائه بندهای مفصل که خلاصه هر کدام از آنها فوقا قید شد می‌افزاید که اما آنچه که موجب تردید است این است که هیچ نشانه‌یی از تمایل حاکمیت به اصلاح و پرهیز از اشتباهات گذشته و حال مشاهده نمی‌شود و به بیان دیگر خاتمی با این سخن، تیر خلاص را به پیکره تمامی اصلاحات مطرح‌شده از سوی خودش می‌زند!

وی سپس به نفرت مردم از اصلاح‌طلبان قلابی مانند خودش دقیقا به اندازه نفرت از خامنه‌ای و هسته سخت قدرت حکومت ولایت فقیه اعتراف می‌کند و می‌افزاید مردم حق دارند از اصلاحات مثل خود نظام حاکم نومید شوند!

اما وی باز به وقاحت خود ادامه می‌دهد و چاره نهایی کار را در آن می‌داند که اصلاح‌طلبان پراکنده دوباره به هم بپیوندند و خود را آشنا با دردهای مردم نشان دهند و تمایل به اصلاح آنها! و با شیوه‌های خشونت ‌پرهیز و مدنی، حاکمیت را وادار به تغییر رویه و پذیرش اصلاح گردانند!

اصلا جای تعجب نیست که اصلا‌ح‌طلب‌طلبان قلابی که با صراحت و آشکاری تمام از سوی خامنه‌ای طی چند دهه، از قدرت کنار گذاشته شدند، به رغم خواست مردم ایران به براندازی، باز هم در میز خامنه‌ای بازی می‌‌کنند، این تنها یک دلیل دارد و آن این است که در صورت گر گرفتن شعله‌های آتش انقلاب، تر و خشک ولایت فقیه، یعنی اصلاح‌طلب و اصولگرای حکومتی با هم خواهند سوخت از این رو آنها برای نجات خود و حکومت خامنه‌ای تلاش می‌‌کنند نه برای مردم ایران.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)