برگردان: شاهرخ بهزادی
ژِرار اَرو، Gérard Araud سفیر پیشین فرانسه در آمریکا و یکی از برجسته ترین تحلیلگران کنونی در زمینه ژئوپلیتیک در مقالهای در سایت هفته نامه معروف فرانسوی « لو پوئن» می نویسد: « خیزش انقلابی در ایران در چند ماهه اخیر، تمایل جمهوری اسلامی برای پیگیری برنامه هستهای خود را کاهش نداده است. در چنین شرایطی و در غیاب هیچ مذاکرهای، خطرِ حملهی نظامی اسرائیل به ایران با تمام پیامدهای فاجعه باری که می توان برای آن تصور کرد، همچنان در حال افزایش است.
ژِرار اَرو در ادامه مینویسد: « ما آنقدر توجه خود را بر روی جنگ در اوکراین متمرکز کرده ایم که بحران دیگری را فراموش کرده ایم. بحرانی که می تواند در ماه های آینده منجر به درگیری بزرگ دیگری در نزدیکی مرزهای ما شود. کشور مورد بحث، ایران است، کشوری که بیش از چهار ماه است با تظاهرات مردمی علیه رژیم حاکم خود مواجه بوده است. با مقاومت باشکوه ایرانیان در برابر یک قدرت واپسگرا و سرکوبگر، بحران هستهای در این کشور اولویت خود را از دست داده است.
با این حال، وجود یک بحران، نه تنها نمی تواند بحران دیگری را محو کند، بلکه به نوعی آن را غیر قابل تفکیک و حتی خطرناک تر می کند. در واقع، تنشهای داخلی پیش روی رژیم ایران، اکنون توافق بین جمهوری اسلامی و جامعه جهانی را بر سر کنترل برنامه هستهای آن بعید و غیر محتمل کرده است.
یاد آور می شویم که این کنترل در سال ٢۰١۵ با امضای توافقنامهای بین جمهوری اسلامی ایران با گروه کشورهای موسوم به ۵+۱ ( پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان ) مهیا شد. بر اساس مفادِ این توافق، بازرسیهای سرزده ویژهای پیشبینی شده بود تا اطمینان حاصل شود که ایران به دنبال دسترسی به سلاح هستهای نیست و تعهدی را که با امضای معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای ( ان پی تیNPT) داده بود، رعایت می کند. بنابراین، این توافق به نگرانیهای مشروع ناشی از کشف یک برنامه مخفی اتمی گسترده در سال ٢٠٠٢ که هدف آن نظامی بود، پاسخ میداد. این توافق همچنین این همگرایی را بین قدرت های بزرگ جهان آشکار ساخت و دو کشور روسیه و چین با کشورهای غربی همداستان شدند تا ایران را وادار به ارائه تضمین های لازم از طریق قطعنامه های تحریمی شورای امنیت کنند. این دو کشور نیک میدانستند -که بدون این تضمین ها- همه رژیمهای کنترل تسلیحات اتمی در خطر فروپاشی هستند: دستیابی ایران به تسلیحات هستهای باعث میشود همسایگانش، بهویژه ترکیه و عربستان سعودی، از آن پیروی کنند. نُه سال مذاکرات نا امیدکننده طولانی، همانطور که می توانم شهادت دهم که نماینده کشورم در آنجا بودم، سرانجام با خواست و قاطعیت دولت باراک اوباما به توافق اتمی سال ٢۰١۵ منجر شد.
چرا ترامپ از توافق هستهای خارج شد؟
افسوس که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در سال ٢۰١٨ این توافق را محکوم کرده . زیرپا گذاشت و ایران را تحت تحریم های بی سابقه ای قرار داد که به منزله راه اندازی یک جنگ اقتصادی واقعی علیه این کشور بود. ایران نیز به نوبه خود با از سرگیری حساس ترین فعالیت های خود یعنی غنی سازی اورانیوم به تحریم های ترامپ پاسخ داد. فعالیت هایی که در صورت عدم استفاده غیرنظامی در ایران که قابل شناسایی بود، هدف آن تنها می توانست نظامی باشد. همانطور که می توان انتظار آن را داشت، جمهوری اسلامی که رفتار دیگران را دیده بود، تسلیم فشارهای آمریکا نشد.
جو بایدن، زمانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠٢١ پیروز شد، بلافاصله اعلام کرد که قصد دارد به توافق سال ٢٠۱۵ بازگردد، بنابراین آمریکا برای این منظور با ایران وارد مذاکره شد. اما، مذاکره ساده نبود: در واقع، در تهران می توان به راحتی به این نکته اشاره کرد که جمهوری خواهان در واشنگتن پیشاپیش این توافق جدید را محکوم کرده و اعلام کرده بودند که در صورت پیروزی در انتخابات ٢٠٢۴ دوباره از توافق خارج خواهند شد. در چنین شرایطی آیا جمهوری اسلامی خود را در هرج و مرج سیاست داخلی آمریکا نمی دید؟ افزون بر این، دولت ترامپ با شرطی کردن تحریمها بهگونهای تحریمها را چند برابر کرده بود که لغو آنها را برای دولت بعدی آمریکا دشوار کند. مذاکرهکننده ارشد آمریکا، رابرت مالی، تنها میتوانست فقط بخشی از محدودیتهایی را که بر اقتصاد ایران فشار می آورد، کاهش دهد. با این شرایط، مذاکرات به طول انجامید و سپس جنبش اخیر در ایران آغاز شد که باعث توقف این مذاکرات شد.
رژیم اسلامی ایران ارتباط خود را با بسیاری از مردمش و جهان قطع کرده است. اینجاست که سیاست های داخلی و خارجی در دو کشور آمریکا و ایران با هم برخورد می کنند. در واقع، در ایالات متحده، برای دولت بایدن از نظر سیاسی امکان دادن امتیاز به رژیمی که تظاهرکنندگان خود را به گلوله می بندد و مخالفان خود را بر سر دار می کشد، غیرممکن می شود. نباید فراموش کرد که هر توافقی در این باره ناگزیر شامل انتقال پول های مسدود شده ایران در بانک های آمریکایی و خارجی می شود. می توان فریادهای خشم جمهوری خواهان و ناراحتی افکار عمومی مردم آمریکا را در صورت بازگرداندن میلیاردها دلار به جمهوری اسلامی تصور کرد. اما، در سوی دیگر نیز، اوضاع بهتر نیست: در واقع، رژیمی که احساس میکند در محاصره قرار گرفته است، باید پایگاه خود را بسیج کند. در چنین شرایطی نمیتواند به خود اجازه بدهد که در چشمان ایالات متحده (شیطان بزرگ و عامل همه شرارتها)، ضعیف جلوه کند. در چنین شرایطی، نسبت افراط گرایان رژیم که متقاعد شده اند داشتن سلاح هستهای تضمینی است که کشور به آن نیاز دارد، رو به افزایش است. آنها می گویند اگر قذافی زمانی که می توانست به سلاح[ اتمی] دست پیدا کند، دست از این سلاح بر نمی داشت، سرنگون نمی شد.
در این شرایطِ تازه، امروز توافقی که بتواند ضمانت های قبلی را تجدید کند، دور از دسترس به نظر می رسد. در این میان، می توان به درستی اعلام کرد که رژیم ایران در مسیر دستیابی به قابلیتِ هستهای نظامی است. نباید فراموش کنیم که اسرائیل بارها اعلام کرده است که این شرایط برایش غیر قابل قبول است، آن را بر نمی تابد و به این رویکرد جمهوری اسلامی واکنش نشان خواهد داد. دستیابی به سلاح هستهای برای کشوری که خواستار ناپدید شدن اسرائیل است، غیرقابل تصور است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، همواره در این زمینه قاطعیت خاصی از خود نشان داده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز در این زمینه، موضع مشترکی با اسرائیل دارند. در غیاب هیچ مذاکرهای، نمی توان از نظر دور داشت که خطر حمله نظامی اسرائیل به ایران با تمام عواقب فاجعه باری که این حمله می تواند داشته باشد، در حال افزایش است.»
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.