خوب نگاه کنید، راستگی است![۱]
مخاطبان این مقاله رسانه ها، مشاوران و سیاستمداران و سردمداران اقتصادی در کشورهای غربی هستند. شما با معامله و مذاکره با رژیم اسلامی ایران پا روی آزادی و عدالت میگذارید. معامله پرازسود برای دستیابی به ذخایر طبیعی ایران و حفظ منافع اقتصادی با کمترین هزینه ها هر روز به قیمت جان ایرانیان و بحران و آشوب در خاورمیانه تمام میشود. تا وقت هست طرف درست تاریخ بایستید!
وقتی مردم ایران در دیماه سال ۱۳۵۷ رژیم شاهنشاهی را با نوع حکومت مدنظر روح الله خمینی، که سال پیش از پیروزی انقلاب، عکسش را در ماه دیده بودند، تاخت زدند، هیچ گاه تصور نمی کردند که روزی فرزندان و یا نوه هایشان به پا می خیزند تا آزادی و عدالت اجتماعی پایمال شده در همه این سالها را با فداکردن جان خویش از نظام اسلامی باز پس بگیرند. پیشتر اما بزرگان این نسل شاهد بودند که سردمداران نظام اسلامی اندکی بعد از شروع حکمرانی شان مخالفان سیاسی خود را در پشت بام محل سکونت روحالله خمینی در مدرسه رفاه به جوخه های اعدام سپردند. هنوز چندماهی از تشکیل نظام اسلامی نگذشته است که پوشش و حجاب را به عنوان اولین حلقه ی زنجیر اسارت نظام مذهبی به پای زنان می زنند.
اندکی بعد اما عموها و دائی های این نسل، برای دفاع از تمامیت ارضی ایران و حفظ جان و رفاه هموطنشان از جان خود در جنگ با کشور همسایه عراق مایه میگذارند. مردم درگیر دفاع از کشور می شوند. ارتش و سپاه پاسداران نوپا همراه با بسیج به دفاع از مرزهای ایران می پردازند. نظام اسلامی در عین تهیه ابزار و ادوات جنگی برای مقابله با رژیم صدام حسین، مستقیم و غیرمستقیم با غرب و اسرائیل وارد معامله می شود و در عین حال به مخالفت با غرب و دشمنی رسانهای با اسرائیل و ادعای پرچمداری مبارزه مردم خاورمیانه، با سیاست های مافیایی به گسترش امکانات مالی و نظامی و سیاسی فرهنگی خود در منطقه مشغول می شود. از طرفی دیگر در درون کشور از همان ابتدا به کشتن بهائیان و حذف آنها از مشاغل دولتی و اخراج آنها از مدارس و محدود کردن زندگی اقتصادی و سلب آزادی آنان دست میزند و تا به امروز هم ادامه میدهد. همزمان با حذف سیستماتیک سازمانهای سیاسی از بدنه جامعه و اعدام زندانیان عقیدتی ـ سیاسی از بدو تشکیل نظام اسلامی تا اوج آن در سال ۱۳۶۷ و دفن آنان در گورهای دست جمعی در خاوران، محله ای در جنوب غربی شهر تهران، به دستور شخص بنیانگذار نظام اسلامی به شکلی مخفیانه دست میزند. در این جنایات، ایرانیان خارج از کشور نیز مصون نیستند، سلاخی سران احزاب کرد در برلین و قتل فریدون فرخزاد در بن آلمان و شاپور بختیار در پاریس و بسیاری دیگر قتلها در خارج از کشور نمونه هایی دیگر از سیاست ددمنشانه برون مرزی رژیم اسلامی است.
نسل انقلابی امروز ایران هنوز به دنیا نیامده بود که شاهد اعدام های هواداران سازمانهای سیاسی و ورزشکاران و همجنسگرایان تا اعدام های کیفری و اعدام به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی باشد. شاید چند سالی بعد یا قبلتر از قتلهای زنجیرهای و کشتن بیش از ۸۰ تن از هنرمندان و نویسندگان و سیاست مداران مخالف نظام از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ بدنیا آمده باشد، و شاید به مدد رسانه های دنیای باز دریافته باشد که چه برسر کشورش آورده اند. اگر این نسل به آمار اعدام های خیابانی، سنگسار، قطع دست و انگشتان و اعدام های پنهانی دسترسی نداشته باشد، نوجوان و جوانی است شاهد، شاهدِ سرکوب های خیابانی در دی ماه سال ۱۳۹۶ در اعتراض به گرانی های بی وقفه و کشتار بیش از ۱۵۰۰ نفر از معترضان خیابانی به خاطر گران شدن بهای بنزین در آبان ماه سال ۱۳۹۸ و شاهد سیاهی روزافزون بر زندگی اش.
اگر این نسل جوان و پرخروش از شمردن زندانی ها و اعدامی ها و کشت و کشتار بگذرد، میرسد به حذف و محرومیت زنان از آوازخوانی و تدریس و تحصیل بسیاری از دروس و محدودیت های ورزشی و تحصیلی و تفریحی. این نسل میرسد به حذف موسیقی و ادوات موسیقی از رسانه ها و سانسور فیلم ها، میرسد به افسوس خوردن به مهاجرت تحصیلکرده ها و فراری دادن دگراندیشان. این نسل می تواند کنار همه اینها به تاریخچه گشتها در دهه شصت، گشتهای کمیتههای انقلاب اسلامی و گشتهای جندالله ژاندارمری، تا گشتهای ثارالله سپاه پاسداران با همکاری نیروهای بسیج نگاه کند تا برسد به شکل گرفتن نیروی انتظامی و بالاخره به سال ۱۳۷۵ و طرح مبارزه با بدحجابی تا تأسیس گشت ارشاد ۱۳۸۶ و فضای مخوف ترس و وحشت حاکم برجامعه، اضطراب و دستگیری های مدام در سطح شهرها و بالاخره قتل مهسا ژینا امینی.
نسل جوان و سرکش از زندگی کردن زیر عبای قرون وسطا و از دو قطبی کردن جامعه و تظاهر و ریا به ستوه آمده است: از اسید پاشی به صورت دختران، از سلب آزادی های فردی و نبود احزاب و حذف سازمانها و موسسه های فرهنگی و سیاسی غیروابسته به نظام، از سانسور کتابها و نشریات و فشار وزرات ارشاد بر مطبوعات و دستگیری خبرنگاران، از حذف تدریجی زنان از مشاغل دولتی و پزشکی و از ممنوعیت حق قضاوت زنان و از بحران سازی های امامان نماز جمعه، از کنترل و بازداشتهای دختران و پسران جوان در مکانهای عمومی، از قوانین تبعیض آمیز در حق ارث و ازدواج، از کنترل روابط افراد در میهمانی ها و اداره ها و رستورانها و از شورای نگهبان و از مجلس خبرگان و مجلس شورای ملی و از ولایت فقیه و هزاران چیز دیگر این رژیم به ستوه آمده است. همه این مثالها برای نسل جوان خط بطلانی بر ادامه حیات رژیم اسلامی است و هرگونه مماشات و فریب این رژیم مثل حذف گشت ارشاد را مانور و شگرد روحانی یان روباه صفت میدانند که چون مارافعی پوست عوض میکند.
نسل جوان شعار “#مهساـامینی” را در این انقلاب اسم رمز خود کرد و با این شعار بیزاریش را از غارت و چپاول کشورش فریاد میزند. این نسل از شرکتهای خارجی و چپاول منابع دریایی در آبهای حوزۀ خلیج فارس کشورش بیزار است، از اینکه بهره برداری از آبهای حوزۀ دریای خزر ایران را به بهای ادامه حکومت ملایان به دولتهای خارجی تقدیم کرده اند، بیزار است. این نسل از اینکه کولبران هموطن کٌردش برای امرار معاش مجبور به حمل بار از میان کوه ها و دره ها هستند و سینه شان را سپر گلوله های سپاه پاسداران میکند، بیزار است. این نسل از بی کفایتی سردمداران روحانی و پول پرست و مسئولِ خشکسالی در سیستان و بلوچستان و بازتولید فقر در این بخش عزیز و غریب از کشورش، و از شوری آب کارون و خشک شدن زاینده رود و کمبود دارو و گرانی مایحتاج روزانه بیزار است. این نسل از ملایان حاکم و رانت ها و نوکیسه های وابسته به رژیم که به راحتی در کشورهای غربی زندگی میکنند، و ثروت ملی مردم را در حساب های شخصی شان در بانک های غرب میانبارند، درحالی که هموطنانشان از کمترین امکانات زندگی در ایران محروم هستند، بیزار است. این نسل از شرکت های اقتصادی و سیاستمداران غربی که در مماشات با رژیم سرکوبگر اسلامی همچنان با هزاران ترفند رژیم اسلامی نفت و گاز ایران را بسیار ارزان می خرند و با صادرات اسلحه و آخرین ماشین های ضد شورش و سرکوب به بقای این رژیم کمک می کنند، بیزار است. این نسل به حماقت روسای کشورهای غربی که نخواسته اند بفهمند، با وجود بیش از سی سال تحریم اقتصادی، و معلق کردن قرارداد برجام، رژیم ایران توانسته است به آخرین دستاوردهای نظامی و موشک های دوربرد و غنی سازی اورانیوم دست پیدا کند، نهیب بیدارباش میزند. این نسل فریاد میزند، با ادامه حیات نظام اسلامی در ایران، جهان همچنان با بحران در خاورمیانه، در کشورهای یمن، سوریه، عراق و افغانستان و لیبی و دشمنی با غرب و اسرائیل دست درگریبان خواهد بود. روسای دولتهای غربی و همسایه های ایران باید بدانند که آرامش و صلح در منطقه فقط با سلب حکومت ولایت فقیه در ایران ممکن خواهد شد. برای آینده بهتری در این بخش از جهان و ادامه روابط هم سطح در صلح و دوستی به فریاد این نسل گوش کنید.
برای نسل جوان پرخروش انقلابی ایران، پشت شعار زن زندگی آزادی، نور و امید به آینده نهفته است. پشت این کلمه ها چیزی نهفته است که برای این نسل ارزش جنگیدن دارد. برای این نسل، آزادگی فقط کلمه نیست، آزادگی نام دارد، کشتی گیر نوید افکاری ۲۷ ساله. آزادی فقط کلمه نیست، آزادی نام دارد، دانش آموز نیکا شاه کرمی ۱۶ ساله. زیبایی فقط کلمه نیست، زیبایی نام دارد، خدانور لجهای ۲۷ ساله. آزادی بیان فقط کلمه نیست، آزادی بیان نام دارد، خبرنگار نیلوفر حامدی ۳۰ ساله در بند. حقوق کودک فقط کلمه نیست، حقوق کودک نام دارد، کیان پیرفلک ۹ ساله. زندگی فقط کلمه نیست، زندگی نام دارد، دانش آموز سارینا اسماعیلزاده ۱۶ ساله. مقاومت فقط کلمه نیست، مقاومت نام دارد، مجیدرضا رهنورد و محسن شکاری ۲۳ ساله.
خداوند، دیگر خداوند قاصر و جبار نیست، خداوند رنگینکمان است. زن زندگی آزادی فقط کلمه نیستند، انسانهایی هستند با گذشته و حال که رو به آینده ای روشن جان خویش را فدامی کنند. صدای این نسل باشید!
آذرماه ۱۴۰۱
[۱] برگرفته از عنوان کتاب: خوب نگاه کنید، راستکی است؛ نوشته پروانه علیزاده
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.