دو هفته پس از چاقو خوردن «حنیفه»، زن افغان ساکن کرج، توسط شوهرش «غلام»، که شرح آن ماجرا در وبسایت کانون زنان ایرانیمنتشر شد، حسین، فرزند دوم حنیفه و یکی از نانآوران خانه، سهشنبه، ۶ مردادماه درطرح «جمعآوری» و اخراج افاغنهی فاقد کارت تردد و کارت اقامت (کارت بنفش) دستگیر و پس از انتقال به ورامین، «رد مرزی» شد. علیرغم توصیههای پزشک معالج، حنیفه شبانه به ورامین رفت و تلاشهایش برای بازگرداندن حسین بینتیجه ماند.
پس از انتشار گزارش «رنجهای یک زن افغان در ایران» دیپلماتهای افغان، از سفارت افغانستان در تهران برای پیگیری مشکلات حنیفه تماس گرفتند.
فردای آن روز دو تن به نمایندگانی ازسفارت برای ملاقات با حنیفه و تهیهی گزارش برای مسئولین ذیربط، عازم کرج شدند. از من نیز خواسته شد به عنوان شاهد در منزل حنیفه حضور داشته باشم.
زودتر از موعد قرار به محل رسیدم. انتظار داشتم زن چاقو خورده را در بستر ببینم، ولی انگار او عادت به استراحت ندارد: با خوشرویی و اندکی خجالت به استقبال آمد. فرهاد کوچکترین فرزندش هم در خانه بود. سرگرم گفتوگو شدیم. گوشم با حنیفه بود اما چشمم فرهاد را دنبال میکرد.
فرهاد سخت بیتاب بود. به نظر ورجهورجههایش غیر طبیعی میآمد. لحظهای آرام و قرار نداشت. از در و دیوار و طاق و طاقچه و یخچال بالا میرفت و روی فرش قل میخورد. هنگام راه رفتن پای راستش را شُل برمیداشت و کج بر زمین میگذاشت. لجبازیهایش پر از عناد بود و نگاهش به من مستقیم وخیره. نه خودش حرفی زد و نه به هیچ یک از سؤال هایم پاسخ گفت.
بیتاب شدم وطاقتم طاق شد. فرهاد را دو سال پیش دیده بودم؛ آن موقع رفتارش عادی و طبیعی به نظر میآمد.
آیا در طول این دو سال، پدر، فرزندش را در معرض مواد مخدرصنعتی قرار داده بود؟ حنیفه برای کار به خانهی مردم میرفت و به ناچار فرهاد سه ساله را نزد همسر معتادش میگذاشت. آیا بیتابیها و بیقراریهای خاص فرهاد ناشی از استعمال مواد مخدر توسط پدرش در مجاورت او نیست؟ بدیهی است پزشک متخصص میتواند ابعاد احتمالی تخریب ذهنی و روانی ناشی از استنشاق و یا استعمال احتمالی مواد را تعیین کند.
از حنیفه علت لنگی پای فرهاد را پرسیدم. گفت: «یک سال پیش وقتی از سر کار به خانه برگشتم فرهاد گریه میکرد و از درد پا به خودش میپیچید. از غلام پرسیدم چه بلایی سر بچه آمده؟ جواب داد: از پلهها افتاده. اما من دلم گواهی میدهد که غلام بچهام را به زمین کوبیده است.»
گمان کنم دل حنیفه درست گواهی میدهد. من آن پلهها را از نزدیک دیدم. امکان ندارد شدت آسیب وارده به فرهاد نتیجهی افتادن از آن سه پله باشد.
حضور نمایندگان سفارت افغانستان در منزل حنیفه
نمایندگان سفارت، محله و خانهی حنیفه را دیدند، شرح واقعه را از زبان او شنیدند و مکتوب کردند. کپی مدارک پزشکی، بیمارستانی و کپی کارتهای اقامت حسین، فریدون و فرهاد را نیز ضمیه کردند. اما در مورد حنیفه و حسن به علت گم شدن کارت حسن و در دسترس نبودن کارت حنیفه، اقدامی صورت نگرفت.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.