برگردان بهفارسی: شهرام کیانی
فوتبال آرژانتین یک هنر است. با این حال، هنر فوتبال آرژانتین نقصهایی دارد که گویی یک نقاشی بزرگ ناتمام است. ما توسط رسانههای غربی، از جمله رسانههای ایالات متحده، طوری برنامهریزی شدهایم تا به لیونل مسی، بهاصطلاح قهرمان اصلی فوتبال آرژانتین در قرن بیست و یکم، توجهی دقیق داشته باشیم. همچنین این افسانه وجود دارد که آرژانتین هم از نظر نژاد و هم از نظر طبقه، کشوری «سفیدپوست» است و تیم ملی فوتبال نماینده این آرمان ملی است. در جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ قطر، رابطه تاریخی بین نژادپرستی و فوتبال آرژانتین با این مشاهدات از سوی یک شبکه خبر آنلاین تقویت شد: «گروهی از هواداران آرژانتین در قطر با خواندن آهنگی توهینآمیز به صورت زنده در تلویزیون در قطر، خود و کشورشان را شرمنده کردهاند. با وجود اینکه فرانسه در گروه آرژانتین قرار ندارد، به نظر میرسد که برخی از هواداران آنها را یکی از بزرگترین رقبای آبی سفیدپوشان برای بردن جام میدانند. برای این منظور، آنها شعار ویژهای را به تیم فرانسوی و ستاره آنها کیلیان امباپه اختصاص دادهاند. این گروه از حامیان این آهنگ توهین آمیز را برای کانال آرژانتینی TyC Sports خواندند، قبل از اینکه دوربین در نهایت دور شد و خبرنگار اعتراض کرد و آهنگ را به صورت «سانسور شده» خواند. کنایه بزرگی در رفتار نژادپرستانه تماشاگران فوتبال آرژانتین در این جام جهانی وجود دارد، در حالی که در واقع تاریخ فوتبال آرژانتین تحت تأثیر مستقیم تاریخی استعمار انگلیس شکل گرفته بود. در حالی که خوانندگان اراذل و اوباش در استادیومهای فوتبال قطر از این واقعیت ابراز تاسف میکنند که فوتبالیستهای آفریقایی تبار در تیم ملی فوتبال مردان فرانسه حضور دارند، تاریخ خود را از این جهت فراموش میکنند که زمانی فوتبالیستهایی از انگلیس و کشورهای آمریکای جنوبی بودند که در اولین دوره تیم های فوتبال آرژانتین در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازی میکردند.
آیا اقلیت های ملی قومی در آرژانتین وجود دارد و چگونه با هیجان بزرگ پیرامون فوتبال آرژانتین ارتباط دارند؟ طبق یکی از مشاهدات انتقادی در باب حد فاصل بین آرژانتینیهای «سفید» و «دیگران»، «ظهور ایدئولوژی «مستی زاخه سفید» – نژاد مخلوط سفید – بر نحوه برخورد جامعه آرژانتینی با روابط نژادی تأثیر گذاشت. دو گفتمان متمایز پیرامون این ایدئولوژی توسعه یافت. اولی یک سوژه نژادی خاص را به عنوان «شهروند» توصیف میکند، به این معنی که ملت بر پایه افراد این نژاد و پیشینه آنها ساخته شده است. سوژه نژادی مورد بحث «مستیسو» نام داشت و عموماً به افرادی اطلاق میشد که از نوادگان سفیدپوستان و بومیهای آمریکایی بودند. گفتمان دوم پیرامون ایدئولوژی مستی زاخه به صراحت سیاه پوستان و بومیان را از «شهروند» بودن کنار گذاشت. در هر دو مورد، آفریقایی-آرژانتینیها به عنوان شهروندان آرژانتینی «واقعی» در نظر گرفته نمیشدند. حد فاصل نژادی در جامعه آرژانتین در تمام سطوح اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیداد میکند. هیچ استثنایی وجود ندارد از جمله علاقه عمیق سبک زندگی آرژانتینی که فوتبال است. تعصب نژادپرستانه حتی در میان باشگاههای فوتبال برتر آرژانتین نیز وجود دارد، و همانطور که نویسندهای که من از او نقل قول کردم اشاره کرد: «بیش از یک قرن بعد، به نظر میرسد کمی تغییر کرده است. مردم بومی هنوز در شرایط فقر و با دسترسی کمتر به آموزش و امکانات اولیه زندگی می کنند. توهینهای نژادی همچنان یک طاعون است. باشگاه معروف فوتبال بوکا جونیورز به دلیل وجود تعداد زیادی از اتباع بولیوی در پایگاه هواداران خود هدف شعارهای نژادپرستانه قرار گرفته است. مهاجران غیراروپایی هنوز هم توسط توده ها به دیده تحقیر نگریسته میشوند». این بدان معنا نیست که اکثریت آرژانتینیها ذاتا نژادپرست هستند و یا همواره در رفتار خود صادق نیستند. تودههای آرژانتین توسط ردههای بالای کریو[شهروند امریکای لاتین که از نژاد اسپانیایی باشد]، مفهوم مبهم نژادی و فرهنگی اصطلاح کریو، آموزش دیدهاند.
در کتاب فرشتگان با چهرههای کثیف نوشته جاناتان ویلسون تاریخچه فوتبال آرژانتین و ارتباط مستعمره بودگی آن با فوتبال انگلیس آمده است.
تاریخ:
AAFL در سال ۱۹۰۳ به انجمن فوتبال آرژانتین (AFA) تغییر نام داده بود و اگرچه به اتحادیه فوتبال در لندن وابسته بود، تصمیم گرفت که از آن زمان به بعد، جلساتی را به زبان اسپانیایی برگزار کند، که نشانهای مطمئن از کریوسازی بازی است.
مورخ فوتبال سپس با بیان این که «این سال [۱۹۱۶] اولین سالی بود که یک قهرمان واقعی کریو ایجاد کرد، کودتای بزرگ درباره نهایی شدن ملی شدن فوتبال آرژانتین ارائه میکند، زیرا هم AAF و هم FAF توسط تیمهایی به دست آمدند که همراهی بسیار کمی با کامیونیتی بریتانیا انجام دادند». بنابراین، این مورخ و دیگران تصدیق میکنند که فوتبال آرژانتین دارای هویت ملی به معنای دقیق کلمه بود، اما این هویت فوتبالی کاملاً فراگیر نبود و فوتبالیستهای بومی و آفریقایی آرژانتینی را از ایفای نقشهای اصلی در تیم فوتبال مردان ملی به حاشیه راند.
مسئله حضور فوتبالیست های بومی و سیاه پوست آرژانتینی در تیم ملی فوتبال مردان آرژانتین بخشی از تاریخ کلی آرژانتین است. این افسانه همیشگی وجود دارد که آرژانتین یک «ملت سفیدپوست» است، که افراد سیاهپوست کمی در داخل کشور وجود دارند، اگرچه به نقل از نویسنده، اریکا دنیس ادواردز«اما تقریباً ۲۰۰۰۰۰ اسیر آفریقایی در سواحل ریودولا پیاده شدند. در پلاتا در دوران استعمار آرژانتین، و در پایان قرن هجدهم، یک سوم جمعیت سیاه پوست بودند. در واقع، نه تنها ایده آرژانتین به عنوان یک ملت سفیدپوست نادرست است، بلکه به وضوح از یک تاریخ طولانیتر از پاکسازی سیاهان در تعریف خود کشور خبر میدهد. چیزی که به ندرت شناخته شده است، به ویژه در آمریکای شمالی، این است که بازیکنان فوتبال آرژانتینی در تیم ملی کاملاً از نژاد اروپایی سفیدپوست نیستند، بلکه از میراث قومی مختلفی هستند که شامل اجداد بومی نیز میشود. همانطور که خانم ادواردز در مقاله خود با عنوان«چرا آرژانتین بازیکنان سیاه پوست بیشتری در جام جهانی ندارد؟» مینویسد و حقایق فرهنگی، طبقاتی و نژادی شگفت انگیزی را آشکار میکند که این افسانه را که فوتبال آرژانتین سابقه نژادپرستانه ندارد را از بین میبرد:
در حالی که آرژانتین در تلاش برای دیده شدن به عنوان یک ملت مدرن و سفیدپوست، مقولههای نژادی را از بین برده است، حضور افرادی که بهعنوان بیهمتا توصیف میشوند، به این تاریخ حذف سیاهپوستان و بومیان اشاره میکند. موروکو[Morocco به معنای سیاه پوست]، یک برچسب غیر توهین آمیز، همچنان در آرژانتین استفاده میشود. این اصطلاح، که به کسانی اشاره میکند که «برنزه رنگ» هستند، به عنوان راهی برای تشخیص افراد غیر سفید پوست استفاده شده است.
شاید مشهورترین موروکو در آرژانتین اسطوره فوتبال دیگو مارادونا باشد که در دهه های ۱۹۸۰ و ۹۰ به شهرت رسید. وقتی او در نوامبر ۲۰۲۰ درگذشت، این کشور سه روز عزای ملی داشت. این اسطوره غیرسفیدپوست به چهره فوتبال آرژانتین تبدیل شد و از قضا به یک «ملت سفیدپوست» تبدیل شد.
تلاش قدرتهای سیاسی عالی رتبه در آرژانتین برای خلق اسطورههای تیم ملی فوتبال آرژانتین متشکل از اجداد سفید-اروپاییها که «قهرمانان» مردم هستند، تنها مختص این ملت آمریکای جنوبی نیست، زیرا کشورهای دیگری نیز وجود دارند. در قاره آمریکای جنوبی که هنوز در فرآیند دشوار اجازه دادن به تیم های فوتبال خود برای چند ملیتی شدن در صحنه فوتبال جهان هستند.
اگر تیم ملی فوتبال آرژانتین درواقع یک تیم از نظر قومیتی متنوع است، این واقعیت نیز وجود دارد که بازیکنان سیاهپوست فوتبال آرژانتینی در تیم ملی حضور نداشتهاند. آگاهی تاریخی در جام جهانی فوتبال در قطر این است که تیم ملی فوتبال مردان فرانسه فوتبالیستهای فرانسوی سیاه پوستی را در تیم خود دارد که یا در فرانسه متولد شدهاند یا از کشورهای مستعمره فرانسه آمدهاند یا تابعیت فرانسوی را دریافت کردهاند. تیم اکوادور تنوع نژادی، لطف و شجاعت زیادی به نمایش گذاشت. همچنین نمونه درخشانی از تیم فوتبال مردان مراکش وجود دارد که تیمی با پیشینههای اتنیکی متعدد، نیروی جمعی از انسجام تیمی و هماهنگی فرهنگی است، چیزی که آرژانتین هنوز به معنای عمیق وحدت ملی از آن برخوردار نیست. هنگامی که بازیکنان سیاه پوست آرژانتینی در تیم ملی فوتبال مردان گنجانده شوند، ممکن است «فردگرایی»ای که تیم فوتبال آرژانتین به آن معروف است، از نظر تاریخی ریشهکن شود. چه آرژانتین قهرمان جام جهانی شود یا نشود[ که قهرمان شد]، هنوز مسئله تاریخی هویت ملی آرژانتین وجود دارد. روح جمعی گسترده مردم آرژانتین و هویت ملی فوتبال آنها به طور جدایی ناپذیری در هم تنیده شده است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.