آینده و چرخش پاشنه در
پرسش این است که چرا تقریباً ترجیع بند خاتمه‌ی‌اغلب نوشته ها این جمله‌ی‌بدیهی است که :” …ولی از این پس اوضاع مثل قبل نخواهد بود  !” ؟
هراکلیتوس فیلسوف نامدار یونانی قریب ۵۰۰ سال قبل از میلاد گفته ی مشهوری دارد که :”دریک رودخانه دوبار نمی توان شناکرد. ” به عبارت دیگر هم آن رودخانه دربستر قبل نیست وهم شناگر انسان پیشین نیست . همه درحال سیالیت ، جریان و شدن هستند و نه ماندگاری ، سکون و بودن . ناگفته نماند ، درکنار این عبارت ، گفته شده : اگرشنا کردن را نیاموخته باشی ، یکبار هم نمی توانی دریک رودخانه شنا کنی !
عبارت کوتاه : ” … ولی از این پس …”، حاکی از این است که ما چه پیروز شویم وچه شکست بخوریم ، به لحاظ تاریخی از خیزش ۲-۳ ماهه‌ی‌اخیر بسیار آموختیم وبسیار به تجارب مان افزوده شد و همین جای خُرسندی بسیار دارد .
شاید غافل از آن باشیم که طرف مقابل هم بسیار می آموزد وبسیار تجربه کسب می کند .
لنین می گفت این مهم نیست که انقلاب چه به ما می آموزد ، مهم این است که ما به انقلاب چه می آموزانیم.
در قرن بیستم ، مردم این سرزمین شاهد سه جنگ ، سه کودتا و دو انقلاب بوده اند .
جنگ جهانی اول ، جنگ جهانی دوم و جنگ ۸ ساله‌ایران وعراق ؛ کودتاهای محمد علی شاه ۱۲۸۷ ، رضاشاه ۱۲۹۹ و محمدرضاشاه ۱۳۳۲،انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن ۱۳۵۷.
… واز آن به بعد دردهه‌ی‌۱۳۶۰ کلی ماجراهای هولناک قابل تعمق داشتیم تا فرارسیدن خیزش دانشجوئی ۱۸ تا ۲۳ تیرماه ۱۳۷۸ و خیزش های مردمی۱۳۸۸، ۱۳۹۶ ، ۱۳۹۸ و اکنون‌خیزش شجاعانه و پرشوری که از ۱۴۰۱/۶/۲۵ به سرکردگی زنان‌به غایت داهیانه ، هوشمندانه و مبتکرانه آغاز شد و همچنان در تب وتاب حصول نتایج اش پیش می تازد  .
حال دوباره به پرسش قبل باز می گردیم ، ما از تک تک موارد پر اهمیت فوق چه تجربیاتی عایدمان شده و چه آموخته ایم .
بعید می‌دانم حتی به تعداد انگشتان دودست، انسان هائی داشته باشیم که در خصوص موارد بر شمرده نظر واحدی داشته باشند !از آن بدتر بعید می دانم حتی نظری داشته باشند !!
اجازه دهید در مورد فراگیری از وقایع تاریخ ساز جهانی نه از قرن هفدهم ،هجدهم و نوزدهم میلادی ، حتی از قرن بیستم و تداوم آن در سده‌ی بیست ویکم چیزی بیان نشود !!!
شجاعت ، شهامت، همت واراده‌ی نوجوانان وجوانان قابل تقدیر ولی این موارد جای کمبودهای جدی به منظور دست یابی به نتایجی ماندگاررا نمی گیرد .
ما از اواخر دهه ی ۴۰ تا ۱۳۵۷ ، شاهد شجاعت ، رشادت و جرأت جوانانی بودیم که جان خودشان را دودستی در طبق اخلاص گذاشته بودند و با نظامی مسلحانه می جنگیدند که به‌ لحاظ سبعیت در منطقه و جهان دارای برترین نشان‌هابود.
• اما … اما آن ها به پشتوانه آموزه های تاریخی زمانه شان گام بر می‌داشتند، موارد پرشمار و مستند تاریخی از نتیجه بخش بودن مسیر حرکت شان ارائه می دادند ،  کُلی آثار تئوریک داشتند ، برنامه ، استراتژی و تاکتیک های تعریف شده داشتند،چه بسا رادیوئی داشتند که برای شان کارکردهای تبلیغی و ترویجی داشت . هوادارانی پروپا قرص در خارج از کشور و منطقه داشتند ، که مدام بر مشی شان صحه می گذاشت … صرف غلیان شجاعت وشهادت و ارادت نبود .
• اگر از آنچه تاریخاً بر ما رفته علم و آگاهی نداشته باشیم و از تک به تک آن‌ها درس های لازم را استخراج نکنیم ، به آموزه های ثمین جهانی نه صرفاً از زاویه تکنولوژیک آن بلکه به مراتب بالاتر از آن در عرصه های نظری‌ِعمیق و وسیع آن توجه نکنیم ، بعید است بتوانیم راه از هزاران بیراهه به رهائی بیابیم و به رغم این همه‌جانفشانی های خالصانه به تاریخ چیزی بیاموزانیم.
• در خاتمه هرچند انتظار معجزتی نداریم ، ولی این امیدواری هست که در تداوم خیزش شاید بتوان درس های اساسی گرفت و… دنیا را چه دیدی(!) به تاریخ پس داد !
• مسعود خوشابی ۱۴۰۱/۹/۱۸
• 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)