آیا عقب نشینی تاکتیکی مردم اصلا میتواند یک گزینه باشد؟
توضیح مقدماتی: ای بسا آنچه در قالب شبه سناریویی در ادامه تصویر و تشریح خواهم کرد، به وجوهی در حال اجراست، منتها نه به شکل ایده آل ج ا. دلایل مختلفی که مهمترین آن نیروی انقلابی و مقاومتهای مردمیست در کنار انواعی از چالشهای درون سیستمی و شناخت نادرست و توهمات ج ا در باره قدرتش و… مانع جاریسازی کامل و مرتب این سناریوست.
محرک اولیه این نوشته، اندیشیدن به طرح موضوع یا ایدهای تحت عنوان «عقبنشینی تاکتیکی با توجه به خشونت ج ا» بوده است. اما همزمان این تصویرسازی، نوعی ورود به اتاق جنگ ج ا با مردم و روشن کردن استراتژیها و نقشه راهش در مقابل انقلاب مردم نیز هست. آنچه ذکر خواهد شد طبعا نه بر مبنای اطلاعی از نهانهای ج ا، که بر مبنای چینش نشانهها و اطلاعات موجود، شناخت تبار و عملکرد ج ا و تلاش برای برقراری ارتباطی مستدل میان عوامل مختلف و شناخت روندهای قابل شناسایی، از منظر نگارنده است.
فکر میکنم فایدهی چنین تحلیل و تصویری این باشد که در این آشفتگی همه جانبه و تلاقی جنگهای چند لایه روانی و تبلیغاتی، دانستن یک نقشه راه بسیار مورد علاقه و منطبق بر مختصات جمهوری اسلامی متاخر (ج ا پسا ۹۸) و از همین رو احتمالا مهمترین نظام فکری جهت دهنده به اقدامات و اهداف مقطعی ج ا، میتواند موجد تولید آگاهی و ایدههایی برای مقاومت و دفاع از طریق نوعی پیش بینی استراتژی/رفتار ج ا باشد.
اجزای سناریو و برخی تکملههای آنها:
– قطع سراسری و بی روزن اینترنت مثل آبان، در کل کشور یا حداقل در کوردستان.
– حمله و سرکوب در مقیاس نظامی و جنگی به کردستان (که ج ا قبلا سابقه تمام عیارش را داشته)
– تلاش حداکثری برای گرفتن حداقل پاسخی مسلحانه از احزاب کورد، از طریق بالا بردن فشار به وسیله ترکیب دو وجه: حمله نظامی به شهرهای کوردستان ایران و حملات مجدد سنگینتر یا حتی زمینی به مراکز احزاب کورد مستقر در عراق (یک مثال از وضعیت همین روزها: تیپ به اصطلاح تکاور «انصار الحسین» جوانرود که در کار سرکوب مردم است یک نیروی نظامیست با تمام تعاریفش؛ میدان جنگش کجاست؟ جوانرود )
– تصویرسازی وضعیت جنگ داخلی و بوق و کرنای «دیدید ایران سوریهای شد» و بهرهبرداری تمام و کمال از توان و کانالهای پرشمار ارتباطی و گفتمانی اصلاحطلبان (که به هر حال نسبت به حاکمیت، شنوندگان بیشتری نزد عموم مردم اصطلاحا طبقه متوسط شهری دارد.) افزون بر ابزارهای پروپاگاندای معمول سپاه و ص.س و … در نتیجه ساختن قدرتمندترین و به طور نسبی اثرگذارترین جنگ تبلیغاتی و روانی بر علیه انقلاب #زن_زندگی_آزادی، از ابتدای جنبش انقلابی تا کنون
به تعبیر دیگر، صدای اصلاحطلبان حکومتی که همواره نعل وارونه میزنند و این روزها خوشبختانه در طوفان گفتمان آزادیخواهی مردم به شکل کارآمدی خنثی شده، با طنینی «دوپینگ شده» باز خواهد گشت. همراه با تکرار مکررات «دیدید گفتیم»ها از یک سو و با وقاحتی که از بسیاریشان میشناسیم، حتی گفتن از اینکه «اگر به همتی رای میدادید ایران سوریهای نمیشد». همزمان هم همان کاسه گدایی همیشگی سهم خواهی قدرت را با عشوهی «دیدید ما را بیرون کردید اینطوری شد» به دست میگیرند.
حاکمیت و صدا و سیما هم با پژواک صدای آنها پز آزادی بیان مخالفان و گفتگو خواهد گرفت. (شاهد مثال جاری هم مثلا همین دیدار سران جبهه إصلاحات با رییس قوه قضاییه)
– سرکوب وسیعتر و خشنتر به بهانهی وضعیت جنگی و اتهام همراهی با تجزیهطلبان «در حال جنگ» به مردم معترض
– عقب نشستن مخالفان دارای افکار مرکزگرا و فارسمحور و متاثر از انگ «تجزیهطلبی»
شکاف و ابهام و پیچیدگی جدی در جبههی معترضین برخاسته در مناطق مرکزی و کلانشهرهای برخوردارتر. (چنانکه میدانیم هم اکنون هم نبودِ وحدت گفتمانی و نظریهی ایجابی در اندیشه و نبود سازوکار هماهنگکننده در میدان عمل، نقطهی ضعف پذیرفته شده در میان خود معترضین است.)
ورود ج ا به مرحله نهایی تحقق ایدهی حاکمیتی مبتنی بر «اختناق و اعدام» در داخل و تضمین حیات با تکیه بر «قدرت نظامی اتمی» در برابر خارج. در واقع تحقق الگوی کرهی شمالی اسلامی. (چیزی که با روندهای سیاست داخلی پیش گرفته شده در مواردی مانند انتخابات ١۴٠٠ و یکدستسازی حاکمیت و روندهای سیاست خارجی در شکل و شیوهی پیشبرد مذاکرات هستهای میتوان نشانههای آن را دید.)
– پیشبرد فرایند انتقال قدرت و جانشینی در شرایطی ایدهآل از منظر ج ا
در ادامه تحلیلی از وضعیت با توجه به این سناریو و نکاتی به زعم من بسیار حیاتی و نیازمند توجه ویژه همگان در باره ابعاد مختلف میدان پیش رو و خصوصا بررسی تاکتیک عقب نشینی، خواهد آمد:
این سناریو برای جمهوری اسلامی متاخر، تهدید ناشی از خیزش انقلابی را به فرصتی طلایی بدل خواهد کرد. آنچه ج ا متاخر پیش گرفته بود ترکیبی از یکدستسازی حاکمیت و تسلیح اتمی برای گذار از بحران جانشینی بود.
مشخصه بحرانزای دوران جانشینی، نازکتر شدن دیوار اقتدار ساختار رهبری است. در پاسخ به این امر یکدستسازی تمام و کمال درون حاکمیت انجام شد. در کنار این بدیهی است که در این دوران، با توجه به افتضاح ناکارآمدی اداره کشور، احتمال شورش و اعتراض وجود دارد. ازینرو، وجه دیگر الگوی کلاسیک دوران انتقال قدرت دیکتاتورها، افزایش فشار و سرکوب سیاسی است.
آرایش فعلی نیروی عریان سرکوب ج ا و الگوی پیش گرفته شده در سرکوب، پیشاپیش وجه سرکوب لازم در دوران جانشینی را با بهانههای لازم محقق کرده است.
از اینجاست که میتوان پیشبینی کرد اگر ج ا در سرکوب کامل موفق شود، حتی گذار و انتقال قدرت به ولیعهد آقا را در زمان حیاتش اجرایی کند.
جریان سیاست بینالملل جهان غرب -که طالبان را مجددا سر میز مذاکره آورد، جنگجویانشان را از زندان در آورد و افغانستان را تقدیم طالبان کرد- هیچ مشکلی با طالبان شیعه و نتیجهی سناریوی فوق ندارد.
ج ا خودش «سوریهساز» است؛ به یاد بیاورید زمانی که دمشق و بخشهایی در غرب سوریه در سایه سرکوب سیاسی خشن، در ظاهر و به طور روزمره اصطلاحا «آرام» و در اختیار رژیم اسد بود و جنگ در بخش دیگری از کشور ادامه داشت.
ج ا چنین تصویری را از نتیجه سناریو دارد در حالی که به تصورش در زمان کوتاهی جنگ در کوردستان را هم برنده خواهد شد و اصلا شدت مسئله برایش قابل قیاس با سوریه نیست و هزینههایش را به راحتی میپذیرد. جان که در کوردستان ارزان است و مخالفان غیر کورد هم به شکل موثرتری در این سناریو منکوب، خفه و اعدام خواهند شد.
آنچه برشمردم سناریویی است که با احتمالی قریب به یقین روی میز رهبران سرکوب است. همچنین این سناریو را دارای طرفداران جدی در هسته قدرت ج ا میدانم.
نکته محتمل کننده آن این است که نسل جوان/ جدید برآمده در ساختار حاکمیت ج ا، ایدولوژی روشن و صریحی دارد که نشانههایش بارها در بیان مدیران جوانش چون بذرپاش و یامینپور و زارع دهنوی و زاکانی و … دیده شده: آنها به روشنی معتقدند نیازی به مقبولیت نزد اکثریت مردم، تظاهر به اصول و ارزشهای جهانشمول، حتی بهطور نیمبند، و یا حمایت آیکونهای اجتماعی و جامعه مدنی و اصناف و … ندارند.
یک مثال: گفتمان حاکم بر نهاد پروپاگاندای شکل گرفته برای سینمای ج ا متاخر، علنا میگوید: «ما در دوران «پیشا تثبیت» به هنرمندها و سلبریتیهای غیر خودی نیاز داشتیم، الان تثبیت شدیم و نسخه خودمان از فیلمساز و نقاش و گرافیست و خواننده و … را در اختیار داریم و نیازی به دیگری نداریم. شرط فعالیت برای دیگران هم صرفا گردن نهادن تمام و کمال به ساختار و نهادهای ایجاد شده توسط ماست. بی تعارف هرکه زیر بار اطاعت نرود حذف میشود. دیگر به شما جماعت غیر حزب اللهی عرق خور و … باج نمیدهیم»
برخی با استناد خشونت شدید ج ا که بر اساس فرض من میتواند بخشی از سناریویی که تشریح کردم باشد، «عقب نشینی تاکتیکی» یا موقت را به کوردستان یا حتی همه مخالفان توصیه میکنند.
چنین توصیهای از نظرم مطلقا خطاست و حتی در بردارنده احتمال سرکوب و تلفات کمتر برای مخالفان (چه در کوردستان و چه بقیه کشور به نسبت خشونت موجود در هر کدام) هم نیست.
عقبنشینی تاکتیکی در شرایط وجود یک نیروی سازماندهی شده نظاممند و دارای عقبه و فضای عقبنشینی که در آن دور از سرکوب قابلیت بازساز داشته باشد معنیدار است. یک نیروی رزمندهی دارای قلمرویی امن و قابل عقبنشینی.
جنبش انقلابی حاضر جنبشی متکثر و مدنی و درونزاست. ما مردمیم. در سرزمین و شهر و خانه خودمان. معترضین جایی برای عقبنشینی ندارند، ما شهروندان این سرزمینیم، درون و در هم تنیده با امور روزمره در یک جغرافیای مشترک. ما مردمیم، دارای روزمرههای مشترک با بدنهی سیستم اداری حاکمیت.
نتیجتا دوگانهی یا مرگ یا آزادی هم به صورت واقعی و هم به صورت سمبلیک کاملا عینیت دارد. این بازی حاصل جمع صفر است (بازیای که الزاما برد یک طرف باخت طرف دیگر است؛ مبتنی بر نظریه بازیها که اتفاقا در تحلیل استراتژیهای جنگی هم کاربرد دارد).
آنکه میخواهد به حیات ادامه دهد راهی جز پیروزی ندارد. تساوی و سازش و وضعیت سومی وجود ندارد. گفتن این موضوع از این جهت نیست که من دوست دارم ج ا با نیرویی سرنگون شود، (شاید متاسفانه) واقعیت این است. یا ج ا باید شکست بخورد یا بی تردید ما را به قعری به مراتب سرکوبی عمیقتر از فرو خواهد برد. (آنجا که به تبدیل این تهدید به فرصتی طلایی برای ج ا اشاره کردم را به یاد آورید.)
پس با وجود همهی دردی که خشونت ج ا تحمیل میکند، به شکلی واقعبینانه تنها یک راه وجود دارد و آن ادامه مبارزه به هر طریقی است. اکنون وضعیتی است که عقبنشینی در برابر ج ا مساوی با تسلیم مطلق به سرکوبی به مراتب شدیدتر است. سرکوبی مطلوب و تسهیلگر ج ا در برنامههایش که اکنون بهانه آن را هم در اختیار دارد. مطلقا نمیشود تصور کرد که وضعیتی وجود داشته باشد که با عقب نشستن مردم، ج ا آنها را در وضعیتی مشابه قبل از شهریور ۱۴۰۱ رها کند. چرا که آگاه است که اصولا اگر رها کند فرصتی طلایی را از دست داده.
نکته مهم دیگر این است که با شکست ما در این مقطع و با توجه به ساختار این خیزش انقلابی، فرصت و مطلوبیتی دیگر نیز برای ج ا ایجاد میشود: ج ا دیگر از واکنشِ شورشی به شرایط اقتصادی اسفناکش هم نگران نخواهد بود. چرا که همانقدر که این خیزش پیوند دهنده و وحدت آفرین در بخشها و تفکیکهای مختلف عمودی و افقی جامعه (از جغرافیا و قومیت و سن و صنف تا اکثریت بخشهای همگون اقتصادی از فقرا تا میاندرآمدان یا حتی بعضا ثروتمندان) بود، شکستش هم تفوق جامع و یکباره ج ا بر همه مردم با هر تفاوت و تفکیکی خواهد بود. اگر اکنون و در این میدان شکست بخوریم، به تحقیق دیگر امکان هیچ نوعی از اعتراض نخواهد بود. ج ا همه را به یکباره شکست داده و در را به روی آن خواهد بست. دیگر نه ترسی از افزایش قیمت بنزین خواهد داشت، نه از اجباری کردن پوشش چادر برای همه زنان در فضای عمومی، نه اخراج انبوه کارگران، نه اعتراضات دانشجویی و …
جمهوری اسلامی متاخر، پیشاپیش هیچ حقی برای اعتراض رعایایش قایل نبود، در بیاناتشان این امر مشخص بود، فقط نمیتوانستند آن را عملی کنند. جالب اینکه در بیان داخلی خودشان، این پا گرفتن نیمبند امکان اعتراض و مخالفت مردم/رعایا را میراث شوم دوران اصلاحات میدانستند و همواره در حسرت دوران خفقان دهه شصت، مرثیهها میخواندند. به بیان دیگر، آنچه با عقب نشینی مردم و تحقق این سناریو به وقوع خواهد پیوست حلول یکباره و همه جانبهی «خدای دههی ۶۰» است.
– اکنون شکست مردم، بلافصل همان جاییست که ج ا چون کره شمالی پا بر گلوی «مطلقا همه» خواهد داشت. چه فرصتی از این طلایی تر برای ج ا
موفقیت ج ا در اجرای این سناریو تضمین شده نیست؛ حتما دلایل بسیاری میتوان برشمرد که فعال ما یشا بودن ج ا را منتفی میکند که من در اینجا وارد بحث آنها نشدم؛ منظورم در اینجا آینده نگری یک سناریو و دلایل محتمل و مطلوب بودن و یا به نوعی در حال اجرا بودن آن و مشخصا بررسی موضوع «عقب نشینی تاکتیکی» در چنین شرایطیست.
امید ما به نیروی انقلاب است. ما شگفتی ساختیم و میسازیم. ایران سوریه نیست. آنچه گفتم همه برای این است که نهانیترین آرزوی رژیم را ببینید و بدانید که آنچه ایدهآل اوست سکوت و عقبنشینی ماست.
این حرف به معنی بیاهمیت تلقی کردن خونهایی که ج ا میریزد و (با نهایت تاسف) خواهد ریخت نیست، تاکید بر این است که عقب رفتن ما در مقطع و میدان فعلی، در هرجا و وضعی که هستیم، خونهای بیشتر و وضعیتی بسیار اسفناکتر را موجب خواهد شد. اکنون عقبنشینی به هیچ شکلی گزینهای دارای حداقل مطلوبیت برای مردم نیست. بسا هزینه آن بیش از ادامه جنبش با وضع فعلی باشد.
بدیهی است که اگر جنبش به پیش برود و با همان امکانهای انقلابی وضعیتهای نویی در جبهه مردم انقلابی ایجاد شود، در شرایطی که قدرت و سازماندهی انقلابیون تثبیت شده باشد، حتما میشود و باید از تاکتیکهای مقطعی مبارزه، مانند عقبنشینی سخن گفت. اما اکنون وضعیتی است که عقبنشینی با تسلیم در شرایطی بسیار اسفناکتر برابر است.
انقلاب بنا بر ماهیتش رخدادی است که در هستهی تاریخساز خود، پدیدهای غیرقابل پیشبینی و «خالق و خلاق» است. از همین روست که میتوان گفت انقلاب ناگزیر حامل «امکان»هاییست که بعضا اکنون حتی نمیتوانیم آنها تصور کنیم. به یاد بیاورید چه کسی میتوانست حتی تصور کند از تراژدی ژینا، طوفان انقلاب فوران کند؟
ماهیت انقلاب و توانایی نهفته در انقلاب ما، چنانکه تا همینجا ما، دشمنانمان و دنیا را شگفتزده کرده، همچنان میتواند شگفتیهایی دوباره در پی داشته باشد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.