همبستگی و انقلاب (قسمت دوم از بخش دوم) کاوه
با گذار ازقوانین و قواعد انقلاب برای اینکه بتوانیم با جمهوری اسلامی تعیین تکلیف نمائیم وآینده رابرپایه هایه درستی بسازیم باید از پیدایش و گذشته آن به شناخت درستی برسیم؛ و بدون آن یا همچنان در گذشته باقی خواهیم ماند ویا گام های رو به جلو ما بسیار کند خواهد بود و مسیر آینده در ابهام قرار خواهد داشت؛ چرا که چگونگی شناخت از گذشته است که آینده ما را می سازد.وقتی که مادرک درستی از گذشته خود نداشته باشیم آینده ای متزلزل، ناپایدار وبا باری از تضادها خواهیم داشت.
جمهوری اسلامی پدیده ای بود که همچون یک سارق چهره کریه خود را با نقابی ریاکارانه پوشانده بود ونتیجه مبارزات شجاعانه مردم ایران را درمقابل دیکتاتوری سلطنتی از دست آنان ربود و انقلاب دموکراسی خواهانه و عدالت جویانه مردم ایران را انقلاب اسلامی نامید؛ وقتی گفته می شود انقلاب اسلامی ۵۷، یعنی تمام موئلفه های پدیداری آن برمبنا و محور دین اسلام شیعی بوده وشکل گرفته است ؛(و هنگامی اثر مخرب این تفکر گسترش یافته و عمیق می شود که بسیاری ازمورخین و فعالان سیاسی مخالف سلطنت نیزاز انقلاب ۵۷ تحت عنوان انقلاب اسلامی نام می برند) و این به مفهوم نادیده گرفتن موجودیت وحقوق دیگر جریانات سیاسی و اقلیتهای مذهبی ، دینی و قومی است که در مبارزه با دیکتاتوری رژیم گذشته با هم صدایی با بخش بزرگی از توده ها تحت عنوان یک ملت واحد درانقلاب ایفا نقش نمودند و مطالبات اساسی آن همچون آزادی،برابری و عدالت اجتماعی را در نظر داشتند. هنگامی که از انقلاب ۵۷ تحت عنوان انقلاب اسلامی نام برده می شود ضمن نادیده گرفتن تمامی دیگر نیروهای اپوزسیون شرکت کننده در انقلاب به موجودیت جمهوری اسلامی حقانیت ومشروعیت داده می شود و بخشی از صدای آنها برای تمامی اعمالشان وقبضه کردن انقلاب و قدرت سیاسی به نام خود در تاریخ شده و مردم و آیندگان به چنین قضاوتی فرا خوانده می شوند؛ که در آخر کشیدن پرده ای سیاه بر مبارزات آزادی خواهانه ، ضد دیکتاتوری و عدالت جویانه مردم ایران برای حقانیت بخشیدن به حکومت پهلوی است؛ و نتایج حاصل از چنین طرز تفکری هرگز به خوشبختی و سعادت ملی منجر نخواهد شد وبه عنوان بازوهای حمایتی دیکتاتورهای تاریخ عمل خواهد کرد. انقلاب ۵۷ اسلامی نبود بلکه این جمهوری اسلامی بود برای آنکه حقانیت خود را اثبات نماید ، دستاوردهای آن را مصادره نماید و حکومت را به انحصار خود در آورد آن را انقلاب اسلامی نامید وانقلاب مردم را به ویرانی تبدیل کرد. وکسانی که برای عقب راندن رقبای خود درمیان اپوزسیون هم صدا با جمهوری اسلامی برای نکوهش مردم و دفاع از حکومت پهلوی انقلاب مردم را اسلامی می نامند در خدمت جمهوری اسلامی عمل می کنند بی جهت نیست که روایت حاکمان وسلطنت طلبان ازاسلامی نامیدن انقلاب ۵۷ به شکلی واحد ابراز می شود تا سیاهی حاکمیت جمهوری اسلامی را به انقلاب دموکراسی خواهانه وعدالت جویانه مردم ایران تعمیم دهند.
از ابتدای انقلاب تاکنون حاکمیت مذهبی خودرانماینده ومظهر وجودی انقلاب نامیده و به این بهانه وعنوان تمامی دیگر نیروهای اپوزسیون شرکت کننده در انقلاب را به عنوان ضد انقلاب مورد وحشیانه ترین سرکوب،زندان، شکنجه وکشتار قرار داده است و اکنون سلطنت طلبان از همان سیاستهای جمهوری اسلامی به صورت وارونه استفاده نموده و سیاستهای سرکوبگرانه ومتحجرانه حاکمیت را به پای انقلاب و در نتیجه تمامی نیروهای شرکت کننده در انقلاب می نویسند. حاکمیت به نام ضد انقلاب و سلطنت طلبان به نام انقلاب آنان را عقب رانده،تا به انزوا بکشانند وسرکوب کنند؛ چنانکه ملاحظه می شود هم ضد انقلاب حاکم وهم ضد انقلاب مغلوب از یک روش در مبارزه با مخالفین خود بهره می جویند زیرا هر دو موجودیت خود را از دیکتاتوری و سرکوب کسب می کنند.
حاکمیت احتیاج داشت انقلاب مردم ایران برای عدالت و آزادی را اسلامی بنامد تا به نام اسلام و مردم ، به عنوان یک ابزار در جهت سرکوب نیروها و جریانات سیاسی مخالف خود استفاده نماید وسلطنت طلبان احتیاج دارند که انقلاب مردم را اسلامی بنامند تا بتوانند دیگر نیروهای شرکت کننده در انقلاب رابه نام اعمال جمهوری اسلامی عقب رانده حذف نموده تا حقانیت خود را اثبات نمایند؛ بنا براین ا سلامی نامید انقلاب پدیده ای است که به دوگروه حقانیت واعتبارمی بخشد یکی به جمهوری اسلامی ودیگری به سلطنت طلبان تا هریک بار مسئولیت صدمات ناشی از اعمال خود را بر دوش انقلاب و مردم قرار دهند. حکومت اسلامی به این جهت انقلاب مردم را اسلامی می نامد تا ازآن به عنوان ابزاری برای سرکوب مخالفین خود استفاده نمایدو درعین حال تمامی دست آوردهای انقلاب را به نام خود مصادره نماید بی جهت نبود که در چند سال ابتدایی پس از انقلاب خیابان ومیدان انقلاب پسوند اسلامی نداشت و سلطنت طلبان می خواهند بایکی نمودن انقلاب ۵۷ از طریق انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی مقابله با جمهوری اسلامی را تبدیل به مقابله با انقلاب بهمن ۵۷ نمایند و از این طریق ضمن تطهیر حکومت شاه مقابله با جمهوری اسلامی را تبدیل به مقابله با تمامی نیروهای اپوزسیون شرکت کننده در انقلاب ۵۷ نمایند و فلا کت حاصل از جمهوری اسلامی که پیدایش آن خود نتیجه دیکتاتوری مطلقه حکومت پهلوی می باشد به گردن انقلاب انداخته و بدون در نظر گرفتن یک مقطعی بزرگ از تاریخ خون بار وشکست خورده ومملو از شجاعت حماسی زنان و مردان جوان این سرزمین، تمامی اعمال جمهوری اسلامی را به پای آن نیروهای اپوزسیون بیاندازند که با از خودگذشتگی ودلیری بیشترین نقش را در مبارزه برای جلو گیری از شکل گیری و استمرار جمهوری اسلامی داشته اند؛ به همین جهت تمامی اعمال جنایت کارانه و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی را با یک دست نمودن تمامی نیروهای شرکت کننده در انفلاب، فریب کارانه با علاقه و رضایت مندی بسیاربه نام وتحت عنوان “انقلابیون۵۷” نام می برند؛ بی جهت نیست که سلطنت طلبان بیش از آنکه جمهوری اسلامی را هدف قرار دهند انقلاب۵۷ را نشانه می گیرند تا هر اقدامی را که جمهوری اسلامی انجام می دهد به نام انقلاب تمام نمایند؛ دقیقا در یک شرایط وارونه، کاری را می کنند که جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب انجام داده تا اعمال جنایت بار خودرا توجیه نماید و بار هزینه آن را به نام انقلاب تمام کند؛ و این پدیده ماهیت آن چیزیست که تاکنون به درستی دزدیدن انقلاب توسط روحانیت نامیده شده است که سلطنت طلبان با همراهی با حاکمیت آن را مورد انکارقرارمی دهند تا از محتوا آزادی خواهانه وعدالت جویانه آن خالی نموده و بتوانند با دستی باز اساس انقلاب ۵۷مورد تهاجم قرار دهند.
نامیدن انقلاب بهمن ۵۷ تحت عنوان انقلاب اسلامی یک جعل تاریخی بیش نیست که با نوعی دشمنی با مطالبات آزادی خواهانه و عدالت جویانه و برابری طلبانه مردم ستم دیده همراه گشته ودر جهت مشروعیت بخشی به موجودیت دیکتاتوری پهلوی و احیا سلطنت عمل می نماید. چنانکه ملاحظه می شود که چگونه سلطنت طلبان و جمهوری اسلامی به یک توافق پنهان و اشتراک منافع در رابطه با اهداف وبیانی دروغین ازماهیت انقلاب دست می یابند؛ به همین جهت با گذشتن ۴۳ سال از پایان انقلاب در بهمن ۵۷ هنوز هر اقدام منتسب به خود را به نام انقلاب بیان نموده و به پای آن می نویسند بی جهت نیست که مبانی استدلالی سلطنت طلبان و جمهوری اسلامی یکی است زیرا مخدوش و پنهان نمودن آرمانهای دموکراتیک انقلاب از جانب جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان با هدفی واحد صورت می گیرد. چنانکه ملاحظه می شود جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان با یک اشتراک منافع و ایدئولوژیک هردو از اسلامی نامیدن انقلاب بهره می جویند هر دو نیاز دارند انقلاب بهمن ۵۷ را قربانی خواسته ها و مطامع خود نمایند به همین دلیل تمامی اعمال ضد بشری و جنایتکارانه جمهوری اسلامی را تحت عنوان فریبکارانه “انقلابیون ۵۷” نام می برند؛ این است آن مفاهیم عامیانه که به جای پرداختن به علت پیدایش انقلاب در پوشش آن می خواهند با عقب راندن،تحقیر،انفعال وبه انزوا کشیدن دیگر جریانات سیاسی اپوزسیون برتری موجودیت خود را نسبت به دیگران نشان دهند و شکل وشمایل وهویتی سلطنت طلبانه را به عنوان بدیل قدرت سیاسی حاکمه قرار داده و رهبری جامعه را به دست گیرند.
سلطنت طلبان می گویند :”باید انقلاب ۵۷ را شکست دهیم و مشروطه را برقرارکنیم ” در صورتی که جمهوری اسلامی محصول شکست انقلاب ۵۷ است؛ بنابراین انقلاب ۵۷ رایکبار جمهوری اسلامی شکست داده پس چرا سلطنت طلبان یکبار دیگر به دنبال شکست انقلاب ۵۷ هستند ؟ زیرا آن شکست برای استقرار جمهوری اسلامی بود و این شکست دوباره انقلاب ۵۷ مورد نیاز سلطنت طلبان برای استقرار سلطنت است و هدف هردو از این شکست منفعل نمودن و به انزوا کشاندن وسرکوب دیگرنیروهای اپوزسیون است بنا براین انقلاب آینده باید هرچه کامل تر و قطعی تر نه تنها سایه سنگین و بقایای حاکمیت کهن مذهب بلکه سلطان را برای همیشه از رژیم سیاسی آینده ایران محو سازد تا با شکست جمهوری اسلامی بتوانیم مطالبات آزادیخوای خواهانه و عدالت جویانه و برابری طلبانه انقلاب شکست خورده ۵۷ را به پیروزی برسانیم؛ در رابطه با مشروطیت لازم به یاد آوری است مشروطه طلبان خود نیز از مشروطیت گذار کرده بودند و به جمهوری رسیده بودند که رضاخان از طریق کودتا وفریب و سرکوب دست آوردهای انقلاب مشروطه را همچون حکومت اسلامی از دست آنان ربود؛ وانقلاب ۵۷ تلاشی در جهت استقرار جمهوریت مورد در خواست مشروطه خواهان بود همان جمهوریت دموکراتیکی که در تداوم آن با یک گام به پیش از طریق سکولاریسم و بدون اثرات مذهب در دستور کارانقلاب کنونی قرار دارد. بنا بر این با استقرارحکومت اسلامی انقلاب پایان نیافت بلکه در نیمه راه متوقف شد؛انقلاب به پیروزی دست نیافت بلکه به دست روحانیت شکست خورد و مصادره شد؛ آنها به انقلاب خیانت کردند و مطالبات برحق انقلاب را از طریق شعارهای خود مورد سو استفاده قرار دادند ومطالبات و مفاهیم مورد درخواست انقلاب را از محتوا خالی نمودند؛ شرایط موجود نتیجه شکست مطالبات آزادیخواهانه وعدالت جویانه انقلاب ۵۷ به دست روحانیت است انقلاب بهمن ۵۷ انقلابی بر علیه استبداد، انقلابی برای عدالت وآزادی واستقلال بود که از زمان مشروطیت بی پاسخ مانده بود انقلاب ۵۷ ،انقلاب اسلامی نبود، انقلاب ۵۷، انقلابی برای استقرارایدئولوژی مذهبی شیعی نبود، انقلاب ۵۷ انقلاب آن زنان مبارزی بود که در اولین رویارویی با حاکمیت مذهبی ودر مقابله باحجاب اجباری می گویند “ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم” انقلاب ۵۷ انقلاب آن جوانان شجاعی بود که نه به جمهوری اسلامی رای دادند ونه به قانون اساسی آن ودر طول دهه شصت جان بر کف وشجاعانه در مقابل حاکمیت مذهبی ایستادند و جمهوری اسلامی در جهت اسقرار نظام ایدئولوژیک خود بزرگترین کشتار، زندان وسرکوب تاریخ معاصر ایران را بر علیه آنان به صورتی سبعانه و بی رحمانه به راه انداخت. نام بردن از انقلاب ۵۷ به عنوان انقلاب اسلامی یک دروغ بزرگ، تحریف تاریخ ویا ناتوانی در درک حقایق تاریخ ویا فریبی عامدانه از جانب حکومت اسلامی با یک اشتراک منافع با سلطنت طلبان برای حقانیت بخشیدن به سلطنت مطلقه پهلوی است. انقلاب ۵۷ انقلابی ایدئولوژیکی نبود، انقلابی برای حاکمیت مذهب نبود، انقلابی در جهت عدالت اجتماعی و آزادی بود.ائتلاف صورت گرفته جهت سرنگونی دیکتاتوری مطلقه شاه تنها جنبه سلبی داشته و هرگز ائتلافی ایجابی در جهت حاکمیت مذهب نبوده است.
هنگامی که در دوازده بهمن ۵۷ خمینی به کشور ایران وارد شد امواج توده ای حمایت همراه او از چنان قدرتی بر خوردار بود که عملا دیگر نیروهای سیاسی در مقابل اواز قدرت چندانی برخوردار نبودند؛ زیرا خمینی تصویری که از خود نشان می دهد ایجاد ذهنیتی بود که از او به عنوان یک مصلح اجتماعی در افکار عمومی ایجاد می نمود که می گوید:”لا اکرا فی الدین” در دین اجباری نیست و می خواهد محرومان جامعه ، کوخ نشینان، مستضعفان وپابرهنگان را نجات داده وحاکمیت بخشد در نتیجه به لحاظ محتوایی تصور و تعریفی که از جمهوری اسلامی وجود داشت به مفهوم انقلاب کوخ نشینان برعلیه کاخ نشینان،انقلاب مستضعفین بر علیه مستکبرین، انقلاب پابرهنگان بر علیه ظالمین که همگی به زبان گفتمانی در آن هنگام مبین انقلاب بر علیه بی عدالتی ، تبعیض طبقاتی و برابری وهمراه با خواست بزرگ آزادی بوده است؛ این مطالبات نیروی محرکه اصلی انقلاب۵۷ بوده است و هرگز انقلاب به مفهوم اجرای شر یعت نبوده است به همین جهت در اولین تظاهرات خیابانی زنان برعلیه حجاب اجباری با شعار “ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم “؛ تنها شعاری بر علیه حجاب نبود بلکه برعلیه حاکمیت تمامی بنیانهای مذهبی بوده و آن را در نظر داشته است. انقلاب ناکام ضد دیکتاتوری مطلقه سلطنت پهلوی در بهمن ۵۷ تداوم انقلاب مشروطه و انقلاب جاری تداوم انقلاب شکست خورده وناکام بهمن ۵۷ و مبارزه برای آزادی و عدالت و تعیین سرنوشت مستقلانه مردم ایران به دست خود آنان است که روحانیت با قرار دادن درچارچوبها و مفاهیم اسلامی که هیچ درک و چشم انداز روشنی از آن وجود نداشت و به تدرج آن را به شکل خود در آورد و مصادره نمود. انقلاب کنونی انقلابی برای مقابله با انقلاب آن زنان شجاعی نیست که در مقابله با حجاب اجباری فریاد کشیدند” ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم” و”لحظه به لحظه گویم زیر شکنجه گویم یا مرک یا آزادی”( به راستی چه کسی میتواند بگوید چه تعداد ازآن زنان شجاع از شکنجه ومرگ در دهه خونبار ۶۰ برای آزادی رهایی یافتند که اکنون جوانان در تظاهرات خیابانی همان شعار را تکرار می کنند) انقلاب کنونی، انقلابی برای مقابله با انقلاب آن زنان و مردان جوانی نیست که شجاعانه ایستادند و در مبارزه با حاکمیت مذهبی جان عزیزشان را از دست دادند. انقلاب کنونی ایران تداوم تاریخی انقلاب۵۷ برای تحقق آزادی و عدالت و ادامه تمامی مبارزاتی است که در طول۴۳ سال گذشته برعلیه مفاهیم وموجودیت کاملا متمایز جمهوری اسلامی صورت گرفته است. بی جهت نیست که در اعتراضات خیابانی از برخی شعارهای سرکوب شده انقلاب ۵۷ همچون”زیر بار ستم نمی کنیم زندگی جان فدا می کنیم در ره آزادگی”، “نه روسری نه توسری آزادی و برابری “استفاده می کنند.اکنون زمان آن رسیده است با حفظ هوشیاری و دقت نظرانقلاب نوین مردم ایران به شکلی آگاهانه شکست ها، ناکامی ها و اهداف ناتمام مبارزان راه آزادی و عدالت از زمان مشروطه تاکنون را به سر انجام رسانده و خودرا به عنوان یک مرجعیت در تحقق اهداف آن قراردهد.
اگرآن جوانان شجاع وانسان دوست که همچون ستارگانی بر آسمان ایران درخشیدند وبه دست دژخیمان جمهوری اسلامی هزار، هزار جان عزیزشان را از دست دادند اکنون می توانستند ناظربر حوادث موجود باشند بدون شک پیروزی مردم ایران در مبارزه با دیکتاتوری و برای آزادی، عدالت و برابری را پیروزی خود تلقی نموده و با درود، تحسین وافتخار از نسل کنونی یاد می کردند زیرا آنها چیزی برای خود نمی خواستند اگر مردم ایران دراین نبرد به مطالبات خود دست یابند آنها پیروز شده اند وجلادان حاکم پاسخ خون به ناحق ریخته شده آنان را دریافت نموده اند.
زنده باد آزادی زنده باد انقلاب
۲۹/۷/۱۴۰۱ کاوه
 
 
 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)