اشاره :

این واقعیت ایرانی که در آن حجاب – با تکیه بر اصول اسلام – برای سرکوب سیاسی بکار برده می شود، با الگوی کشورهایی که اسلام در آن‌ها در اقلیت قرار دارد، بکلی متفاوت است. در این کشورها، حجاب را به عنوان یک پارچه ساده یا نمادی معرفی می‌کنند که سنبل ِ رهایی، مقاومت در برابر جامعه ی پسا استعماری و یا حتی بیان یک فمینیسم اسلامی است. خیزش زنان ایرانی، همچنین به لفاظی های کسانی را که درغرب،هرگونه انتقادی از حجاب را یک امر « منحصر به فرد ِفرهنگی» می دانند، جواب دندان‌شکن داده است. فیلیپ برنارد (لوموند)

در ایران، بی اعتمادی فزاینده بین مردم و رژیم، در گزارشی که در اوایل سال ۱۴۰۱ در دولت رئیسی منتشر شد، نگرانی «فروپاشی ارزش ها» را نشان داد. و ازآن پس بود که یک سری تصمیمات سرکوبگرانه ی جدید برای تحمیل حجاب اجباری گرفته شد:گشت فزاینده ی ارشاد، نظارت و کنترل تصویری از زنان و مراکز تعلیم و ایجاد وحشت بیشتر از عدم رعایت کامل روسری .

گزارش ۲۱۹ برگی ستاد امر به معروف و نهی از منکر، به تفصیل موضع و سیاست رژیم در مورد رعایت حجاب اسلامی را در بر داشت. این گزارش پُر برگ، در نخستین روزهای سال ۱۴۰۱بین سازمان های دولتی مسئول حفظ نظم توزیع شد، پیش از آنکه در تابستان امسال، عملیات سخت گیرانه تری برنامه‌ریزی شده و برای اعمال حجاب اسلامی بکار گرفته شود. و اینهمه، سرانجام به قیمت جان مهسا امینی، نیکا شاکری و نیز به بهای جان صدها نفر در شهر های گوناگون ایران، انجامید.

در ذهن ویراستاران این پروژه، تنها ریشه‌ کن کردن بد حجابی نبود که عمل می کرد، بلکه از دست دادن نفوذ ایدئولوژیکی رژیم و تضعیف کنترل آن در جامعه است که نماد اتحاد روحانیون و نظامیان را ایجاد می‌کند و از مشخصه های جمهوری اسلامی در طی این چهل و اندی سال بوده است.آنها دریافته بودند که این نفوذ به سرعت و به طرز خطرناکی در حال نزول است و جامعه ایران دیگر با رهبران کشور هماهنگی حداقلی ندارد.

به نظر آن‌ها شمار ایرانیان مخالف حجاب اجباری، روز به روز بیشتر می شود. در این گزارش آمده است :۶۲ درصد از زنان حجاب کامل اسلامی را تائید نمی‌کنند و یا به طور منظم از آن استفاده نمی نمایند.و برخی از شهروندان شروع به مخالفت علنی با کسانی کرده‌اند که مامور اعمال و اجرای این تصمیم هستند.[ *تمامی ارقام به نقل از روزنامه لوموند، ۷ اکتبر ۲۰۲۲] ع.ش

***

و اکنون مقاله فیلیپ برنارد، سر مقاله نویس لوموند، که در شماره ۲ اکتبر ۲۰۲۲ منتشر شده است، می‌خوانیم** :

فیلیپ برنارد، سرمقاله نویس روزنامه لوموند معتقد است که واقعیت حجاب – ابزاری برای سرکوب سیاسی زنان توسط یک دیکتاتوری متزلزلِ مذهبی در ایران – با الگویی که احزاب چپ در فرانسه تمایل دارند آن را به گونه دیگری نشان دهند، در تضاد است.

از زمان مرگ مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ در تهران، که پس از دستگیری او توسط پلیس ویژه ی بد حجابی رخ داد، فریاد آزادی حواهی و برابر طلبی زنان ایرانی را به گوش جهانیان رسانید. و اینهمه، ارزش هائی است که چپ در طول تاریخ طولانی خود از آن دفاع کرده است. و منطقاً رژه هایی با فریاد « زن، زندگی، آزادی»، منظره ی باور‌نکردنی زنان ایرانی که روسری های خود را پاره می‌کنند و آن‌ها را در آتش می سوزانند، جرقه ی راهپیمایی های عظیم حمایتی و همبستگی های پر شور را بر انگیخته است. البته جنبش های فمینیستی و منتخبان چپ در راهپیمایی ها شرکت کردند. حزب سوسیالیست فرانسه « شجاعت زنان ایرانی » را ستود . و حزب تسلیم ناپذیر ( چپ افراطی) به « انقلاب شهروندی جوانان ایرانی» ادای احترام کرد. اما تظاهرات با تاخیر برگزار شد، کمی دیر دنبال شد و اظهار نظر ها به کلیات بسنده کرد. گویی حزب « سرکشان» [ حزب تسلیم ناپذیر] و سبز ها ( اکولوژیست ها) ، درگیر امور خشونت علیه زنان ( در درون حزب خود) و نبردهای رهبری فی مابین در فرانسه بودند و انرژی کمی برای اختصاص دادن به یک رویداد بزرگ بین‌المللی داشتند.

در‌واقع شورش ضد حجاب اجباری زنان ایران، چپ را به پرسشی باز می گرداند که از ۱۹۸۹، سال صدور فتوای آیت الله خمینی علیه سلمان رشدی و محرومیت دانش آموزان مُحجبه از مدرسه ای در کریل ( حومه ی پاریس)، همواره دامنگیر اوست. آیا حجاب اسلامی از لوازم جانبی لباس است که کاملاً به تفسیر آزاد فردی بستگی دارد و یا حامل سلطه سیاسی است؟ پاسخ مثبت ائتلاف اخیر چپ فرانسه ( Nupes ) ، یقیناً به پرسش اول است.

ابزار سرکوب سیاسی

ژان لوک ملانشون، رهبر حزب «فرانسه تسلیم ناپذیر»، ماه فوریه در مصاحبه با یکی از شبکه‌های تلویزیون فرانسه، با اشاره به روسری « مادر بزرگ‌های خوب کاتولیک» که « مشکلی نبود»، خواست به این عمل مهر تائید بزند. و بر این اساس بنا به آمار و ارقام مرکز سنجش عقاید در فرانسه – IFOP – ماه آوریل ۲۰۲۲- در انتخابات ریاست جمهوری، ملانشون نزدیک به ۶۹ در صد آرای رأی دهندگان مسلمان را از آن خود کرد. و یکی از ائتلاف کنندگان با حزب چپ افراطی در فرانسه، خانم ساندرین روسو – عضو حزب سبز ها ( اکولوژیست ها ) در پایان سال ۲۰۲۱، گفته بود که « زنان مُحجبه، اسلام سیاسی نیستند و حجاب برای آنها فقط یک زینت است.»

مشکل اینجاست که وقایع ایران چیز دیگری می گوید. تظاهر کنندگانی که با پلیس در ایران مقابله می کنند، حجاب را به عنوان سنگ بنای اصلی یک رژیم استبدادی هدف قرار می دهند. برای شخصیت مذهبی رژیم اسلامی در ایران و نیروهای انتظامی آن، حجاب به مثابه ی پرده‌ای است که نباید دریده شود. به اسارت گرفتن زنان، با جرم انگاری هر نوع پوششی غیر از آنچه را که حاکمیت مذهبی جایز می شمارد، هدفش به زیر کشیدن کل جامعه ی ایران است. « به زیر حجاب بردن زنان، به معنای به زیر یوغ کشیدن جامعه بر اساس قانون اسلام سنتی است. نخبگان ِ [ رژیم ایران] فاسد و سرکوبگر، به این سپر بردگی زنان نیاز دارند تا بتوانند قدرت خود را نگهدارند.» [ فرهاد خسرو خاور- جامعه شناس- در گفت و گویی با هفته نامه لوبس، چاپ پاریس]. رد این بردگی دیگر بر آمده از تحریک غرب نیست بلکه فریادی است که زنان ایرانی که خود را مسلمان میدانند، سر می دهند.

این واقعیت ایرانی که در آن حجاب – با تکیه بر اصول اسلام – برای سرکوب سیاسی بکار برده می شود، با الگوی کشورهایی که اسلام در آن‌ها در اقلیت قرار دارد، بکلی متفاوت است. در این کشورها، حجاب را به عنوان یک پارچه ساده یا به عنوان یک ابزار معرفی می‌کنند که سنبل ِ رهایی، مقاومت در برابر جامعه ی پسا استعماری و یا حتی بیان یک فمینیسم اسلامی است. خیزش زنان ایرانی، همچنین به لفاظی های کسانی را که درغرب هرگونه انتقادی از حجاب را یک امر « منحصر به فرد ِفرهنگی» می دانند، جواب دندان‌شکن داده است.

انگیزه‌های چند گانه و خصوصی

ژان لوک ملانشون – رهبر حزب چپ افراطی فرانسه – در وبلاگ خود در ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲ از خیزش زنان ایران به عنوان « یک رویداد بزرگ فمینیستی» استقبال کرده و در عین حال تأکید می‌کند که ” برداشتن روسری و سوزاندن آن بدون شک به خودی خود موضوع «مبارزه » نیست. او کاملاً از نقش مرکزی حجاب در سیستم سرکوبگر رژیم ایران و تحمیل و قبولاندن آن به زنان، می گذرد.و افزون بر این، فراموش می‌کند که چگونه رژیم ایران از حجاب به عنوان پرچم انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ یاد می‌کند و آنرا نماد مدرنیته می نامد.

«پیروزی انقلاب ایران (……) نقش مهمی در ظهور باور‌نکردنی حجاب در سطح جهان، از دهه ۱۹۸۰ ایفاء می کند. جایی که ما آن را نتوانستیم به ببینیم و درک کنیم. جایی که دیگر نخواستیم آنرا ببینیم و حتی با گذشت سال‌ها، آن را ندیدیم، در حالیکه می توانستیم دیده باشیم.» [ «بررسی حجاب در جهان» شانتال دَ رودر Chantalle de Rudder روزنامه نگار، نویسنده و تهیه کننده فیلم و رپرتاژ در رسانه‌های فرانسوی.] او در این کتاب، ابزار سازی های سیاسی حجاب در کشورهای مختلف و همچنین تنوع شدید انگیزه‌های زنانی که حجاب دارند را نشان می دهد. او در‌واقع شکافی که زمینه‌های ایرانی و فرانسوی را از هم جدا می‌کند، انکار نمی‌کند : قانون ایران، پوشیدن حجاب را برای زنان اجباری می‌کند و متخلفان را مجرم می داند. قانون فرانسه از حقوق زنانی که آن را انتخاب می‌کنند، و همچنین از آزادی کسانی که از آن امتناع می‌ورزند حمایت می کند.در مورد انگیزه‌ها، باید دانست که در فرانسه تا چه اندازه آن‌ها چند گانه، خصوصی و به زندگی هر فرد و خانواده بستگی پیدا می کند.و لزوماً همیشه همراه با تسلیم نیستند. و افزون براین، چون کاملاً به زندگی خصوصی مربوط می شود، هیچ اجباری به افشاء کردن آن نیست.

بنا براین هیچ چیز نباید مانع از آن شود که ترقی خواهان فرانسوی، از حقوق زنان در پوشش خود دفاع کنند؛ در عین حال که هر نوع نفرت از مسلمانان را محکوم می کنند. بدون فراموش کردن این نکته که روسری در دیگر کشورها، به ابزاری برای سرکوب زنان در جهان است که به سلاح قدرتمند فرا ملی تبدیل شده است.

https://www.lemonde.fr/international/article/2022/10/07/en-iran-l-enquete-premonitoire-de-la*-police-des-m-urs-sur-le-port-du-voile_6144782_3210.html
https://www.lemonde.fr/idees/article/2022/10/02/la-revolte-antitchador-des-iraniennes-renvoie-l**-gauche-a-une-question-qui-ne-cesse-de-la-fracturer_6144032_3232.html

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)