با آقای رحمانی صحبت میکردم بحث های خوبی مطرح شد که بد ندیدم نکاتیش رو اینجا با دوستان به اشتراک بذارم.
۱-ما در چه وضعیتی هستیم؟
-در وضعیتی هستیم که «اصلاح ساختار سیاسی» در حکومت، و «انقلاب» هر دو فعلا عملی نیستند؛ اما عرصه برای «تحولات اجتماعی بنیادین» و «عقب» راندن حکومت استبدادی مهیاتر از همیشه شده.
۲-خیزش اخیر و شعارهای آن
شعارها را میشود به دو دسته تقسیم کرد
الف-شعارهای که بهطور مشخص نشان دهنده عبور از ج ا است.
ب-شعارهای در نفی اشکال مختلف استبداد، مانند شعار بر علیه حجاب اجباری و گشت ارشاد و غیره…
۳-دو پلن موجود در صحنه و راهبرد مطلوب ما در این شرایط
پلن A:عبور از ج ا یا براندازی
پلن B:برگشت ناپذیر کردن دستاوردهای جامعه در مقابل حکومت ،و ارتقا آن
برای ما جمهوری «غیر اسلامی» و سکولار در چشمانداز آینده است، ولی پلن اکنون ما پلن B است.
۴-راهبرد ما در پلن B
-«اعتراض برای مطالبه-مطالبه برای اعتراض»؛برای تحولی بنیاد در اجتماع و نفی ارزشهای استبدای در اشکال متفاوت آن چه در پوزیسیون حاکم و چه در اپوزیسیون.
الف-پوسیده کردن دستگاه سرکوب(کنش روزانه)
الف-۱:از طریق دفاع، و ترویج کنش شجاعانه شهروندانی که بدون ترس و نفاق ابراز عقیده میکنند و «سوژهگی» خود را به نمایش میگذارند.کنشهای که به صورت روزمره در جریان است و بعضا انفرادیست.
الف-۲:دفاع از نهادها و شخصیتهای که بدون ترس در روزهای اخیر به میدان امده اند و ترویج این نوع ورود به سیاست و ترویج آن بعنوان یک ارزش فراگیر،در مقابل رفتار محافظهکارانه-سودجویانه مرسوم.ورود انجمن پزشکان،معلمان و دانشجویان و غیره..
ب-طرح مطالبات و دفاع از آنها
ب-۱:دفاع و تاکید از حق اعتراض مسالمت آمیز برای تثبیت حضور اعتراضی در خیابان (و دانشگاه) و کاهش هزینه آن
ب- تاکید بر مشارکت سیاسی، تنها در «انتخابات آزاد» آنهم با شروط مشخصی
*۵-تفاوت این راهبرد با پلن A *
الف-پلن B معطوف به نفی استبداد و تثبیت حقوق و ارزشهای مدنی است؛برخلاف برخی از مدافعان پلن A که صرفا بدنبال جابهجای یک فرد در قدرت، با فرد دیگر یا حزب و جریان دیگر هستند، و به بازتولید استبداد و خشونت در اشکال متفاوت آن در فرایند مبارزه توجهای ندارند و صرفا می خواهد ج ا یا آخوندها به هر طریق که شده بروند.
ب-پلن B معطوف به تحول اجتماعی بنیادین برای «تحدید» قدرت خودکامه در ساختار سیاسی، و تغییر فرهنگ خودکامگی و مردسالارنه در عرصه اجتماعی و فرهنگ است، نه صرفا تلاشیست برای یک جابهجای انقلابی که خود مستلزم تزریق دوباره قدرت به حاکمیت برای تثبیت آن است. امری متداول در انقلابها شاهد آن هستیم.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.