بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه چرثقیل است.
در سالهای اخیر، بهرغم آنچه که همواره انتظار رفته و مطالبه شده، فضا به جای آنکه مکانی برای اجتماع، بودن و گفتگو باشد، همواره به عرصهای برای استیلا بر زندگی شهروندان و سرکوب و ارعاب تبدیل شده است.
نظام حاکم در همه این سالها با تبدیل فضاهای شهری به میدان تحمیل ایدئولوژی، هر روز عرصههای عمومی را بر شهروندان محدودتر کرده و تعامل اجتماعی و حتی حضور همراه با آرامش و عزت نفس را به هر نحوی در هم شکسته است. شهر که باید عمومیترین و امنترین فضای گفتگو و تعامل را به شهروندان عرضه کند، به حوزهای امنیتی و تکصدایی تبدیل شده که سرشار از ترس و ناامیدی است. مرگ خیابان و بسیاری از دیگر نمودهای واقعی زندگی اجتماعی، کمرنگساختن فضاهای جمعی و عرصههای عمومی، بازداشتن زنان از حضور و فعالیت موثر اجتماعی، محدود کردن حضور گروههای بیشماری از شهروندان با برچسب اقلیت(فکری، مذهبی، جنسی و...)، محدود کردن انواع گردهماییها و آیینهای فرهنگی، هنری و اجتماعی با بهانههای ایدئولوژیک و در سالهای اخیر خصوصیسازی فضاهای عمومی نیز مزید بر سیاستهای پیشین، اندک پویایی باقیمانده در زندگی شهری را نشانه رفته است. تخریب حداکثری هویت شهرها و در نتیجه کاهش احساس تعلق انسانها به شهر و اجتماع و راندن آنها به عرصههای محدودتر و خصوصیتر، ترویج زندگی انفرادی و انزوای ناخواسته گروههای ناهمسو با حکومت و بهویژه اقلیتها و گروههای به حاشیه راندهشده، در تنگنا قرار دادن جامعه مدنی و دانشگاهی واقعی و ایجاد نمایشی ناراستین از رسانهها و سمنهای تحت شدیدترین نظارتهای حکومتی نتیجهای جز بستن راههای گفتگو و یادگیری اجتماعی، افزایش شکاف اجتماعی و انباشت خشم فروخورده جامعه نداشته است. سطح نازل خدمات شهری و رفاه اجتماعی در بسیاری از شهرهای ایران، فارغ از نظام توسعه شهری نامتوازن و ناعادلانه همه این سالها که همواره به عقب ماندن شهرهای حاشیهای و انباشت امکانات در مرکز انجامیده نیز تشدید این فضای ناخوشایند را در پی داشته که به فقدان و نابودی سرمایه اجتماعی حکومت منجر شده تا اینکه امروز راهی جز اعتراض برای شهروندان این شهرهای آشفته و هراسانگیز باقی نماند؛ راهی که از کنشهای مدنی آغاز و به دلیل واکنشهای دور از انسانیت نیروهای سرکوب، خونین شد و اکنون به خشونت رسیده و راه خود را از مسیر دیگری جستجو میکند.
این جنبش تلاشی برای بازپسگیری خیابان به عنوان یکی از عناصر زندگیبخش اجتماع شهری، زمینهسازی زندگی اجتماعی آزاد و برابر همه انسانها فارغ از دیگریپنداری و دیگریستیزی رایج این سالها و بیرون راندن نیروهای سرکوب از عرصه عمومی زندگی شهروندان است.
نگارندگان این بیانیه، خواستار پایان هرچه سریعتر خشونت و سرکوب سیستماتیک حکومت، آزادی فوری و بیقیدوشرط زندانیان فکری و سیاسی، بازگرداندن عرصههای عمومی به مردم بدون هیچگونه تبعیض و قاعده ایدئولوژیک و بازگشتن به محور گفتگو از سوی حاکمان هستند و تأکید میکنند که سلاح هرگز بر قدرت بیقدرتان فائق نخواهد آمد.
مهر ۱۴۰۱
جمعی از معماران و شهرسازان سرزمین ایران
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.