رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نامه مهمی، ضمن پاسخ به مصاحبه سرشار از اتهام رئیس معزول دانشگاه علامه طباطبایی، از برخی اقدامات غیراخلاقی صدرالدین شریعتی پرده برداشت و تاکید کرد:اغلب مخالفان ایشان پاکترین، انقلابی ترین و متدین ترین  و فرهیخته ترین اعضای هیات علمی دانشگاه هستند.

به گزارش “آینده”، وی در این نامه پرسیده است: چرا کسانی که در زمان طاغوت بوسه بر دست شاه می زدند و یا دعا برای دفع بلا از شاه می کردند، از نزدیکترین افراد به ایشان و مجری اوامر ملوکانه سراسر بی تدبیر ایشان هستند؟

دکتر حمیدرضا آیت اللهی در این نامه فاش کرد، رئیس معزول دانشگاه علامه، برای آنکه بقول خودش جلوی این فسادها را بگیرد، کسانی را به دانشگاه آورده  که متاسفانه روحانی بوده اند و با تاسف بیشتر، تنها موردی که در دادگاه صالحه به انواع اتهامهای فوق محکومیت آن محرز شده و حکم خورده است همین نوچه ایشان و همه کاره و تهمت زن به استادان دانشگاه بوده است که از کلیه کارهای دولتی محروم شده است.

وی همچنین مصادیقی از برخوردهای غیراخلاقی صدرالدین شریعتی با استادان این دانشگاه را شرح داده و مصاحبه وی با کیهان را دربردارنده تهمت به تمامی اساتید دانشگاه دانسته است.

گفتنی است، دکتر حمیدرضا آیت اللهی یکی از اساتید برجسته اصولگرا و رئیس کنونی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که بعد از توصیه رهبر انقلاب درباره بومی سازی علوم انسانی، بیشترین تلاشها را در این زمینه پیگیری کرده و در اقدامی مهم، در این پژوهشگاه با کمک شمار زیادی از اساتید دانشگاه ها، با طرح بازنگری منابع و سرفصلهای دروس علوم انسانی، مهمترین اقدامات را در زمینه ارائه متون به روز و بومی انجام دادند.

با این وصف، بر خلاف برخی فضاسازی های رسانه ای علیه برکناری شریعتی، این اقدام نه تنها اقدامی افراطی نبوده، بلکه در راستای مطالبات استادان فرهیخته انقلابی و متدین این دانشگاه نیز بوده است.

در متن نامه رئیس پژوهشگاه علوم انسانی آمده است:

بسم الله قاصم الجبارین مبیر الظالمین مدرک الهاربین

یا ایها الذین آمنوا ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین

روزنامه کیهان در گفتگویی که چاپ کرد اتهام های متعددی را به تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی وارد کرد که امید است خدواند در روز قیامت انتقام این تهمت های ناروا و انگ هایی که از هتاکان به فرهیختگان برجسته جامعه اسلامی ما وارد شده است بگیرد.

چند واقعیت اخلاقی و اجتماعی را باید توجه داد:

۱-      وقتی شما فسادی را به یک مجموعه ای نسبت بدهید و شخص یا اشخاصی که آن اتهام متوجه آنهاست را مشخص نسازید، تمامی افراد آن مجموعه در موضع اتهام آن فساد قرار می گیرند.

۲-      حتی اگر فساد فردی را مطرح نمایید و بر عنوان مجموعه ای که به آن منتسب است تاکید کنید حیثیت افراد آن مجموعه را به زیر سوال برده اید (حتی اگر در قالب شوخی و طنز باشد). به همین دلیل است که در سریالهای تلویزیونی وقتی یک شخصیت سریال دارای شغل بخصوصی باشد، اعتراضها از جانب مشتغلان به آن شغل از هر طرف برخاسته می شود که تلویزیون حیثیت ما را زیر سوال برده است.

۳-      برخی نیز به بهانه ادعای پایبندی به برخی دستورات دینی و اینکه غیبت اشکال دارد سعی می کنند بطور مبهم به شخصی نسبتی بدهند و بگویند دین مرا مجاز به گفتن برخی حقایق نکرده است؛ در ظاهر هم فرد بسیار متشرعی جلوه می کند، درحالی که حتی اگر آن شخص دچار ضعف کوچکی هم باشد چون بطور مبهم در خصوص او مطالبی گفته شده است، شنوندگان، تمامی اتهاماتی که می توان به یک شخص داد را از سر می گذرانند و او را در معرض قضاوتهای بسیار نامناسب قرار می دهند. گفته شده است شخصی که با مرجع تقلیدی خصومت داشت در برابر پرسش از صلاحیت آن مرجع توسط مردم جواب می داد “دین جلوی زبان من را گرفته است و نمی توانم بسیاری مطالب را بگویم”. آن مرجع گفته بود هیچکس به اندازه این شخص مرا بی آبرو نکرد.

۴-      برخی نیز برای آنکه در معرض پاسخگویی به اتهامهای فراوانی که خود دارند قرار نگیرند با فرافکنی اشکالات خود به دیگران، خود را فردی دلسوز و پاک جلوه می دهند و از ابتدا راه تحقیق درباره خودشان را می بندند.

۵-      گویند شخصی نزد آیت الله العظمی بروجردی آمد و شکایت کرد که یکی از طلبه های شما از من دزدی کرده است. ایشان درجواب گفتند: “اتفاقا از ما نیز دزدی کرده است و آن لباس روحانیت ما بوده است که آن را دزدیده است”

۶-      برخی برای مقابله با یک فساد، دست به فسادهای متعدد بدتری (همچون دروغ، تهمت، ظلم، آبروریزی، تکبر، نفاق و شیوع فحشاء وغیره) می زنند تا نه تنها کار خلاف خود را توجیه کنند بلکه در سایه آن به مطامع خود نیز برسند.

۷-       با اینکه اصل حقوقی و فقهی تاکید می کند که اصل بر برائت است برای عده ای نیز اصل بر فساد و بی دینی است. جالب آن است که با یک خبر دروغ از یک شخص مریض نیز بلافاصله قضاوت کرده و بقول خودشان با قاطعیت هرگونه ظلمی را روا می دارند.

در گفتگوی روزنامه کیهان تمامی موارد فوق اتفاق افتاد. تمامی استادان دانشگاه علامه طباطبایی به انواع اتهامها از جانب شخصی که خود مرکز بسیاری فسادها بوده است مطرح شد و این بی حرمتی، عواقب مادی و معنوی بسیاری بدی را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. آیا درست است به علت آنکه چون مواردی بسیار بیشتر از تمامی این اتهامات در میان روحانیون وجود داشته است به مقام والای بسیاری از علمای با تقوا در میان روحانیون اینگونه بی حرمتی کنیم؟ تمامی کسانی که از اول انقلاب تاکنون خاطره از وقایع این کشور دارند بخوبی بسیاری از کسانی را که ملبس به لباس روحانیت بوده اند به نام می شناسند که در دادگاهها به اتهامهایی بسیار وقیح تر از آن اتهامهایی که آقای شریعتی به استادان دانشگاه علامه طباطبایی زد محکوم شده اند ولی آیا این فسادها از شان والای روحانیت کم می کند؟

واقعا چند مورد از آن اتهامهایی که ایشان زده اند در دادگاه صالحه محکومیت یافته است؟ جالب اینجاست کهایشان برای آنکه بقول خودشان جلوی این فسادها را بگیرند کسانی را به دانشگاه آورده اند که متاسفانه روحانی بوده اند و با تاسف بیشتر تنها موردی که در دادگاه صالحه به انواع اتهامهای فوق محکومیت آن محرز شده و حکم خورده است همین نوچه ایشان و همه کاره و تهمت زن به استادان دانشگاه بوده است که از کلیه کارهای دولتی محروم شده است!!! آیا کسی تحقیق کرده است که نکند برخی از این افرادی که ایشان از آنها به بدی یاد می کنند همان افرادی باشند که از نوچه های ایشان بوده اند و جزء موافقان ایشان در دانشگاه قلمداد می شده اند؟ چرا اغلب مخالفان ایشان پاکترین، انقلابی ترین و متدین ترین  و فرهیخته ترین اعضای هیات علمی دانشگاه هستند؟ چرا کسانی که در زمان طاغوت بوسه بر دست شاه می زدند و یا دعا برای دفع بلا از شاه می کردند، از نزدیکترین افراد به ایشان و مجری اوامر ملوکانه سراسر بی تدبیر ایشان هستند؟

نکند آن دانشجویانی که برای ایشان جاسوسی می کرده اند برای آنکه استادی در قبال خواسته ناحق آنها مقاومت کرده بود برای انتقام، چنین اتهامهایی را مطرح کرده اند تا هم نمره ای بدست آورند و هم بتوانند در دوره های بالاتر بدون آزمون وارد شوند. چرا در دانشگاه مشهور است برای آنکه پرونده ارتقاء یک عضو هیات علمی بتواند در هیات ممیزه مطرح شود باید یک خودشیرینی و دست بوسی برای آقای شریعتی بکند تا بتواند به حق خود برسد؟ چرا اغلب کسانی که مسئولیت گرفته اند با ترس از تهدیدهای ایشان مجبور به همراهی با ظلمهای بسیار ایشان شده اند؟ نکند برخی برای اشتغال در دانشگاه اینهمه استادان پاک را بدنام کرده اند؟

بسیاری از دانشگاهیان حداقل یک بار از ایشان دروغ و تهمت شنیده اند. بسیاری از کارکنان از بی حرمتی هایی که ایشان در جلسات به افراد محترم جامعه روا داشته اند خاطره دارند. هرچه فرد نزدیکتر باشد بی حرمتی به افراد بیشتری را شنیده است. بسیاری از مسئولان کشور از بالا تا پایین به نحوی در معرض بی حرمتی های ایشان در جلسات قرار گرفته اند. بعید است در کشور کسی را بتوان پیدا کرد که به اندازه ایشان مثال کامل تکبر و خودبزرگ بینی باشد. آیا شرع مقدس دستور داده است همه را تحقیر کنند؟ ایشان همانند فرعون با خوار کردن اعضای هیات علمی آنها را به اطاعت از خود وامی داشته اند. آنها که عزت نفس خود را به این خفت ها نمی فروختند یا پای تمامی عواقب آن نششسته اند یا اصلا خود را از دانشگاه کنار کشیده و هر روز نیز خشنودتر از تصمیم خود هستند. رفتار زننده ایشان در آنکه بسیاری افراد را ماهها پشت در اتاق نگه دارند و نگذارند حق خود را حداقل مطرح کنند بر اساس چه مبنای شرعی، قانونی و حتی انسانی است؟ اگر به شما بگویند در یک دانشگاه آمریکایی یک مسئول، ماهها یک استاد دانشگاه را ساعتها پشت در اتاق خود نگهداشته است و اجازه طرح خواسته اش را به او نمی دهد آیا آن را مثال بارزی از خوی استکباری آنها نمی دانید و در بوق و کرنا نمی کنید؟ این رفتار ضد انسانی در کجای جهان می تواند توجیه داشته باشد.

چه کسی می خواهد ظلمهای بیشماری که ایشان به دانشجویان و اعضای هیات علمی کردند پاسخ بگوید. آیا می دانید بسیاری شاهد بوده اند که افرادی با گریه از اتاق ایشان بیرون آمده اند و انواع تحقیر ها و ظلمها نصیب آنها شده است؟ آیا می دانید استادان بسیاری شب را تا به صبح در کنار خانواده خود با گریه به سر کرده اند؛ چرا که نمی توانستند باور کنند این همه ظلم در جمهوری اسلامی به آنها شود؟ آیا می دانید بسیاری استادان برجسته و توانا و متدین که الان در مسئولیتهایی در جمهوری اسلامی هستند به همین جهتها عطای عضویت هیات علمی را در دانشگاه علامه طباطبایی به لقایش بخشیده اند و یا در دانشگاههای دیگر منشا آثار برجسته ای هستند و یا اشتغالات دیگری را ترجیح داده اند؟ آیا می دانید گرد مرگ و دلمردگی در دانشگاه پاشیده شده است و کار به آنجا رسیده است که بسیاری از استادان مومن و انقلابی حتی بدنبال بازنشستگی پیش از موعد هستند؟

از روزنامه کیهان تعجب می شود که چگونه آقای شریعتی را استادی فرهیخته می داند. ایشان چه نظر جدیدی یا کار علمی بدیعی در علوم انسانی و حتی در علوم اسلامی کرده اند؟ تمامی اظهارات ایشان همانند سابقه منبری شان ایراد خطابه های بی محتوا است. تنها هنر ایشان -که برای بقای ایشان در این چند ساله مفید واقع شده است- آن است که به دروغ تمامی دانشگاهیان را افرادی سکولار (که بعید می دانم معنای آن را بتوانند توضیح دهند)، غرب زده و خطرناک جلوه دهند تا بتوانند خود را قهرمان مبارزه با غربزدگی و بی دینی جلوه دهند. خود در جلساتی شاهد بوده ام که قریب به اتفاق اعضای هیات علمی را افرادی غیر قابل اعتماد و دین گریز جلوه می دادند و حتی علوم انسانی دانشگاهی را جز غربزدگی نمی دانسته اند و به همین دلیل در این چند ساله سعی کرده اند که یکی یکی رشته های علوم انسانی ضروری برای کشور را حذف کنند. درحالی که اغلب قهرمانان مبارزه با غربزدگی در دانشگاه علامه طباطبایی هستند؛ و همین افراد برخلاف ایشان و نوچه هایشان آثار ارزشمندی را در تدوین علوم انسانی ایرانی اسلامی بوجود آورده اند و گرههای کور تفکر غربی را دقیقا نشان داده اند.

حمیدرضا آیت اللهی

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com