درباره اعدام نوید افکاری زیاده گفته یا نوشته شده است اما به راستی راز اعدام این پهلوان نامدار که به قهرمان ایران تبدیل شد چه بود؟
آنچه میخوانید تحت عنوان «راز اعدام نوید افکاری» گزارشی است که توسط یکی از شاهدان صحنههای قبل و پس از اعدام زندانی سیاسی نوید افکاری، در زندان عادل آباد شیراز چند هفته بعد از اعدام نوید افکاری جهت انتشار برای کانون حقوق بشر ایران ارسال و در همان زمان منتشر شد. اکنون در سالگرد اعدام نوید افکاری قهرمان ملی ایران از همان گزارش کمک میگیریم تا راز اعدام او را بگشاییم:
چرا نوید افکاری با چنین دستپاچگی و شتابزدگی عجیب و غریب اعدام شد و چرا اینقدر از او وحشت داشتند که تمامی قوانین ضدانسانی خودشان را هم برای اعدامش زیر پا گذاشتند؟ راز اعدام نوید افکاری را می توانیم از زبان بسیاری کسانی که با او همبند بوده اند بشنویم…
این راز را میتوان در سخنان بهیه نامجو مادر داغدار نوید هم یافت آنجا که گفت : «نوید خیلی شاد بود، نوید توی خونه که وارد میشد همه اش درحال رقصیدن و شادی کردن بود و همه را به خنده وامیداشت. میخواست ما شاد باشیم. خیلی خنده رو بود… »
پس از اعدام نوید افکاری مردم بر روی دیوارها نوشتند: «طناب دار شما مدال قهرمانی اوست».
در بخشی از گزارش یک شاهد درباره راز اعدام نوید افکاری چنین میخوانیم؛
«از یک هفته پیش از اعدام نوید افکاری فضای زندان ملتهب بود. اواسط شهریورماه ۹۹، حدود ۳۰ نفر از ماموران گارد به وحید و حبیب افکاری حمله کرده و در بند اقدام به ضرب و شتم آنها کردند. زندانیان دیگری که به حمایت از وحید و حبیب افکاری شتافته بودند به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند بطوری که سر یکی از آنها بر اثر ضربات نیروهای گارد شکست. در پی این یورش، وحید و حبیب افکاری به بند ارشاد منتقل شدند».
به گفته این شاهد، «روز ۲۱ شهریورماه ۹۹، هنگامی که نوید افکاری را برای اعدام منتقل کردند، وحید در مقابل بند عبرت رفته و با کوبیدن به درب به انتقال برادرش برای اجرای حکم اعدام اعتراض نمود که بلافاصله ماموران گارد با او و برادرش حبیب درگیر شده و آنها را زدند.»
این شاهد در ادامه می نویسد:
«نوید از بهترینهای ایران بود؛ روز ۲۲ شهریورماه ۹۹، زندانیان یکی از بندهای زندان عادل آباد شیراز پس از شنیدن خبر اعدام نوید افکاری قهرمان ملی مردم ایران، سرود ای ایران را با صدای زنده یاد بنان در بند پخش کرده و با هم خواندند. سپس چند دقیقه برای مقاومت و پایداری قهرمان ملی خود دست زدند.»
همان شب حفاظت زندان برخی زندانیان را احضار کرد. ماموران وقتی که روحیه و تهاجم زندانیان را دیدند به طور غیرمستقیم به زندانیان گفتند که مراسم نگیرند.
در بندها از جمله سعادت ۱۱، زندانیان برای نوید افکاری مراسم برگزار کردند.زندانیان می گفتند که «نوید را بخاطر آزاده بودن و سرخم نکردن اعدام کردند که البته باعث سربلندی خانواده او و سربلندی ماست».
در بخش دیگری از گزارش راز اعدام نوید افکاری میخوانیم:
« در بند ۱۴ امنیت زندان عادل آباد شیراز حدود ۳۵ زندانی سیاسی محبوس هستند. مسئولان زندان پس از اعدام نوید افکاری این زندانیان را ایزوله و محدود کرده و زندانیان را تحت فشار قرار داده اند.
وحید و حبیب افکاری از آن تاریخ در همان زیر زمین نگهداری شدند تا اینکه حبیب افکاری آزاد شد اما وحید همچنان در همان سلول زندانی است. باید گفت مقاومت وحید افکاری پس از دوسال تحمل حبس در سلول انفرادی و محروم از تمامی حقوق زندانی خود راز و داستان جداگانه ای است.»
یکی از زندانیان سیاسی در اولین سالگرد اعدام نوید در حساب شخصی خود، لحظه اعدام او را چنین توصیف کرد:
پارسال همین ساعتا بود که کسری بعد تلفنش اومد تو اتاق و خبر داد که بچهها رو قراره ببرن تهران. حتی شایعه انتقال برادران افکاری به رجاییشهر هم به گوشمون رسید. بهرحال خوشحال شدیم و کلی هم کیف کردیم؛ ولی ناراحتم بودیم که چطور دوری حبیب رو قراره تحمل کنیم…
۲۰دقیقه بعد، در همین فاصله کوتاه به یکی از بچههای بند خبر دادند که نوید اعدام شده… نشسته بودم کف اتاق، مشغول تمرین خط بودم و ازقضا تصنیف از «خون جوانان وطن» عارف رو داشتم مینوشتم گفت نوید اعدام شد. خندیدم و گفتم کی گفته؟ اتفاقاً قراره به زودی منتقل بشن تهران!
حرفم تموم نشده بود که دیدم کسری دوباره از کابین تلفن برگشت تو اتاق! اومدم بگم خبری از انتقال بچهها نشد که یدفعه چشمم خیره شد به قیافه شکسته کسری! قفل کردم؛ نگاه بیرون اتاق کردم، دیدم همه سرا خیره به پایین! زبونم بند اومده بود، هیچی نمیتونستم بگم. فقط میتونستم بزنم تو سر خودم…
حتی یک خط هم نمیتونم از بعد اعدام نوید بنویسم… فقط میدونم که پارسال همین وقتا خبر اعدام پاره تن حبیب افکاری رو شنیدیم. …
******
نوید افکاری در دادگاه ها هرگز تسلیم نشد، او برای جانش چانه نزد و التماس هم نکرد اما تا توانست از راه آزادگی و جوانمردی که در آن قرار داشت دفاع کرد. خودش با صدای بلند گفت:
سوگند میخورم که پشیمون میشید، من ذرهای از مرگ نمیترسم اما کاملا بیگناهم.
قوه قضاییه وقتی دید نمی تواند او را بشکند، در برابر او به زانو درآمد، تسلیم شد و عاجزانه جانش را گرفت.
اینگونه «راز اعدام نوید افکاری» گشوده شد….
پس از اعدام نوید دوستانش نوشتند: «طناب نفسش بریده شد تا نفسش را گرفت، گردنی عادی نبود جانش گرفته شد تا جانش را گرفت. گردن نوید رمقی برای طنابشان نگذاشته است…»
درباره برادران افکاری
نوید و وحید افکاری در تاریخ ۲۶ شهریورماه ۱۳۹۷ و حبیب افکاری در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۷ در رابطه با اعتراضات سراسری مرداد ۹۷ بازداشت شدند. آنها در جریان بازجوییها برای اخذ اعتراف بارها مورد ضرب و شتم و شکنجه های قرون وسطایی قرار گرفتهاند.
هر سه برادر در دادگاه انقلاب و دادگاه کیفری شیراز مورد محاکمه قرار گرفتند. به موجب رای دادگاه نوید افکاری به ۲ بار اعدام، ۶ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، وحید افکاری به ۵۴ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، حبیب افکاری به ۲۷ سال و ۳ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند.
نوید افکاری به شکل شتابزده و وحشیانه ای روز شنبه ۲۲ شهریورماه ۹۹، اعدام شد.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.