سخن چندان مهم دیگری در مورد مناقشه هستهای ایران و طرفهای غربی نمانده که بازگو شود. حدود یکسال پیش با تمایزگذاری بین مرحله بیبازگشت تکنیکی و سیاسی نوشتم چرا متوقف کردن برنامه هستهای ایران دیگر عملا ممکن نیست و چرا ایران از نقطه بیبازگشت هستهای شدن عبور کرده است. مسیر راه ایران هستهای را نیز نوشتم و توضیح دادم چگونه طرفهای مذاکره در مرحله آخر اوجگیری مناقشه، وارد یک معامله صوری خواهند شد، اینکه پلان بکآپ امریکا چه چیزی است و به چه علت چتر حمایت هستهای اسرائیل از کشورهای عرب منطقه برای ایجاد بازدارندگی تقویت خواهد شد که به نوبه باعث تقویت همکاریهای منطقهای بین این کشورها میشود، و توضیح دادم چگونه ایران بعد از عبور از این مرحله وارد فاز سیاست آشتی با کشورهای عرب خواهد شد تا جایگزین اسرائیلی شود که به طور سنتی دشمن کشورهای اسلامی است.
اما یک تناقض روشنی در سیاست امریکا دیده میشود. رئیس جمهور اوباما و البته جانشینان او همگی قول داده بودند که اجازه نمیدهند ایران در دوران زمامداری آنها به سلاح هستهای دست پیدا کند. این ادعاها آنچنان صریح بود که جناب اوباما عنوان کرد به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده «بلوف» نمیزند، اما حقیقتا معنی حرف او روشن نبود اگرچه جسته و گریخته عنوان میکرد «همه گزینهها» روی میز است اما معلوم نبود او از کدام میز صحبت میکند. در واقع به گمان من جایزه صلح نوبلی که به او در ابتدای دوره ریاست جمهوری داده شد، باعث شده بود تا افسار پرخاشگری او کمی کشیده شود. ترامپ هم «ترسو» تر از آن بود که شهامت دست زدن به عملی رادیکال را داشته باشد. از یاد نبریم که دستور حذف قاسم سلیمانی هم توسط پمپئو داده شد و چنین کار مهمی از عهده او خارج بود. ترامپ حتی در بیان تهدیدهای خود هم این ضعف و جبن را آشکار میکرد، به عنوان مثال وقتی قصد داشت به صراحت بگوید حوزههای علمیه روحانیون در قم و جاهای دیگر را هدف قرار خواهد داد، از ترس آن را به مراکز فرهنگی تغییر داد تا باعث یک رسوایی شود. تناقض اما بین پلان بکآپ برای قبولاندن یک ایران هستهای به کشورهای منطقه و جهان بدون راه افتادن یک مسابقه تسلیحات هستهای در منطقه و این ادعا است که آنها اجازه هستهای شدن ایران را نخواهند داد و در این مسیر بلوف نمیزنند. اما آیا امریکا هیچ ابزاری در اختیار ندارد تا جلوی هستهای شدن ایران را بگیرد؟
در اینجا دو نکته وجود دارد: اول، پذیرش یک ایران هستهای با قدرت بازدارندگی اتمی بدون اینکه اینکه این کشور سلاح هستهای در اختیار داشته باشد. یعنی بازشناسی ایران و پذیرش این کشور در باشگاه کشورهای دارای سلاح اتمی بدون اینکه این کشور سلاحی اتمی در اختیار داشته باشد، یک نمونه منحصر به فرد (اگرچه اسرائیل تا مدتها این ابهام استراتژیک را در مورد هستهای شدن خود رعایت میکرد). و دیگر اینکه امریکا کشور قدرتمند و ثروتمندی است. روسای جمهور ایالت متحده بلوف نمیزنند. خوب، آیا نمیشود امریکا را در برابر هستهای نشدن ایران طاق زد، راستی امریکا چند؟
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.