شاید به تحقیق بتوان مدعی شد که خداوند مسلمین اکنون بر دو پاره از کشورهای روی زمین مستقیماً فرمان میراند: ایران و افغانستان. حکومت خداوند مسلمین بر هیچ کشور دیگری به جز این دو کشور مستقیم نیست و شریعت او جاری نه و در نتیجه میتوان مدعی بود که اگرچه نه ایدهال اما تا حدود زیادی حکومت الله در بهترین حالت باید چیزی مشابه حکمرانی در این دو سرزمین باشد. ممکن است مدعی شویم که بهترین نمونه حکومت الله بر زمین علیالاصول باید در ده ساله حضور رسول مستقیم او یعنی پیامبر مسلمین در مدینه بوده باشد. البته انصاف این است که محمد هیچگاه در مدینه دولت به معنی متعارف تشکیل نداد حتی در مقایسه با آنچه مثلا در زمان عمر و دیگر خلفاء شاهد هستیم. اما با این فرض نیز سؤالات مهمی در باره شیوه حکمرانی الله در زمین پیش میآید (چیز چندان زیادی از شیوه حکمرانی الله در آسمانها نمیدانیم مگر آنچیزهایی که فیزیک جدید نشان داده که از قواعد ریاضیاتی پیروی میکنند)
پرسش اصلی این است که چرا خداوند مسلمین چنین در تأمین نیازهای اولیه جوامعی که تحت حکومت خود دارد ناتوان است؟ نمونه مشخص آن زلزله مصیبتبار اخیر در افغانستان است. این حکومت حتی در ارائه کمکهای ابتدایی که فشلترین حکومتهای دیگر قادر به تأمین آن در چنین شرایطی هستند، ناتوان است. حکومت الله در افغانستان نمیتواند کمکهای سریع آواربرداری، تجهیز بیمارستان و درمانگاههای اضطراری، تأمین غذا و مواد بهداشتی ضروری و بسیاری دیگر از خدماتی که در مواقع بحران الزاماً باید در اختیار بندگانش قرار گیرد را برآورده کند. این همه در شرایطی است که کلید گنجهای آسمان و زمین علیالقاعده در دستان گشاده اوست. ممکن است مدعی شویم که این حکومت، تازه تاسیس شده و عمر چندانی از آن نگذشته است و بگذار تا صبح دولتش بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است! اما با نگاهی به کارنامه چهل و اندی ساله حکومت الله در ایران نیز چیز چندان دلانگیزی از این شیوه حکمرانی نصیب ما نمیشود. این چه بهشتی است که اکثریت قریب به اتفاق ساکنین آن خواستار خارج شدن از آن و پناه بردن به جهنم کفار هستند؟ کارنامه حکمرانی الله در ایران نیز با تأسف نمره قبولی نمیگیرد.
البته ممکن است مدعی شویم که حکمرانی در این دو کشور هیچ ربطی به الله ندارد و اینکه اساساً الله نمیتواند در زمین حکمرانی سیاسی داشته باشد. این موضوع دیگری است البته. اما تا آنجا که به ظواهر امور مربوط است (و همه قضاوتها مربوط به ظواهر امور است و ما را به بطون آنها دسترس نیست) این است که شریعت محمدی مبنای تدوین قوانین مدنی و کیفری و اساسی در این دو کشور است و تأکید موکدی بر پیروی از شریعت در این دو کشور صورت میگیرد. مضافا بر اینکه حکمرانان این دو سرزمین مدعی هستند که پروردگار عالمیان به این دو قطعه از خاک نظر ویژهای دارد و دستورات او در این کشورها بیش از هر جای دیگری مطاع است. ما تقریباً هیچ دلیلی نداریم که چنین ادعایی را نپذیریم و آنها را در این ادعای خود ناصادق بپنداریم. وانگهی اگر حکمرانی سیاسی در این دو کشور هیچ ربطی به الله ندارد، پس اینان چه کارهاند و چرا نمایندگان الله از در مخالفت با این جماعت شیاد برنمیآیند؟ آیا الله آنقدر گشاده دست نیست تا این دروغگویان به ساحت قدسی خود را توبیخ و تنبیه کند؟
کارنامه این دو کشور در برپاداری قانون الله در زمین به جد همگی را به این نتیجه رسانده است که تا الیالابد هر حکومتی به اسم و رسم الله را با وحشت و ترس بنگرند و خود را از حوزه آن دور نگه دارند. به نظر نمیرسد کارنامه حکومت سیاسی خداوند مسلمین در روی زمین چندان موفق بوده باشد، کارنامه او در حکمرانی آسمان البته بر ما پوشیده است.
حکومت الله در ایران و افغانستان
شنبه, 4ام تیر, 1401
اضافه شده توسط گیلانی نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.