▬ پنجم مرداد ۱۳۵۹ آقای رضا پهلوی در قاهره؛ سر بَر خود، یا بفرموده، خودشان را پادشاه ایران نامیدند.
▬ ۲۹ دی ماه ۱۳۶۰؛ جبهه نجات ایران؛ و درواقع دکتر علی امینی، خواستار بازگرداندن دودمان پهلوی به حکومت شد… شایع بود تامین هزینههای «رادیو نجات» که از مصر برای ایران روزانه ۴ ساعت برنامه پخش میکرد، با «سیا» (آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا) است…
▬ اواخر شهربور ۱۳۶۵؛ شایع شد سیا، سوار فرکانسهای تلویزیون داخلی ایران شده و ۱۱ دقیقه سخنرانی آقای رضا پهلوی پخش شدهاست. شبیه اینگونه اخبار پیشتر هم شایع بود. با انتشار اخبار همراهی سیا، علی امینی، از سیاست کنار کشید و منوچهر گنجی جانشین او شد.
▬ بعدها؛ در پی فراز و فرود جبهه نجات و آن بازیها…، سر و کله «شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد»، پیدا شد و ایشان «مسؤول اول» آن شدند اما چندی بعد، از آن جمع پُر حرفوحدیث رفتند کنار. بیآنکه روشن شود چیشد چی نشد… بعداً گفتند مستقلا میتوانم نقش بهتری برای همراهی و نزدیکی گروههای سیاسی ایفا کنم.
▬ با تشکیل «شورای مدیریت گذار» از ایشان به عنوان نمادی موثر در حرکت به سوی گذار از نظام حاکم صحبت شد […]…
▬ در هایوهوی «فرشگرد»یان و ققنوس؛ بار دیگر ایشان روی آنتن رفت و اینکه گفتهاست «وراثت را برای هیچ مقامی دموکراتیک و قابل قبول نمیدانم…»
بعبارت دیگر؛ قصد اصلی و واقعی، احیای دوباره سلطنت و بهرهمندی از نیروی دیگران برای این هدف نبوده و نیست!
▬ با عَلمشدن بیانیه «نه به جمهوری اسلامی»؛ والاحضرت دوباره فرمودند که «یک نظام حکومتی جمهوری را به پادشاهی موروثی ترجیح میدهم.»
▬ یعنی چه؟ صرفنظرکردن از سلطنت به نفع جمهوری و پشتپازدن به میراث پادشاهی؟!
لابد منظور این بوده که چون شاه باید از کارهای سیاسی کنار بماند؛ وی نمیتواند برای بقای سلطنت تلاش کند. اما… اما چنانچه سلطنتخواهان رفتند و مردم را با خودشان همراه کردند، آن وقت ایشان به عنوان پادشاه نمادین به میدان میآید!
▬ چرا که نه؟ «سلطنت با دموکراسی همخوانی دارد» خیلی هم دارد و اصلاً هم به بازتولید استبداد فردی منجر نشده و نخواهد شد!
…
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست. تو هم (…)
خودش را بیار ولی اسمش را نیار!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▬ جامعه ایران سیاستزده و سطحی شدهاست. سیاستزدگی Dépolitisation لزوماً آشنایی با سیاست یا داشتن علاقه و دغدغه سیاسی نیست. سیاستزدگی، نگاهی مبتنی بر تاکید و تکذیب مطلق یا نگاهی معطوف به «یا با ما یا علیه ما» داشتن است.
▬ استبداد زیر پرده دین و بلایی که مرتجعین و اپوزیسیونِ هم سو، بر سر مردم ستمدیده ایران آوردهاند، آنان را depoliticize و سیاستزده کردهاست و اگر برای ادعاها و توهمات ما، تره هم خرد نمیکنند، بی دلیل نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دو پرسش پیرامون نظام سلطنتی
۱- آیا در دوران گلوبالیزیشن (جهانیشدن)؛ نهادِ پیشسرمایهداری سلطنت، با قوانین و گردش سرمایه و انباشتِ آن سازگاری دارد؟ بویژه که نهادِ سلطنت، در کشورهای عقبنگهداشتهشده، تشریفاتی و نمادین باقی نمیماند.
۲- همانگونه که در بازار کار؛ انعطاف شغلی Flexibility هرچه بیشتر مورد نیاز سرمایهداری است، آیا رژیمها نیز باید به اندازه کافی برای تغییر، انعطاف داشته باشند تا چنانچه با احکام بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول یعنی با احکام جهانی شدن سرمایه، سازگاری نشان ندادند براحتی عوض شوند؟ وقتی نهاد سلطنت با مقولاتی چون «فَرهِ ایزدی» و…دَمخور است، با چنین اصولی کنار میآید؟
░▒▓ همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
…
همنشین بهار
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.