خیریه‌ها در کشورهای مختلف با عناوینی چون charity organizations (موسسات خیریه) و charity foundations (بنیادهای خیریه) شناخته می‌شوند. در برخی کشورها خیریه‌ها زیر‌مجموعه یا مترادف موسسات غیرانتفاعی (non-profit organizations) یا به اختصار NPO تلقی می شوند، یعنی موسساتی که به قصد کسب منافع مادی موسسان یا اعضا تشکیل نمی‌شوند؛ بلکه هدفی ماورای اهداف مالی را دنبال می کنند. در برخی کشورهای دیگر موسسات خیریه زیرمجموعه موسسات غیردولتی (non-governmental organizations) یا به اختصار NGO قرار می‌گیرند و در کشور خودمان ایران نیز اکثر مردم NGO را مترادف با موسسه خیریه می‌دانند.

با پیشرفت علوم اجتماعی همچنان موسسات خیریه در ایران به صورت سنتی تاسیس و اداره می شوند. این موسسات که اکثرا با هیئت امنا و هیئت رئیسه ای متشکل از بازاریان، خیرین سنتی تاسیس می شوند بر مبنای مدیریت قدیمی خود امور خیریه را در دست گرفته و فعالیت می کنند. بیشترین تمرکز فعالیت های خیریه ای در ایران کمک مالی و اقتصادی به نیازمندان است که آن هم به صورت مستمر نیست و تنها به صورت دوره ای این کار صورت می گیرد.

به باور برخی فعالان مدنی اینگونه موسسات خیریه، نه تنها به صورت ریشه ای اقدام به توانمدسازی مددجویان نمی کنند، بلکه در دراز مدت با ارائه خدمات مقطعی و دوره ای مددجویان را نیز دچار مساله می کنند. چرا که وقتی کمک و حمایت مالی بدون آموزش و ارتقا سطح دیدگاه و ایجاد تغییر در روند زندگی مددجو صورت می گیرد، نه تنها به اعتماد به نفس مددجو به ویژه مددجویان کم سن و سال ضربه وارد می کند، بلکه هیچ مسیر روشنی برای تغییر سطح و کیفیت زندگی در پیش پای مددجویان نمی گذارد و حتی در برخی موارد مددجویان کودک و نوحوان برای خود سرنوشتی محتوم را فرض می کنند که باید با آن کنار بیایند و این انتظار در آنها شکل می گیرد که موسسات خیریه مسولیت حمایت اقتصادی از آنها را بر عهده دارند. معضلات اجتماعی و اقتصادی قشر آسیب پذیر جامعه را با دادن اقلام غذایی و حتی کمک های نقدی، نمی توان برطرف کرد. از این رو فعالیت موسسات خیریه در ایران مدتهاست از سوی فعالان مدنی و کارشناسان مورد انتقاد قرار می گیرد.

یکی از موسسات خیریه ای که به صورت گسترده به فعالیت خیریه در زمینه غذا رسانی به مردم محروم می پردازد جمعیت امام علی است. این جمعیت در تعریف خود می نویسد جمعیت هوشمند و مستقل امداد دانشجویی و هدف اصلی خود را غذا رسانی و آموزش کودکان در مناطق محروم می داند. حال بحث اینجاست که عبارت “غذا رسانی” برای بخشی از جامعه که به لحاظ اقتصادی نیازمند است، عبارت تازه ای نیست و بسیاری از خیریه ها که بعد از انقلاب ۵۷ در کشور شکل گرفتند با همین شیوه شروع به فعالیت کردند و این نوع فعالیت بیش از آنکه با استانداردهای فعالیت های خیریه همخوان باشد، به فعالیت های جهادی و هیئتی شباهت دارد.

از سوی دیگر عبارت “مستقل و هوشمند” در تعریف این جمعیت آمده است که مشخص نیست هوشمند بودن این جمعیت در چه بخشی از فعالیت هایشان می گنجد که البته شاید زمان زیادی برده است تا متوجه شوند در منطقه هدف مردم مشکلات اقتصادی شدید دارند.

در بخش دیگری از معرفی این جمعیت می خوانیم که جمعیت امام علی “بدون ترس از خطرات احتمالی پیش رو در مناطق معضل خیز و فقیر نشین” به فعالیت می پردازد. در حالی که مناطقی مثل دروازه غار و شوش و خزانه که فعالیت های این جمعیت در آنجا متمرکز است مناطقی بزه خیز می باشند، اما اضافه کردن لفظ “فقیر نشین” در کنار عبارت “معضل خیز” جای بحث دارد. چرا که در همان مناطق هم افرادی زندگی می کنند که مشکل اقتصادی ندارند و راحت زندگی می کنند از سوی دیگر اینکه ما فقر و بزه را همیشه کنار هم بگذاریم و در ذهن مخاطب ایجاد نتیجه گیری کنیم کاری اشتباه است.

همچنین جمعیت امام علی در مطالب تبلیغی و توضیحات خود با استفاده از این عبارات که عده ای خطرات احتمالی را به جان می خرند که فعالیت خیریه ای اینجام دهند بیشتر تلاش دارد با دست گذاشتن  روی احساسات عمومی جامعه، مردم را برای کمک به این موسسات تحریک کنند.

سهند آشوری، فعال مدنی که سالهاست در راستای فعالیت های عام المنفعه  در قالب ان جی او کوشش داشته و با نحوه فعالیت موسسات خیریه در ایران آشناست، در این مورد معتقد است: «فعالیت های خیریه ای در ایران جنبه “کمی” دارد و اصولا فاقد جنبه “کیفی” می باشند. در واقع هیچ کار ریشه ای برای بخشی از جامعه که آسیب پذیر هم هست انجام نمی دهد. به طور مثال غذا رسانی فعالیتی است که ممکن است چند روز در سال اتفاق می افتد اما پرسش اینجاست که مددجویان اینگونه موسسات در روزهای دیگر سال چه می کنند و چه فعالیتی برای آنها انجام شده که پیوسته در ارتقا سطح زندگی آنها موثر باشد؟  در واقع از نظر کیفیت فاقد ارزش هستند. یکی از آفت های فعالیت موسسات خیریه ای در کشور اینست که برای برانگیخته کردن احساسات جامعه به هر دست آویزی متوسل می شوند که می توان برای نمونه به استفاده از تصاویر کودکان در تبلیغات برای جذب کمک مالی اشاره کرد و یا هدیه دادن کودک به یک زوج در برنامه ماه عسل که در ماه رمضان امسال رخ داد. »

برخی موسسات خیریه در ایران به دلیل رانت ها و ارتباطاتی که دارند کمک های کلانی را دریافت می کنند، اما در واقع این بودجه در راه آموزش های اجتماعی و تلاش برای ارتقا دیدگاه و زدودن ناهنجاری ها صرف نمی شود. این در حالیست که اینگونه موسسات خیریه به طور غیر مستقیم از امکانات دولتی نیز بهره می برند.

سهند آشوری در زمینه نحوه آموزش های موسساتی چون جمعیت امام علی می گوید: « جمعیت امام علی آموزش را هم در فعالیت های خودش گذاشته است. این کلاس ها و آموزش ها جنبه تحصیلی و درسی دارد، نه آموزش مدنی و اجتماعی. فعالیت های خیریه ای که در ایران که بدون فرهنگ سازی صورت میگیرد نمی تواند اثرات مثبتی از خود به جا بگذارد. به طور مثال می توان خانه بهداشتی اشاره کرد که خیریه رشد چند سال پیش در یکی از روستاهای خراسان جنوبی ساخت، اما از آنجا که فرهنگ سازی پیرامون ضرورت وجود خانه بهداشت انجام نگرفته بود بعد از مدتی آن خانه بهداشت تبدیل به انبار جو روستاییان شد. »

در ایران گاهی موسسات خیریه  به صورت هدفمند تلاش می کنند برخی فعالیت های خود را به گونه ای پیش ببرند که بر روی ضعف و عدم مدیریت نهادها و سازمان های دولتی سرپوش بگذارند در حالی که باید به صورت ریشه ای معضلات جامعه را مورد هدف قرار داده و فعالیت های ریشه ای انجام دهند. به طور مثال وقتی موسسه خیریه ای مواد غذایی را به طور دوره ای و فصلی در میان نیازمندان توزیع می کند، مانند تزریق یک مسکن است که درد بیمار را برای مدت کوتاهی تسکین می دهد. این مساله شاید اساسی ترین تفاوت میان موسسات غیر دولتی (NGO) و خیریه در ایران باشد. چرا که موسسات غیر دولتی (NGO) معمولا با به چالش کشیدن وضع موجود تلاش دارند فعالیت های بنیادینی را در سطح جامعه انجام داده و آموزش و آگاهی رسانی را در کنار دیگر فعالیت های عام المنفعه خود مورد توجه قرار دهند.

یکی دیگر از نکات مورد توجه در مورد موسسات خیریه ساختار این موسسات است. ساختار سنتی این موسسات و عدم حضور افراد متخصص باعث ضعف در توانمند سازی مدد جویان می شود و همین عامل موسسات خیریه را با یک کارکرد تک محوری ، یعنی ارائه خدمات به صورت غذا رسانی خلاصه می کند.

به هر روی موسسات خیریه باید تلاش کنند تا بتوانند در تخفیف آسیب­های اجتماعی اقدامات موثری را به اجرا گذارند. یکی از مهمترین اهداف موسسات و نهادهای خیریه باید توانمندسازی مددجویان در عرصه­ های اجتماعی، آموزشی و اقتصادی باهدف ایجاد توانایی در این اقشار برای داشتن یک زندگی سالم و بدور از تنش در جامعه باشد. ایجاد شغل و مهیا نمودن شرایط برای درآمدزایی توسط مددجویان و خارج­شدن ایشان از تحت حمایت موسسات خیریه بودن یکی از کارکردهای سازمان های خیریه است که در ایران نادیده گرفته می شود و حمایت­های موسسات به خودکفایی و توانمندسازی مددجویان منجر نمی­گردد.

در پایان باید گفت نادیده گرفتن مشکلات و معضلات قشر  آسیب پذیر و عدم برنامه ریزی هدفمند در نوع فعالیت های حمایتی که از سوی برخی موسسات خیریه در ایران صورت می گیرد، باعث ایجاد نوعی دور باطل در روند کمک رسانی شده است. در کنار موسسات خیریه ای که فاقد ساختار استاندارد در فعالیت هستند موسساتی چون محک در نوع فعالیت خود موفق بوده و می توان از آن به عنوان یکی از معدود نمونه های موفق خیریه در ایران نام برد.

این

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com