[دریافت نسخه PDF]
بیست و پنجم جولای دوهزار و سیزده | به همهی همکارانم در راک اند رُل
نایجل کندی، ویولونیست شهیر بریتانیایی، در سری کنسرتهای اخیر پرومنید در آلبرت هال، ذکر کرد که اسراییل رژیمی از جنس آپارتاید است. چیز غیرعادیای که فکر کنید وجود ندارد، سپس بارونس دیچ این واقعیت را که اسراییل یک دولت آپارتاید است رد کرد و از بی.بی.سی. خواست تا نمایش کندی را با حذف این جمله سانسور کند. بارونس هیچ شاهدی برای مدعایش ارائه نداد ولی بی.بی.سی.، فکر کنیم به شکلی غیرسیاسی، کاملا مطابق حرف بارونس عمل کرد و ما را با ۱۹۸۴ روبرو ساخت. خب!! لازم است که من هم، در کنار برادرم، نایجل کندی، چیزی را بگویم که شاید به بسیارانی نسازد. نایجل عزیز، دوست بسیار محترم من، این نامهایست که آخرین پیشنویس آن مربوط به جولای است.
در بیداری تراژیک با صدای شلیک به یک نوجوان غیرمسلح، تریوُن مارتین و تبرئهی قاتل زیمرمَن، دیروز استیوی واندر در یک اجرای زنده صحبت کرد و گفت که تا زمانی که ایالت فلوریدا قانون «از ملک خود دفاع کنید» را فسخ نکند، دیگر در آن ایالت برنامهای اجرا نخواهد کرد. در واقع او بایکوتی را بر مبنای آگاهی سازمان داده است. من از این موضع دفاع میکنم و در کنار او میایستم چرا که مرا به یاد موضعی انداخت که در نامهای به تاریخ ۱۴ فوریهی سال پیش اتخاذ کردم اما هرگز آنرا به نشر نسپردم.
وقتش رسیده است و اینکْ این، آن نامه است:
این نامه مدتیست که در پسزمینهی ذهنم قرار گرفته است.
هفت سال است که من به جنبش «بی.دی.اس.» (بایکوت، لغو همکاریهای مالی و تحریم) پیوستهام. جنبش بیخشونتی که به مخالفت با اشغال کرانهی باختری و تجاوز به قوانین بینالمللی و حقوق بشر مردم فلسطین توسط اسراییل برخاسته است. هدف بی.دی.اس.، جلب توجه جامعهی جهانی به سیاستهای اسراییل و (امیدوارانه) پایان این اشغال است. تمام مردم این منطقه استحقاق زندگیای بهتر از این دارند.
بدون افزودن بر مقدمهچینی، اسراییل به صورت مستقل از طرف نهادهای بینالمللی حقوق بشر، مقامات سازمان ملل و دادگاه بینالمللی عدالت، متهم به نقض جدی قوانین بینالمللی شناخته شده است. من به دو مورد از مواردی که این اتهام شاملشان میشوند، بسنده میکنم:
اول) جنایت آپارتاید:
سرکوب سازمانیافتهی یک قومیت توسط قومیتی دیگر. برای مثال، مورخ نه مارس ۲۰۱۲ کمیتهی ریشهکنی تبعیض قومیتی سازمان ملل متحد، از اسراییل خواست که سیاستهای نژادپرستانه و قوانینی که منجر به جدایی قومیتها و آپارتاید میشوند را پایان دهد.
دوم) جنایت پاکسازی قومی:
حذف اجباری مردم اهالی محلی از سرزمینهای مشروعشان به منظور اسکان بخشیدن به اهالی اشغالگر. برای مثال، در اورشلیم شرقی، خانوادههای غیریهودی به شکلی معمول، از خانههایشان آواره میشوند تا برای اشغالگران یهودی جا فراهم شود.
موارد دیگری نیز وجود دارند.
با در نظرگرفتن ناتوانی یا نخواستن دولتهای ما یا شورای امنیت سازمان ملل متحدد برای فشار وارد کردن به اسراییل برای کاهش این تجاوزها و تسکین قربانیان، این وظیفه بر دوش جامعهی مدنی و شهروندان بیدار جهان قرار خواهد گرفت که آگاهیمان را منتشر کنیم و در وظایفمان همدوش شویم و عمل کنیم. من هم اکنون برای شما مینویسم، برادرانم و خواهرانم در خانوادهی راکاندرُل که به من و هزاران هنرمند دیگر در سراسر جهان بپیوندید تا علیه اسراییل بایکوت فرهنگی اعلام کنیم و بر این معضلات چراغی برافروزیم و از برادران و خواهرانمان در فلسطین و اسراییل که سعی در پایان دادن به سرکوب اسراییلی دارند و آرزوی زیستن در صلح، برابری، عدالت و آرامش را در سر میپرورانند دفاع کنیم.
من این نامه را به دو دلیل مینویسم:
اول) به من خبر رسید که هفتهی اول دسامبر گذشته، که استیوی واندر برای اجرا در یک مراسم مهمانی شام برای «دوستان نیروی دفاعی اسراییل» در لسآنجلس در نظر گرفته شده است. دعوتی برای اینکه برای نیروهای مسلح اسراییل پول جمع آوری شود، یعنی مبلغ ۴.۳ میلیارد دلار که ما مالیاتدهندگان آمریکایی سالیانه به حسابهای آنها واریز میکنیم کافی نیست؟ این پس از آن بود که نیروی دفاعی اسراییل، یک بار دیگر به غزه اعلام جنگ کرده بود و با استناد به گزارشات دیدهبان حقوق بشر، علیه ۱.۶ میلیون فلسطینی ساکن آن مناطق جنایت جنگی مرتکب شده بود.
به هر حال من برای استیوی نامه نوشتم و او را تشویق کردم که برنامه را لغو کند. نامهی من شامل این سطور بود: « حاضر بودی در مراسم بالهی پلیس در ژوهانسبورگ، شب بعد از کشتار شارپویل در سال ۱۹۶۰ برنامه اجرا کنی یا در بیرمنگام آلاباما برای نیروهایی که کودکان سیاه پوست را در سال ۱۹۶۳ زیر چماق و فوارههای آبپاش و گاز اشک آور گرفتند؟»
اسقف اعظم دزموند توتو درخواست تاثیرگذاری برای استیوی نوشت و سه هزار نفر دیگر نیز نامشان را به نامه افزودند تا آنرا تبدیل به یک پتیشن کنند. خوشبختانه استیوی برنامه را لغو کرد.
دوم) همان موقع، من در سازمان ملل سخنرانی کردم و اگر مایل باشید میتوانید در یوتوب به آن دسترسی پیدا کنید. آنچه در این میان جالب به نظر میرسد اینست که هیچ گزارشی از این جریان در هیچ از یک رسانههای مهم و اصلی ایالات متحده منتشر نشد.
حدس روشن این خواهد بود که رسانههای آمریکا علاقهای به پیگیری زجر مردم فلسطین و حتی مردم اسراییل ندارند. ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که همانطور که نهایتا وضعیت آپارتاید را پیگیری کردند، این قضیه را هم پیگیری کنند.
در روزهای آپارتاید در آفریقای جنوبی، عدهی اندکی از هنرمندان بودند که حاضر به اجرا در این کشور نبودند، عدهی اندکی که مثل چند قطره دست به یک بایکوت فرهنگی زدند و سپس تبدیل به یک جریان شدند، سپس به رودخانه و سپس به یک موج و نهایتا به یک سیل! (استیو زان وانت، بروس و سایرین را به یاد میآورید؟ «ما در شهر آفتاب برنامه نخواهیم داشت؟») چرا؟ زیرا سازمان ملل و دادگاه بینالمللی عدالت باید میفهمیدند که آپارتاید اشتباه است.
جامعهی ورزشی نیز به این نبرد پیوست. هیچ ورزشکاری حاضر نمیشد در این کشور راگبی یا کریکت بازی کند و نهایتا جامعهی سیاسی به این جنبش پیوست. ما همه به عنوان جامعهی جهانی، جامعهی موسیقی، جامعهی ورزشی و جامعهی سیاسی صدایمان را یکصدا برآوریم و آپارتاید در آفریقای جنوبی سقوط کرد.
شاید ما در نقطهی حساسی با اسراییل و فلسطین قرار گرفتهایم. آنها مردمان خوبی هستند و لایق یک راهحل عادلانه برای مشکلشان میباشند. هر یک از آنها، همهی آنها لایق آزادی، عدالت و حقوق برابر هستند. اخیرا حزب حاکم بر آفریقای جنوبی از جنبش بیدیاس حمایت کرده است. ما تقریبا به مقصد رسیدهایم! لطفا به من و همهی برادرانم و خواهرانم در جامعهی مدنی جهانی در نفی آپارتاید در اسراییل و اراضی اشغال شدهی فلسطینی بپیوندید و از همه بخواهید که در اسراییل هیچ برنامهای اجرا نکنند تا زمانی که اسراییل به قوانین بینالمللی و اصول جهانی حقوق بشر پایبند باشد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.