سالها پیش یکی از رؤسای سازمان میراث فرهنگی، گروهی از مدیران موزهها را به دفتر خود فراخوانده و از آنان پرسیده بود: به نظر شما مهمترین وظیفه یک موزه چیست؟ جملگی پاسخ داده بودند: حفاظت از اشیاء تاریخی و آثار هنری. رییس به آنها گفته بود: در این صورت فکر نمیکنید بهتر است به جای این همه موزه با صدها کارمند حقوقبگیر چند گاوصندوق بزرگ داشته باشیم؟!
از این ماجرا سالها میگذرد و اگرچه موزهها اندکی از لاک حفاظتی خود خارج شده و پژوهش و معرفی را نیز در دستور کار قرار دادهاند اما فاصله زیادی تا رسیدن به نقطه مطلوب باقی است. در این میان موزه ملی ایران نه تنها پیشرفتی نداشته، بلکه در سالیان اخیر شاهد عقبگردی فاجعهبار بوده و از انجام وظایف حفاظتی خود نیز بازمانده است. این که محمدعلی نجفی، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور تنها یک روز پس از معارفه، به شکل سرزده از موزه ملی ایران بازدید کرد، میتواند نشانهای از نگرانی فزاینده درباره موزهای باشد که در ۴ سال گذشته شایعه دستدرازی به مخازن آن بالا گرفته است.
در این شرایط، رییس تازه موزه- هر که باشد – راه سختی را پیش رو دارد. پرسش اینجاست که چه کسی میتواند از پسِ مشکلات موجود برآید و سکاندار بزرگترین و مهمترین موزه کشور شود؟ گفتار حاضر میکوشد تا سوابقی از موزه ملی ایران و تجربه رؤسای گذشته آن را بدست دهد؛ چه آنکه گمان میرود بازخوانی و جمعبندی این تجربهها در امر گزینش رییس تازه راهگشا خواهد بود.
مرور نام رؤسای موزه ملی ایران در فاصله سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۸۶ نشان میدهد که تمامی آنها باستانشناس بودند و این موزه را به مدت ۵۷ سال از دیدگاهی باستانشناسانه و تاریخگرایانه اداره کردند. در همه این دوران، آثاری که از کاوشهای باستانشناسی یا حتی از حفاران غیرمجاز به دست میآمد به موزه ملی سپرده میشد و خیلی زود این موزه به بزرگترین انبار باستانشناسی ایران بدل شد.
محفظهای که موزه خوانده شد
موزه ملی ایران که برای سالیان دراز موزه ایران باستان خوانده میشد در سال ۱۳۱۶ گشایش یافت. پارهای اسناد مربوط به دوره پهلوی اول نشان میدهند که ایده تأسیس این موزه از سال ۱۳۱۱ و پس از آن مطرح شد که گزارش رسید اشیاء حاصل از کاوش باستانشناسان خارجی در انبارها روی زمین ریخته شده و در معرض خرابی است. از اینرو “تهیه عمارتی برای موزه و محفظه برای اشیاء نفیسه” مد نظر کارگزاران فرهنگی دولت پهلوی قرار گرفت. در واقع، حفظ آثار تاریخی اصلیترین دلیل تأسیس موزه ایران باستان بود و معرفی آثار و پژوهش در خصوص آنها در درجه دوم اهمیت قرار داشت.
آندره گدار، معمار فرانسوی که از سال ۱۳۰۷ به عنوان “مدیریت موزه، کتابخانه و تحقیقات” به استخدام وزارت معارف (فرهنگ) ایران درآمد، نخستین رییس موزه ایران باستان بود. حاصل تلاش دو ساله او در این سمت، طراحی ساختمان موزه در محوطه میدان مشق و گردآوری و گزینش آثار تاریخی بود. اما پیش از افتتاح موزه، جای خود را به سلیمان سپهبدی، یکی از کارکنان باسابقه اداره عتیقات وزارت معارف داد که از ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۹ عهدهدار این مقام شد. در مجموع، این دو نفر توانستند شالوده موزه ایران باستان را در چهار بخش “دوران پیش از تاریخ”؛ “دوران پیش از اسلام”؛ “دوران اسلامی” و “بخش سکهها و مهرها و کتابها” استوار سازند.
در دوره پهلوی اول دست کم ۳۸ مورد کاوش باستانشناسی در نقاط مختلف ایران صورت گرفت و کمابیش همه آثار کشف شده (به جز سهم هیأتهای خارجی که از کشور خارج شدند) به موزه ایران باستان انتقال یافت. بنابراین مشغله اصلی مدیران موزه دریافت این آثار، فهرست برداری و ساماندهی آنها در مخازن و انتخاب بهترینها برای انتقال به تالارهای نمایش بود.
۷ دهه میدانداری باستانشناسان
مرور نام رؤسای موزه ملی ایران در فاصله سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۸۶ (جدول ضمیمه) نشان میدهد که تمامی آنها باستانشناس بودند و البته دو مدیر نخست موزه نیز اگرچه باستانشناس نبودند اما این موزه را دیدگاهی باستانشناسانه و تاریخگرایانه اداره میکردند. در همه این دوران، آثاری که از کاوشهای باستانشناسی یا حتی از حفاران غیرمجاز به دست میآمد به موزه ملی سپرده میشد و خیلی زود این موزه به بزرگترین انبار باستانشناسی ایران بدل شد؛ انبار از اینرو که روند ورود آثار به موزه بسیار شتابانتر از روند پژوهش یا معرفی آنها بود و حتی امکان ساماندهی آثار را فراهم نمیکرد.
بنابراین صبغه باستانشناسی موزه ملی ایران از همان بدو تأسیس بر جنبههای دیگر برتری داشت و گمان میرفت که مدیریت آثاری که علیالعموم از کاوش به دست آمدهاند، تنها از عهده باستانشناسان برمیآید.
با گذشت زمان، انتخاب باستانشناسان به ریاست موزه ملی ایران به یک سنت تخطیناپذیر بدل شد و زمانی که از پس نامهای بزرگی چون عزتالله نگهبان و فیروز باقرزاده، نوبت به باستانشناسان متوسطالحال رسید، ریاست موزه ملی در انبارداری و امیناموالی آثار خلاصه شد. البته این مانع از آن نبود که فیالمثل یکی از الواح زرین هخامنشی توسط یکی از امیناموالهای موزه به سرقت رود و چهار رییس موزه (کامبخش فرد، معصومی، گلشن، تهرانی مقدم) به مدت ۲۰ سال از این بزرگترین سرقت تاریخ موزههای ایران مطلع نشوند!
سفرهای رییس موزه و رسوایی سایتهای مستهجن
پس از سال ۱۳۷۶ که سید محمد بهشتی بر کرسی ریاست سازمان میراث فرهنگی تکیه زد و سیاست اجتماعی کردن میراث فرهنگی را پی گرفت، موزه ملی ایران نیز سیاستهای تازهای را دنبال کرد. از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶ ریاست موزه برعهده محمدرضا کارگر قرار گرفت. او کوشید تا با برگزاری نمایشگاههای دورهای، بخش معرفی موزه را تقویت کند؛ خصوصا که در میانه راه حوزه گردشگری در سازمان میراث فرهنگی ادغام شد و موزه ملی از این منظر نیز مورد توجه قرار گرفت.
از آنجا که تعداد گردشگران خارجی ورودی به ایران بسیار اندک بود و مجال نقشآفرینی موزه ملی در معرفی فرهنگ و تمدن ایران به سایر ملتهای جهان را فراهم نمیکرد، طرح برگزاری نمایش آثار موزه ملی در کشورهای خارجی در دستور کار قرار گرفت. این نمایشگاهها با استقبال گرم مخاطبان خارجی روبرو شد و پرستیژ فرهنگی کشور در سطح بینالمللی را بالا برد اما افراط رییس موزه در پیگیری این تور دور دنیا مشکلاتی را تولید کرد.
کارگر اوقات زیادی را در خارج از کشور به سر میبرد و زمانی هم که در محل کار خود بود، بیشتر به تدارک نمایشگاههای بعدی اشتغال داشت؛ و البته پس از برگزاری نمایشگاههای متعدد در خارج از کشور، موفق نشد که حتی یکی از کشورهای میزبان را به برگزاری نمایشگاههای مشابه در ایران ترغیب کند. همچنین، جای برخی از آثار بسیار نفیس به مدت چند سال در ویترینهای موزه ملی خالی ماند و اعتراض بازدیدکنندگان را برانگیخت.
سفرهای متعدد رییس موزه و غیبت طولانی او در ساختمان موزه ملی، گاه نیز ماجراهای خندهآور – و البته تأسف آوری- را رقم میزد. در یک مورد، اشکال در طراحی وبسایت موزه ملی و عدم کنترل آن توسط مدیران موزه، موجب شده بود که برخی آیکونهای این سایت مستقیما به سایتهای پورنوگرافی لینک شوند. این موضوع گرچه یک جنجال مطبوعاتی را رقم زد اما با بیتفاوتی رییس موزه روبرو شد که معتقد بود چیز مهمی نیست!
توسعه روی کاغذ
در همین سالها هیأت وزیران طرحی را به تصویب رساند که برمبنای آن تمام محوطه ۲۸ هکتاری میدان مشق تهران به موزه ملی ایران اختصاص پیدا میکرد و موزههای موجود در این محوطه مانند موزه ملک، موزه پست و موزه عبرت در ساختار موزه ملی ادغام میشد. همچنین، موزههای جدیدی در ساختمانهای تاریخی میدان مشق برپا میشد تا موزه ملی را به یکی از پنج موزه بزرگ جهان تبدیل کند. اگرچه اجرای این طرح با موانع بزرگی مانند انتقال ساختمانهای وزارت امورخارجه از میدان مشق روبرو بود، اما مدیریت وقت موزه ملی به دلایل پیش گفته کوشش چندانی برای پیگیری طرح انجام نداد و نهایتا با روی کار آمدن دولت نهم موضوع به فراموشی سپرده شد.
در زمان ریاست محمدرضا کارگر برنامهای نیز برای مرمت ساختمانهای موزه ملی مطرح شد که به فرجام نرسید و تنها نتیجه آن تعطیلی چند ساله گنجینه دوران اسلامی بود.
از پشت میز ریاست تا پشت میلههای زندان
روی کار آمدن دولت نهم نقطه عطفی در تاریخ موزه ملی ایران و البته تاریکترین دوره حیات آن بود. در آبان ۱۳۸۶ با برکناری محمدرضا کارگر به حاکمیت ۵۷ ساله باستانشناسان در موزه ملی پایان داده شد؛ طنز تلخ ماجرا اینجا بود که این رشته را نه یک کارشناس هنر یا موزهدار، بلکه یک لیسانسه ادبیات فارسی بدون کوچکترین سابقه در امور موزهداری قطع کرد. اما او فقط یک کاتالیزور برای رییس بعدی موزه ملی بود و پیش از آن که کار خاصی صورت دهد، در ۱۳۸۸ جای خود را به آزاده اردکانی سپرد.
اردکانی به عنوان نخستین و تنها مدیر زن موزه ملی ایران دانشآموخته میکروبشناسی از دانشگاه آزاد اسلامی بود و همچون مدیر قبلی کوچکترین سررشتهای در موزهداری نداشت. با این حال، وقتی انتصابش با مخالفت گسترده فعالان حوزه میراث فرهنگی، خصوصا باستانشناسان روبرو شد، درهای مخازن موزه ملی را به روی خبرنگاران و عکاسان گشود تا نشان دهد طی نزدیک به ۶ دهه ریاست بلامنازع باستانشناسان، اوضاع از چه قرار است.
اردکانی پس از نمایش منشور کورش در ایران که کنایه آشکاری بود به ناکامی محمدرضا کارگر در نمایش آثار موزههای خارجی در ایران، موقعیت را مناسب دید تا وضع بد مخازن موزه ملی را بهانه قرار دهد و پروژه جنجالی انتقال این مخازن به خارج از موزه را مطرح کند. او بدون درنظر گرفتن ترتیبات قانونی بسیار پیچیدهای که در این باره وجود دارد به جابجایی آثاری پرداخت که نه تنها فاقد شناسنامه بودند بلکه حتی فهرست کاملی از آنها در دست نبود.
نهایتا او که از نزدیکان حمید بقایی، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی بود، در خلال مقابله اصولگرایان با جریان موسوم به “انحرافی” دستگیر شد و از پشت میز ریاست یکراست به پشت میلههای زندان رفت. چندی بعد روزنامه رسالت از رسانههای پرنفوذ جناح اصولگرا مدعی شد که آزاده اردکانی نزد نهادهای امنیتی به دست داشتن در قاچاق اشیای عتیقه اعتراف کرده است (روزنامه رسالت، ۲۷/۶/۹۰). این اتهام هرگز در مراجع قضایی مورد رسیدگی قرار نگرفت و متهم نیز مدتی بعد آزاد شد اما نگرانی از وقایع دوره ریاست او همچنان باقی است.
با برکناری و بازدداشت اردکانی، مدیران وقت سازمان میراث فرهنگی با تجربه ناخوشایندی که از جنجالها و رسواییهای دوره ریاست او داشتند، کوشیدند کسانی را در این سمت بگمارند که کمتر حاشیهساز باشند و شایعات موجود درباره دست درازی به آثار موزه ملی را به تدریج در معرض فراموشی قرار دهند. دو مدیر بعدی موزه با چنین رویکردی انتخاب شدند و جدا از این که در مدت کوتاه ریاست خود چه دستاوردی داشتند، انتصاب پیاپیشان، بیثباتی مدیریتی را نیز بر فهرست مشکلات موزه ملی افزود.
چه کسی میتواند رییس باشد؟
با اوصافی که گفته شد، رییس جدید موزه ملی ایران که گمان میرود به زودی انتخاب شود، راه دشواری را پیش رو دارد. برخی اقداماتی که باید با قید اولویت و فوریت انجام شوند، عبارتاند از
۱- تحقیق درباره شایعه دستدرازی به مخازن موزه ملی با همکاری دستگاههای اطلاعاتی و در صورت درستی شایعات، تعقیب قضایی متهمان و اقدام برای استرداد آثار
۲- رسیدگی به وضع اسفبار مخازن موزه ملی با بیش از ۳۰۰ هزار شیء تاریخی و تدوین برنامهای فراگیر برای فهرستبرداری مجدد و مستندنگاری آثار
۳- به نتیجه رساندن پروژه بازسازی گنجینه دوران اسلامی و بازگشایی این موزه که از هفت سال پیش تعطیل شده است.
۴- تعیین تکلیف طرح معوق مانده توسعه موزه ملی
در کنار این برنامههای کوتاهمدت و میانمدت، مسایل بنیادیتری وجود دارند که سالهاست مجال طرح و بررسی نیافتهاند. مهمترینشان بازتعریف موزه ملی ایران به گونهای است که علاوه بر حوزه باستانشناسی، دیگر زمینههای تاریخ و فرهنگ ایران را پوشش دهد و بر اساس آن ساختار تشکیلاتی موزه مورد بازنگری قرار گیرد.
اینها مسؤولیتهای چند جانبهای است که بر دوش رییس موزه ملی ایران سنگینی میکند؛ رییسی که حتی ملاک مشخص و مورد اجماعی برای انتخاب او وجود ندارد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.