اگر خامنه ای بمیرد چه کسی جایش را میگیرد؟
تلاش خامنه ای برای تثبیت موقعیت فرزندش مجتبی خامنه ای
اصولا دیکتاتورها در اواخر دوران حکومت خود نگران آینده هستند و اینکه چه کسی بعد از آنها قدرت را به دست خواهد گرفت. تلاش آنها این است که به نوعی فرزندان خود را بجای خود بنشانند تا بدین وسیله حکومت خود را ادامه دار کنند.
تلاش خامنه ای برای تثبیت موقعیت فرزندش!
این وضعیت در مورد علی خامنه ای هم که در حال حاضر دیکتاتور بدون منازع در ایران است کاملا صدق میکند. به همین دلیل تلاش او این بوده که در آخرین ماههای زندگی خود پسرش مجتبی را جایگزین خود کند.
اما با توجه به نوع دیکتاتوری حاکم بر ایران این مسئله قدری پیچیدهتر از دیکتاتوریهای دیگر مثلا مانند سوریه است که حافظ اسد پسر خود را بعد از مرگش به کرسی نشاند.
چون از یک سو ایران دیگر یک کشور سلطنتی نیست که او بتواند فرزندش را جانشین خود کند و از طرف دیگر با توجه به قانون اساسی همین رژیم که مشخص کرده رهبر باید توسط مجلس خبرگان انتخاب شود، او نمیتواند فرزند خود را بعنوان جایگزین خود معرفی کند.
ضمن اینکه مجتبی به لحاظ سطح معلومات و تحصیلات دینی بسیار بسیار پایینتر از حدی است که دیگر آخوندها او را ولی فقیه بشناسند.
این مسئله جانشینی او را مشکلتر کرده است. اما خامنه ای برای اینکه این تضادها را از پیش رو بردارد از مدتی پیش قدم به قدم در حال اجرای طرح خود برای حل مشکلات بر سر راه مجتبی خامنه ای است.
او در قدم نخست برای اینکه از بابت مجلس خبرگان مطمئن شود که در آن با مخالفت انتخاب مجتبی روبرو نخواهد شد، توانست اکثر نمایندگان این مجلس را با استفاده از فیلتر شورای نگهبان که مسئولیت تشخیص صلاحیت کاندیدهای مجلس خبرگان را دارد، از وفاداران به خود برگزیند.
شورای نگهبان که دارای ۱۲ عضو است، عملا همه منتخب خود خامنه ای هستند. چون براساس قانون اعضای این شورا را ۶ روحانی و ۶ حقوقدان تشکیل میدهند که ۶ روحانی توسط خود خامنه ای انتخاب میشود و ۶ حقوقدان هم توسط رییس قوه قضائیه انتخاب میشود و خود رئیس قوه قضائیه هم باز توسط خامنه ای انتخاب میشود. یعنی بطور غیر مستقیم ۶ حقوقدان نیز با نظر خامنه ای توسط رئیس قوه قضاییه انتخاب میشوند.
روی کار آوردن رییسی
در قدم بعد خامنه ای برای اینکه در دستگاه دولت و ریاست جمهور با مشکلی مواجه نشود، در انتخابات گذشته تمام ملاحظات را کنار گذاشت و ابراهیم رئیسی را که به هیچوجه صلاحیت ریاست جمهوری را نداشت با حذف تمام رقبای احتمالی از صندوق رای بیرون آورد.
دلیل این امر هم این بود که ابراهیم رییسی که در ایران بعنوان جلاد ۶۷ معروف است در کشتار ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی در سال ۶۷ یکی از افراد تعیین کننده بود و در نتیجه در وابستگیش به خامنه ای تردیدی نیست و حتی برای بقای خودش هم که شده، مجبور به اطاعت از خامنه ای و پسرش مجتبی است و اینطور نیست که مثلا مانند روسای جمهور قبلی هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و یا حسن روحانی بعد از مدتی به نوعی جلوی خامنه ای بایستد. [کرونولوژی جلاد۶۷؛ ابراهیم رئیسی]
در خدمت سپاه پاسداران
کما اینکه دیدیم که رئیسی با انتخاب اکثر وزرای کابینهاش از فرماندهان سپاه پاسداران نشان داد که در جهت اجرای اوامر خامنه ای و فقط برای سرکوب مردم آمده است و نه برای خدمت به آنها. به این ترتیب خامنه ای از جانب دولت و رئیس جمهور هم خیالش راحت شد.
گام بعدی در این راه گماردن مهرههای خود در پارلمان بود. خامنه ای مجددا با استفاده از اهرم شورای نگهبان که مسئولیت تشخیص صلاحیت کاندیدهای مجلس را نیز بعهده دارد، در انتخابات گذشته با حذف کاندیداهایی که فکر میکرد ممکن است برای او مشکل ایجاد کنند، توانست اکثر مهرههای خود را وارد مجلس کرده و مجلس یک دستی از نفرات خود را تشکیل دهد.
ریاست مجلس را هم به محمد باقر قالیباف که خود یکی از فرماندهان سابق پاسداران و معروف به چماقدار است واگذار کرد. [محمد باقر قالیباف فرمانده پیشین نیروی سرکوبگر انتظامی رئیس مجلس یازدهم شد]
قابل توجه اینکه قالیباف در زمانی که بعنوان شهردار تهران منصوب شده بود، با واگذاری زمین های دولتی به عوامل خود و یا با رانتهای کلان به اطرافیان خود در فساد و دزدیهای کلان و میلیاردی دست داشت و بسیار بد نام و منفور مردم ایران است.
در نتیجه از جانب مجلس هم خامنه ای خیالش آسوده شد که مخالفتی با جانشینی مجتبی نخواهند کرد.
نگرانی های اصلی خامنهای
تنها دل نگرانی خامنهای از دو نهاد است.
اول – کسب رضایت فرماندهان سپاه پاسداران بود. هرچند که تمامی فرماندهان سپاه پاسداران خود از جمله جنایتکاران و فاسدان تشکیل شدهاند ولی با این وجود، با وارد کردن آنها در امور اقتصادی و واگذاری بخشهای بزرگی از اقتصادی ایران که در زیر مجموعههای هلدینگهای بزرگ تحت ریاست و کنترل مجتبی خامنه ای قرار دارند به این فرماندهان عملا آنها را با پولهای کلان خریده و تحت امر مجتبی قرار داده است.
لازم با ذکر است که این فرماندهان علاوه بر دست داشتن در دزدیهای کلان و فساد مالی دست در خون مردم ایران دارند و مثلا عمدا هواپیمای مسافربری اوکراین را در سال ژانویه ۲۰۲۰ سرنگون کرده و ۱۷۶ مسافر بیگناه را کشتند تا به این وسیله بقول خودشان جلوی حملات احتمالی آمریکا در تلافی موشک پرانی پاسداران به نیروهای آمریکایی در پایگاه عین الاسد عراق را بگیرند و یا در سرکوب تظاهرات مردم ایران در نوامبر ۲۰۱۹ در عرض ۲-۳ روز ۱۵۰۰ نفر را در خیابانهای شهرها به گلوله بسته و کشتند.
دوم – آخوندهای خارج از سیطره خامنه ای که از نظر معلومات دینی، خودشان را حتی بالاتر از خود خامنهای میدانند. خامنهای تلاش میکند آنها را با پول و اموال راضی کند.
اما اگر خامنهای بمیرد، ممکن است آنها از ترس مردم که در حال انفجار هستند، تن به رهبری مجتبی ندهند.
با توجه به اقدامات خامنهای ظاهرا اینطور به نظر میرسد که همه تضادها و مشکلات برای جانشینی مجتبی خامنهای بجای پدرش حل شده است.
ولی در واقعیت اصلا این طور نیست. چون جامعه ایران در حال حاضر مانند بشکه باروتی است که فقط منتظر یک جرقه است تا منفجر شده و کل سیستم حاکم را نابود کند.
اگر این جرقه در زمان خود خامنهای زده نشود که البته تمامی داده ها نشان میدهد که این جرقه طول نخواهد کشید، اما مرگ علی خامنه ای قطعا بلافاصله منجر به این جرقه خواهد شد.
خامنه ای خودش این موضوع را بهتر از هر کس دیگری میداند به همین دلیل هم همانطور که در ابتدا گفته شد به شدت نگران است چون میداند که تمام چیزهایی که کاشته است با طوفان و سیل مردم ناراضی و خشمگین بسرعت از بین خواهد رفت.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.