براندازی و ترفندهای حکومت ایران برای منحرف کردن تضاد اصلی

در حال حاضر در ایران و صف‌آرایی بین مردم و حکوت ولایت فقیه، اصلی‌ترین موضوع دو قطبین این معادله براندازی حکومت ولایت فقیه می‌باشد اما حکومت ولایت فقیه به توسل به ترفندها و حربه‌های مختلف در پی آن است تا این معادله را بر هم بزند.

به جرات می‌توان گفت نخستین تضاد بین مردم ایران و حاکمیت ولایت فقیه از نخستین روز روی کار آمدنش مسئله حق حاکمیت مردم ایران است که توسط ولایت فقیه ربوده شده است.

با گذار عمر چند دهه‌ای حکومت ولایت فقیه و عملکردهای مخرب و سوء آن دیگر کسی شکی در این امر ندارد که خواست مردم ایران تغییر و براندازی حکومت ولایت فقیه می‌باشد.

در این بین حاکمیت ولایت فقیه در هر زمان که مجال آن را یافته است در تلاش بوده که معادله و صورت مسئله اصلی بین مردم و حاکمیت را تغییر دهد.

در دهه‌های پیشین حکومت ولایت فقیه با بازی و سراب اصلاحات در درون حکومت ایران سعی در تغییر معادله براندازی داشت و هر چند نزدیک به ۲ دهه توانست برای خود توسط آن عمر بخرد اما سرانجام مردم ایران پایان بازی اصلاحات را در قیام دی ۹۶ فریاد کردند.

پایان بازی اصلاحات و اصلاح‌طلبی

وقتی حکومت ولایت فقیه با چنین شعاری روبرو شد به فراست دریافت که بازی ولایت فقیه با برگ اصلاحان و اصلاح‌طلبان دست‌ساز خودش به پایان رسیده است.

اعتراضات بزرگ و سراسری آبان سال ۹۸ نیز مهر تایید و پایانی را بر برگه حکومت ولایت فقیه زد هر چند آن اعتراضات با توسط به قهر عریان سرکوب شد اما صورت مسئله براندازی از روی میز حاکمیت و همچنین مردم ایران به کنار نرفت بلکه گسترش پیدا کرد.

یکدستی حکومت ولایت فقیه در قوای مقننه در سال ۱۳۹۸ و بعد مجریه‌اش در سال ۱۴۰۰ نیز پیام‌هایی بود حاکی از اینکه حکومت ولایت فقیه خود را در آستانه براندازی می‌بیند و باید تمام هم و غم خود را برای سر پا نگه داشتن خود بنماید.

اما در این بین به نظر می‌رسد یک انگاره از دید حکومت ولایت فقیه پنهان مانده است و آن تضادهای لاینحل اقتصادی و اجتماعی در صحنه جامعه ایران امروز می‌باشد.

چاره‌جویی مذبوح حکومت ولایت فقیه

می‌توان بر روی این موضوع انگشت تاکید گذاشت که حالا که حکومت ولایت فقیه خود را در آستانه براندازی می‌بیند به حربه‌‌های مختلف دست بیازد.

از جمله اینکه معیشت و تمشیت مردم ایران را که اصلی‌ترین و کلی‌ترین موضوع حال حاضر مردم ایران است را به گروگان گرفته و به عبارت بهتر امور معیشتی مردم ایران را دچار چنان سختی و عسر گرداند که موضوع و مسئله براندازی از روی میز مردم ایران برچیده شود.

اما نکته اینجاست که این موضوع در اثر پافشاری حاکمیت ولایت فقیه و بر اثر فشار بیشتر در زمینه معیشت مردم راه به نتیجه معکوس می‌برد و جامعه انفجاری ایران را در به سمت انفجار بزرگ سوق می‌دهد.

حال و در این روزگار و برخلاف زمانی که صحبت از براندازی این حکومت به سان تابوئی بزرگ انگاشته می‌شد، واژه براندازی و تغییر در ایران به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده که روزانه و در میان مردم کوچه و بازار صحبت از آن به نقل مجالس تبدیل شده است. [استراتژی درست برای براندازی چیست]

اتفاق نه افتراق چاره کار است

در این بین و در وانفسایی که از این حیث متوجه ولایت فقیه است اتاق‌های فکر حکومت ولایت فقیه سعی دارند تا با راه انداختن جنگ‌های حیدری نعمتی چند صباحی بر عمر حکومت ولایت فقیه بیفزایند در حالی که عنصر تفرقه و افتراق را در بین مردم ایران گسترش می‌دهند.

اما افکار عمومی مردم ایران که سالیان زیادی را با ترفندها و حیله‌های حکومت ولایت فقیه دست و پنجه نرم کرده است،‌ دیگر خام سیاست‌های تفرقه‌افکنانه و مزورانه حکومت ولایت فقیه نمی‌شوند و چاره کار را در اتفاق و وحدت یافته‌اند.

مردم ایران به درستی و فراست در یافته‌اند که صورت مسئله کنونی جامعه در ورای همه مطالبات معیشتی، اقتصادی و… باید مطالبه براندازی حکومت ولایت فقیه و جایگزینی یک دولت برخاسته از بطن مردم در ایران باشد که در زیر سقف آن خواسته‌های معیشتی و اقتصادی و سایر مطالبات آزادی‌خواهانه مجال تحقق می‌یابد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)