دلایل افول نظام آموزش و پرورش در ایران تحت ستم
اداره آموزش و پرورش در دستان مدیران بی کفایت!
آموزش یکی از مولفههای بسیار مهم برای زندگی مطلوب و معیار توسعه اقتصادی و کیفیت زندگی در جامعه است.
همچنین شاخص آموزش به عنوان یکی از مولفه های بسیار مهم شاخص توسعه انسانی هر جامعه به شمار میرود. اطلاعات این شاخص هر سال توسط سازمان ملل متحد برای کشورهای مختلف منتشر میشود.
این شاخص دارای دو بخش است که شامل حداکثر تعداد سالهایی که در یک کشور در مقاطع مختلف امکان تحصیل وجود دارد.
بخش دوم مربوط است با تعداد سالهایی که افراد زیر سن ۲۵ سال امکان تحصیل برایشان وجود داشته باشد جمع این دو عدد در بهترین شرایط عدد ۱ خواهد بود.
آمارهای سازمان ملل نشان میدهد که این شاخص در کشور ایران از عدد ۰.۳۹۷ در سال ۱۳۷۰ به عدد ۰.۶۳۳ در سال ۱۳۸۵ و هم اکنون به عدد ۰.۷۴۱ رسیده است.
ایران تحت ستم اگر چه نسبتا رتبه خوب ۵۶ در بین ۱۵۷ کشور را به خود اختصاص داده است با این وجود مستقل از این شاخص کمی که نسبتا قابل قبول به نظر میرسد و نشان داده که در سالهای اخیر با توجه به روند حاکم بر جهان پیشرفت نموده است اما در سالهای اخیر شاهد افول بیسابقه کیفیت آموزش به دلایل مختلف در آموزش و پرورش و همچنین آموزش عالی هستیم. [فرهنگیان ایران در اعتراض به آموزش و پرورش به خیابان بر میگردند + فیلم]
در این مقاله سعی میشود تا برخی از مهمترین دلایل افت کیفیت در نظام آموزش و پرورش در ایران بررسی شود. روشن است که عملکرد نظام آموزش یک کشور به پارامترهای ورودی، فرایند و پارامترهای خروجی وابستگی تنگاتنگ دارد. در نوشتار کنونی تنها به بررسی میزان تاثیر پارامترهای ورودی بر افت فاجعه بار نظام آموزش در ایران تحت حکومت ولایت فقیه خواهیم پرداخت.
۱. علل افت فاجعه بار وضعیت آموزش در آموزش و پرورشکار آمدی نیروی انسانی متخصص در نظام آموزش و پرورش از نظر کمی و کیفی – در بخش اول نیروی انسانی شامل معلمین شریف و کارکنان زحمتکش نظام آموزش و پرورش هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی با استانداردهای مطلوب یک جامعه فاصله معنی داری دارند.
بنابر آخرین آمار اعلام شده تعداد کل دانش آموزان سراسر کشورحدود ۱۵ میلیون نفر و تعداد معلمین حدود ۷۱۵ هزار نفر است. این بدان معناست که نسبت دانش آموز به معلم در ایران حدود ۲۰ است.
این در حالیست که در کشورهایی نظیر لوکزامبورگ، لهستان، لیتوانی و یونان این نسبت حدود ۱۰ دانش آموز به ازای هر معلم است. روشن است که تعداد دانش آموز به معلم در مدارس دولتی نسبت به مدارس غیر انتفاعی با شهریه های نجومی به مراتب بیشتر است و حتی به عدد ۳۰ نفر دانش آموز به ازای هر معلم نیز میرسد.
این در حالیست که حدود ۱۴۰ هزار نفر از جامعه معلمین سراسر کشور (حدود ۲۰ درصد) حق التدریس بوده و از شرایط شغلی بسیار نامطلوبی برخوردار هستند.
کیفیت و توان انتقال مفاهیم و دانش توسط معلمان به عوامل متعددی بستگی دارد که یکی از ممهترین آنها آرامش فکری و وقت لازم برای به روز رسانی توان علمی با توجه به نیازهای متنوع فضاهای آموزشی است. از حجم گسترده اعتراضات معلمان سراسر کشور ناگفته پیداست که معلمین شریف تمام انگیزه های درونی خود را برای ارتقای دانش فردی از دست داده اند. [مدارس در نظام ولایت فقیه؛ حداقل دو سوم ویرانه هستند]
کیفیت فراگیری دانش آموزان از جنبه های مختلف
۲. دانش آموزان با ضریب هوشی و توان فراگیری بسیار متفاوت در مقابل معلمینی قرار گرفتهاند که با توجه به جبر نظام آموزش و پرورش انگیزههای خود را برای تحلیل دقیق اکوسیستم دانش آموزی از دست داده اند. دانشآموزان در چنین شرایطی از درس خواندن لذت نبرده و قادر به کارگیری عینی آموخته های خود و پاسخ به نیازهای خود در زندگی اجتماعی نمی باشند.
در یک کلام دانش آموزان با دلی چرکین در نظام زمخت آموزشی کشور احساس یک زندانی در بند را دارند که آزادی از آن را لحظه شماری میکنند.
در چنین مدارسی دانش آموزان محدود در چارچوب خاص بدون توجه به تفاوت در استعدادها و ضریب فراگیری متنوع یکسان انگاری میشوند و بدین ترتیب ملاک و معیار نظام آموزش و پرورش برای دانش آموزان کاملا متفاوت مبتنی بر شاخصهایی یکسان، تکراری بوده که از اساس غلط است.
در چنین شرایطی دانش آموزان از مهمترین خصیصه یعنی نشاط و شادابی در مسیر فراگیری بی بهرهاند و عملا همه چیز بر اساس یک تکلیف آزار دهنده و بی نتیجه و بیهوده منجر به هدر رفت بهترین دوران زندگی در سنین نوجوانی شده که اثرات آن در همه امور زندگی شخصی و اجتماعی بروز میکند. [ تصادفات سرویس مدارس بلای جان دانشآموزان]…
ادامه مطلب در سایت ایران آزادی
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.