چند سال پیش، وقتی فعال سیاسیای در داخل کشور، برای تبیین و ریشهیابی مشکلات، از زنجیرهای از علل و ارجاعت پیوسته پرش میکرد و به رأس هرم قدرت اشاره میکرد،این عمل او واجد ارزشهای ویژهای برای جامعه بود.
شجاعت او ترس ناشی از سرکوب را به سخره میگرفت و مقاومتش الهام بخش و مقوم جامعه مدنی در مقابل حکومت میشد.
اما بعد از جنبش ۸۸ و اعتراضات ۹۶ و ۹۸ که مردم در خیابان برترس و سانسور غلبه کردند،دیگر این مواجه فعالین با مشکلات اهمیت و خصلت رهایی بخش سابق خود را از دست داد، و در برخی از موارد به جایگاه حرفهای «غیرراهبردی» و «غیرکارشناسانه» تنزل پیدا کرد.
مهاجرت بسیاری از فعالین به خارج کشور،ظهور شبکههای مجازی با کاربران ناشناس و شبکههای ماهوارهای که در آن مهمانان به راحتی به راس هرم قدرت حمله می کنند و هزینه چندانی هم متحمل نمیشوند، در کمارزش شدن یا ارزشزدایی از این رویکرد بیتاثیر نبوده.
«مانیفست» نویسی به سبک اکبرگنجی،یا نامه سرگشاده نویسی به سبک نوریزاد و غیره که در زندان راس هرم قدرت را خطاب قرار میدادند جای خود را به فعالین و روایتهای داده که نهاد زندان،ساختار تبعیضآمیز اجتماعی فرهنگی …را هدف قرار میدهند.
باوجود سیطره نگاه دوقطبی سیاه وسفید، ادبیات پرطعنه و کنایه و بعضا پرخاشگرانه در فضای مجازی که مجال خلق گفتگو و زبان سازنده را محدود کرده، نمی توان این تغییرات مثبت را نادیده گرفت.
پرداختن به علل مختلف مشکلات،عدم پرش از ارجاعات کوچک و بزرگ به مرجع نهایی قدرت،گرچه برای هدفی انقلابی و راه حلی فوری و یک شبه در حکم بیراه رفتن و سرگیجیست،ولی برای تغییری پایدار ولو تدریجی و کند، شرط لازم و ضروری است.و البته مجال کنشورزی و حضور کمهزینهتر در عرصه عمومی را به فعالین مدنی(غیرسیاسی در معنی حزبی و قدرتمحور) بیشتری میدهد.
آیا گروهها و فعالین سیاسی که به تغییرات انقلابی و ساختاری چشم دوختهاند، به کنشگران و فعالین مدنی که حاملان اصلی این نگاه جدید هستند به چشم یک مانع و رقیب خواهند نگریست و درصدد استحاله آنها در نگاه قدرت محور خود برخواهند آمد؟
حملات چند وقت اخیر به جنبش معلمان و برخی فعالین حقوقبشری مانند نرگس محمدی،یا پیشتر حمله به اسماعیل بخشی و جنبش کارگری هفت تپه، نشان میدهد این چهرهها و جنبشها نه تنها از سوی حاکمیت سرکوب میشود بلکه از سوی برخی از اپوزیسیون راست برانداز هم تحمل نمی شود.
ظهور جنبش معلمان و جنبش کارگری در شکل مطالبهمحور جدید آن،کمرنگ شدن نقش احزاب، یا کمرونق شدن مانیفست نویسی انقلابی فعالین سیاسی و پر رونق شد روایت نویسی فعالین مدنی به منظور مشاهدهپذیر شدن ساختار تبعیض و ستم،نشان میدهد جدال بین کنشگران مدنی مطالبهمحور با کنشگران سیاسی قدرت محور، جدال پردامنه فضای سیاسی امروز و آینده نزدیک پیشرو خواهد بود.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.