حدود ده ماهی قبل از دور جدید مذاکرات احیای برجام نوشتم که دیپلماسی عملا شکست خورده است و فارغ از هر نتیجه‌ای که از مذاکرات حاصل شود، نمی‌توان نتایج مثبت احتمالی این گفتگوها را به پای کارآیی دیپلماسی نوشت. صورت مسئله بسیار ساده است. هر دو طرف ایران و امریکا عملا تمام کارت‌های خود را بازی کرده بودند و تنها یک نتیجه می‌توانست برای این بازی برد-باخت متصور بود: عقب‌نشینی یک طرف و تامین خواسته‌های طرف دیگر. ممکن است استدلال شود که تصمیم عقب‌نشینی طرف امریکایی در داخل یک راهبرد بلند مدتی اتخاذ شده که در نهایت با تامین منافع این کشور همسو است اما از آنجا که سیاستمداران حال حاضر امریکایی را مجمعی از نوابغ تشکیل می‌دهند که به سختی می‌توان باور داشت چیزی از استراتژی‌های بازی یاد گرفته باشند،‌ چنین چیزی را بعید می‌دانم. استراتژی بازی ایران اما ساده بود: مجموعه‌ای از فعالیت‌های مخرب مانند ترور‌های فیزیکی، تشدید تنش‌های منطقه‌ای برای ترساندن طرف‌های درگیر، تهدید به ترور سران کشورها و مانند آن (حتی بعید نمی‌دانم برای حل مشکل با فیفا نیز ایرانیان از ترکیبی از تهدید به ترور و تطمیع استفاده نکرده باشند) بنابراین باید بپذیریم نظم جدیدی در حال شکل گرفتن است: تهدید به ترور و خرابکاری با هدف ترساندن طرف مقابل، همان نسخه‌ای که در داخل کشور هم برقرار است، یعنی پیروزی به وسیله ایجاد ترس در جبهه مقابل. اما امریکائیان خود را دلداری می‌دهند که دیگر منافعی در این منطقه ندارند و برایشان مهم نیست توازن قوا در این منطقه چگونه رقم خواهد خورد،‌ یک اشتباه ابلهانه! نه از این بابت که آنها دارای منافع استراتژیک در این منطقه هستند، بلکه از این بابت که دیر زمانی نخواهد گذشت که همین وضعیت را در ۱۰۰ مایلی فلوریدا یا در مرز مکزیک شاهد خواهند بود. آیا در آنجا نیز دیگر منافعی ندارند؟ ممکن است تصور شود که آنجا دیگر خط قرمز امریکا محسوب می‌شود و دخالت‌های ایران در آن منطقه قابل تحمل نخواهد بود. اما از یاد نبریم در سال ۱۹۶۲ به سر نمی‌بریم، اگر امریکا نتواند اکنون و در خاورمیانه خط قرمزی را برای ایران رسم کند،‌ در هیج زمان و در هیچ کجای دیگر نیز نمی‌تواند، حتی در داخل آبهای سرزمینی خود. چنین معادلاتی را فقط یک مسئله تغییر خواهد داد و آن هم همانگونه که قبلا بارها نوشتم، سناریوی چینی‌سازی ایران است،‌ وضعیتی که در آن سعی می‌شود چیزی مانند یک کشور و دو سیستم اما شکل بومی آن اجرا شود، و البته حاصل چیزی جز کاریکاتوری مضحک نخواهد بود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)