مجموعه ی حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران. بخش دوم. فصل دوم
مقدمه:
برای نویسنده و گردآورنده ی این سطور، ریشه ی همه مصائب و مشکلات و رنج هایی که مردم در این ۴۳ سال متحمل شده اند، اصل ولایت فقیه است.
و برای برخی هم ودکای روسی مهدی هاشمی (بازیگر تئاتر و سینما) و نزدیکی سحر قریشی به امیر تتلو، کشف حجاب پرستو صالحی و مانند آن اهمیت پوشش خبری، تحلیل و یا دنبال کردن، و لایک زدن را دارد.‌..!!
با پیروزی انقلاب مردم در بهمن ۵۷، حاکمان (روحانیان) با توسل به جهل مردم، و سوء استفاده از احساسات و هواداری مردم از آنان، اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانده شد. با این خیال و امید که مجلس خبرگان رهبری، منتخب مردم خواهد بود و بر رهبری نظارت کرده تا چنانچه ولی فقیه پایش را کج بگذارد و به کژ راهه رود او را خلع ید کرده و برکنار نمایند. لذا اصل ولایت فقیه و قانون اساسی مترقی معرفی و تبلیغ شد.
و از آن طرف، علاوه بر اینکه خواستند نهادهای یک دمکراسی را هم داشته باشند، مواد قانونی مربوط به پست نخست وزیری و ریاست جمهوری و پارلمان را هم به تصویب رساندند. تا شائبه ی حکومت فقیه و روحانیون هم به ذهن متبادر نشود. و برای اسلامی بودن این جمهوری و عدم تکرار قانون اساسی مشروطه، نهادی بنام  شورای نگهبان  تاسیس شد تا هر قانونی که در پارلمان تصویب می شود، با رای خود مبنی بر عدم مغایرت آن با اسلام و قانون اساسی، با توقیع آن، قانون اسلام اجرایی شود!
هم چنین تفسیر قانون اساسی بر عهده ی این شورا قرار داده شد و ایضا تائید نامزدهای مجلس خبرگان رهبری _که می بایست بر رهبر نظارت داشته و احیانا وی را برکنار و رهبر آینده را منصوب کند_ از جمله وظایف شان شد!!
و این در حالی بود وهست که  اعضای این شورا، خود منصوب رهبری هستند!!
روحانیت و در راس آن خمینی به غیر خود و صنف خود،اطمینان واعتماد کامل نداشت، مگر آن ها که در کلام و یا درعقیده عین آنان می اندیشیدند! وهمین امر پروسه ی چاپلوسی، ریاکاری، نفاق و شارلاتانیزم  و نفوذ را هم پرورش داد.
روحانیت حاکم ( که فاقد دانش علمی و سیاسی روز بوده و فقط فقه خوانده بود) انقلاب را و نظام تازه تاسیس شده ی جمهوری اسلامی را در عمل در بن بست دید و متوجه شد که سه پادشاه (ولی فقیه، ریاست جمهوری و نخست وزیری) در یک اقلیم نمی گنجد. وعلاوه بر این قوانین را نمی شود با این فقه _که برای دورانی غیر از مدرنیته هست_ جامعه ی مدرن را اداره کرد. لذا مجمع  تشخیص مصلحت نظام را _همراه با شیوه های دفع افسد به فاسد  و تقدم حکم ثانویه بر احکام اولیه_ تاسیس و در ۱۰ سال بعد، علاوه بر حذف پست نخست وزیری، قید و شرط مرجعیت را هم برای رهبری و ایضا شورای رهبری را هم حذف کرد و به ولایت فقیه قدرتی بیش از قانون اساسی اول داده شد.وبا مرگ خمینی، علی خامنه ای(که دودوره ریاست جمهوری را برعهده دلشت و فاقد اجتهاد مصطلح حوزه بود و صرفا در ایراد سخنرانی قهار!!) ‌با رمل و اسطرلاب هاشمی رفسنجانی ولی فقیه شد!! رهبری که  قدرتی مافوق  قدرت خمینی ولی قانونی (که خمینی به هر حال رهبر کاریزمای انقلاب بود) بدست آورد که تا الان بیش از ۳۰ سال است هم متکلم الوحده است و یک ریز حرف می زند، یا ارد داده، دستور و فرمان صادر می کند و یا هم چون یک منتقد و اپوزیسیون، ایراد می گیرد!! وهم مدیران خرد و کلان  کشور _مستقیم و غیر مستقیم_ به توسط نظارت استصوابی تفسیر شده از نظارت برانتخابات _که تفسیرقانونیش برعهده ی منصوبین وی در شورای نگهبان است…!! منصوب وعزل می کند…!
اکنون و در حال حاضر در دوره و زمانی هستیم که به خاطر کهولت سن علی خامنه ای هر لحظه احتمال ریق رحمت سر کشیدن وی هست؛وایضا تحمیل فردی به نام ولی فقیه سوم!
از آنجا که ما فاقد شخصیتی برای جانشین رهبری  _حداقل درهمان قد و قواره و اندازه ی علی خامنه ای_ هم هستیم (که به قول مهدی بازرگان قبای ولایت فقیه فقط اندازه ی خمینی دوخته شده و بر تن هر کس غیر خمینی گشاد است و برای علی خامنه ای هم زیادی گشاد بود!!)، و ازآنجا که طبق قانون اساسی، اصل ولایت فقیه قابل حذف نیست، و این گمانه هست که سپاه پاسداران فرد دلخواه خود را تحمیل و یا _برای حفظ ثروت و قدرت_  با کودتا، به سیم آخر بزند…! لذا می بایست حساسیت زمانه را درک و به پیشگیری برای به قدرت نرسیدن ولی فقیه سوم و حذف اصل ولایت فقیه، برای شکستن انسداد سیاسی همت گمارد.
از دیدگاه راقم این سطورهرتحلیل ومصاحبه و مباحثه که دررسانه ها منتشر می شود، اگر به ریشه _که اصل ولایت فقیه هست_ نپردازد و بخواهد با نام نبردن از علی خامنه ای واصل ولایت فقیه راه حل بدهد و یا انتقاد کند، عامل آن یا جاهل است و یا فریبکاری، ماله کشی و در نهایت شارلاتانیزمی است که هدفش صرفا شهرت و رانتخواری و انحصار است…!
تا اصل ولایت فقیه هست هر نوع اصلاحات و تغییرعقیم است. تن دادن به سرعت تکنولوژی هر چند نوعی اصلاحات را به حکومت تحمیل کرده و ذائفه ها را تغییر می دهد، اما به دلیل عمیق  نبودن دانسته ها و بلبشو و آنارشیسم ناشی ازآن، با هر دگرگونی، احتمال استحماری دیگر هم هست! پس و به گمان من بدون شناخت از ابعاد ولایت فقیه، اتخاذ هر تصمیم تحت عنوان رای مردم امکان انحصار قدرت به شیوه ی دیگر هم هست!
مجموعه ی فصل اول به  قبل از تاسیس مجلس خبرگان قانون اساسی و بخش اول از فصل دوم، از زمان آغاز بکار مجلس قانون اساسی تا تصویب اصل ولایت فقیه و رای دادن مردم به قانون اساسی بود که هرقسمت آن، مجزا پیشتر در تلگرام منتشر و تجمیع  شده ی آن در  اینجا:
 مجموعه ی فصل اول
  https://t.me/shourimohammad/1759
  ومجموعه ی فصل دوم. بخش اول  اینجا
https://t.me/shourimohammad/2091
   منتشر کردیم.
اکنون مجموعه ی  بخش دوم از فصل دوم را  به جهت تبیین و ترسیم راه آینده،  کامل و یکجا در اختیار افکار عمومی وخوانندگان گرامی قرار می دهیم.
و ایضا، بزودی بخش سوم  از فصل دوم که حواشی پس از تصویب قانون اساسی و اصل ولایت فقیه هست را ادامه داده ومنتشر خواهیم کرد.
به امید بر چیده شدن اصل ولایت فقیه از سرزمین ایران
اسفند ۱۴۰۰
محمد شوری
نویسنده و روزنامه نگار

t.me/shourimohammad
 
 
 
نسخه ی pdf + مستندات تصویری
مجموعه ی حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران.
بخش دوم. فصل دوم
محمد شوری
اینجا ببینید و بخوانید:.

https://t.me/shourimohammad/2229

در سایت پژواک ایران
اینجا:

مجموعه ی حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران. بخش دوم. فصل دوم

https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-111016.html

در سایت انقلاب اسلامی
اینجا:

 https://enghelabe-eslami.com/component/content/article/19-didgagha/maghalat/46364-2022-03-23-21-03-33.html?Itemid=0

و اینجا:

 
https://enghelabe-eslami.com/component/content/article/19-didgagha/maghalat/46366-2022-03-23-21-40-16.html?Itemid=0

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)