دنگ شیائوپینگ، درسی که از تجربه شوروی بعد از استالین آموخته بود این بود که، برخلاف رهبران شوروی یک فرد را ولواینکه صاحب قدرت بیش از حد در حزب باشد، مانند استالین و مائو، مسبب اصلی مشکلات گذشته اعلام نکند.
دنگ در کشاکش درگیری دو جناح قدرت پس از مائو، در سخنرانیای موضع خود را اینگونه اعلام کرد:«ما همگی مقصریم»، چرا که روشهای ناکارآمد ما چرخه معیوب اشتباهات را دائما تجدید کرد، و مائو برآمده ازمعایب و کاستیهای عمیق و ریشهدار در سیستم موجود ما بود.
دنگ بنا بر حکمت باستان چین عمل کرد که می گفت:« برای عبور از رودخانه خروشان، اول باید دنبال جای پا بود»، و او این جایگاه را با تمرکز برنقد روش ها، بجای اشخاص و جناحها، در حزب یافته بود.
دنگ که سه مرتبه مورد پاکسازی حزبی قرار گرفته بود به خوبی آموخته بود نباید در اظهار نظرها مخالفتها را به دشمنی بیبازگشت تبدیل کرد. زمانی مائو در مورد این تیزهوشی دنگ گفته بود:« او همانند سوزنی است که در داخل یک توپ کاموا قرار می گیرد. درونش تیز و خشن و بیرونش ملایم و نرم خوست»
دنگ معتقد بود یکی از علل ناکارآمدی حزب، ناشی از ترس برجامنده از «انقلاب فرهنگی» است،ترس از راستگرا و غرب گرا خوانده شدن، که باعث میشود تغییر و اصلاح همیشه با ترس از حذف همراه باشد،به تعبیر دنگ «برخی ترسشان از این است که نکند به ناگاه از پشت سر مورد حمله ببر قرار گیرند».
دنگ برای غلبه بر این ترس از همفکران خود در حزب خواسته بود منتقدان و مخالفان خود را همانند دوره مائو در معرض تحقیر و اهانت عمومی قرار ندهند و اختلافات را بدور از عرصه عمومی دنبال کنند، و حتی از نقد افراطی مائو در عرصه عمومی خوداری کنند، چرا که درنهایت نه به اصلاح گذشته، که به کاهش اعتبار حزب و دولت منجر میشود.
دنگ یک رویکرد عملگرایانه را در اقتصاد و سیاست در پیش گرفت که عبارت از این بود که اگر «عمل تنها معیار آزمون حقیقت است» حزب باید جرات عمل را به کارگزاران خود بدهد و تحمل پذیرش اشتباهات آنها را نیز داشته باشد.اگر مائو اتحاد را به چین برگرداند تلاش دنگ برای حفظ اتحاد حزب و تحقق دموکراسی درون حزبی بود تا امکان ظهور اصلاحگرایان مشتاق در حزب فراهم شود.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.