بیست و دوم بهمن، سالروز سیه روزیِ مردم ایران در تاریخ ثبت شده است. روزی که اهریمن، نهالِ جهل و تیره روزی را در سرزمینمان کاشت و چهل و سه سال است این نهال را با خونِ جوانان مان، آبیاری می کند.

بیست و دوم بهمن، روز باختِ تاریخی مردم ایران است که هر ساله دشمن آن را جشن میگیرد.

آنروزها قرار بود زندانها مدرسه شوند. آنروزها قرار بود نفت را بر سر سفره مردم بیاورند. آنروزها وعده عدالت می دادند. آنروزها سرودهای انقلابی میخواندند. قرار بود آزادی بماند. قرار بود استقلال بماند. قرار بود همه با هم برابر باشند. قرار بود سری بالای دار نرود. هزاران هزار وعده و قرار و مدار.

امروز چهل و سه سال است که اهریمنِ بد چهره، خون جوانانمان را می ریزد و با افتخار از آن می گوید. امروز نه استقلالی مانده و نه آزادیی هست. امروز از شمال و جنوب، کشور را به بیگانگان واگذاشته اند. امروز نه تنها نفت، که بر سفره ها نان هم نیست. فلاکت و سیه روزی بیش از هر زمانی گریبان مردم را گرفته است. امروز نخبگان و دانشجویان در بندند. نه تنها زندانها مدرسه نشدند، که مدارس و دانشگاهها هم به زندان تبدیل شده اند. امروز ایران به دو بخش خودی و غیرِ خودی تقسیم شده است. همه چیز مالِ خودی هاست. فرزندانشان در رفاهند. خودی ها معیشت دارند. غیر خودی ها گرسنه اند. خودی ها تفنگ دارند، غیر خودی ها گلوله می خورند. خودی ها می کشند، غیر خودی ها کشته می شوند. خودی ها برتر و برابرترند. امروز فحشا و اعتیاد بیداد می کند. امروز همه چراغها به خانه حرامند.    

آری امروز، سالروز باختِ تاریخیِ ماست. امروز را باید به خودمان تسلیت بگوییم. امروز اگر ما غیر خودی ها که هیچگاه نخواسته ایم از آنان باشیم، هم اوا نشویم، اگر دست دوستی به هم ندهیم، امروز اگر همبستگی نداشته باشیم، این سیه روزی ما را به نابودی خواهد کشاند. به خاطر فرزندانمان، به خاطر انسانیت، به خاطر عدالت خواهی مان، به خاطر خون به ناحق ریخته شده پویاها، نویدها و ستارها، به خاطر زبان و فرهنگمان، به خاطر نخبگان دربندمان،  دست در دست هم نهیم و این اهریمن بد ذات را از تختِ شاهی به پایین بکشیم.

باشد که شکست اهریمن را جشن بگیریم و شکوه را به ایرانمان بازگردانیم. 

        

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)