«سیاسُخت»
شرح واضحاتی که از شدت وضوح نامرئیاند.
یک: ممکنه بگی من تمام مدت در حال خدمترسانی در صحن علنی مَیْلس بودم و وقت نداشتم، ولی آقاجان دیگه واسه ناهار و نماز که میزدی کنار، گچ و آهک و دم و دستگاه دوربین و میکروفن رو دیگه میشد یه بار رویت کرد در این چند ساله. حالا فرض کنیم فیزیکی رویت نشد یعنی جدی میخوای بگی نمیدونستی اینا از همه جیک و پوکت خبر دارن و مثلن به عنوان نمونه حتا میدونن که سر ِ بابا جان «چرا و چگونه» زیر آب شد؟ تازه! از عوامل انفجار دفتر حزب و دفتر نخستوزیری هم خبر دارن، خبر موثق!
دو: مورد بالا البته بیماری شایعی هست در رجال سیاسی ِ اینورا. مثلن همین ۳۰، ۴۰ سال پیش از یه مِستر گاد-سیمبل (آیتالله) نقل شده که پس از رفتن شاه گفته بوده: «ما داریم میایم سر کار و هیچی از مملکتداری نمیدانیم.» خب باباجان! شما که مستقیم سیگنال از اون بالا مالاها میگرفتین، یکی دو تا هم نبودین تقویت میشد فرکانس، تازه اون موقع پارازیت هم نبود که، چطور نمیدونستین که غیر از احکام شب زفاف از مسئلهی «انسانساز» دیگهای خبر ندارین؟
سه: من که میگم نمیشه به همین راحتی از مراسمی که نصف آدمای زندهموندهی بعد از انقلاب (که هنوز اجلشون «نرسونده شده») توش دور هم جمع میشن و به یه نفر دیگه از خودشون که قراره یه دو تا چهار سال بره پاستور بشینه هفت خبیث بزنه، گذشت؛ اما از روی حاضرین در جلسه که میشه گذشت، اونم با «تویوتا»!
چهار: اگه این بعد از یه مدت مث رنگ کمپینش بنفش نشد! آخه عزیز من اینقدر توقعات رو چرا بالا میبری؟ فرض کن خودشم یه چیزایی گفته، حالا هوا داغ بوده لباساشم در همه مناطق زیاد، جوّ هم نامرد. اصن شما ببین میتونه بره تو مجلس، لیست وزرا رو بخونه و همونجا یه راست عدم کفایت نشه و یهو در نیاد که دلیل هیچگاه رویت نشدن زنش این بوده که آقا، داماد نتانیاهو بوده این همه مدت، بعدش تازه میشه رو باز کردن «جیمیل» مذاکره کرد، البته با در نظر گرفتن اعتدال. بقیهی توقعات باشه واسه بعد از ۱۴۱۴ که این مرخصالمغزین دو زاریشون بیفته که دو تا عدد یه جور کنار هم جفت شن اتفاق خاصی نمیفته، تختهنرد نیست که عمو!
پنج: بعضی مقامات سیاسی ما هر هشت سال یه بار به مدت هشت سال پریود میشن. دیدم که میگم. اینقدر حالشون بد میشه که به عنوان رهبر اپوزیسیون حتا حرف خشک و خالی هم نمیتونن بزنن. حالا امیدواریم این همه «درد» که میکشن، لااقل یه «حرکتی» بعدش زده بشه یه «چیزی» هم زاییده بشه بعدترها.
شش: اگر قرار بود با همهی دیکتاتورها و قاتلها و مالمردمخورهای دنیا اینجوری رفتار بشه که مردم ایران باهاشون تا میکنن، هیتلر تا آخر عمرش داشت تو املاک و باغات خودش، این پا رو اون پا، «پسته» میزد به بدن.
و در آخر هفت: البته یه عده هم هستن که یه بیست سالی میرن دنبال هنر و قرتیبازی، هر چی هم سوزن سنجاق میزنن بهشون که بیا یه کم دوران طلایی رو کن نمیان ولی وقتی که میان یه جوری میمونن که حتا حامیانشون هم هنگ میکنن. مسلمن نخستین و راحتترین راهحل سیستم در اینجا، حذف فیزیکی هست اما از اونجایی که این دو نفر رو همدیگه ۳۰۰-۴۰۰ نفر طرفدار داشتن نیگا کردن دیدن ظلم در حق «اقلیتها» میشه و از اونجایی که آقایان تو این مملکت فقط حق اکثریت رو تضییع میکنن دیدن جور در نمیاد! خلاصه گفتن اینا رو بفرستیم هتل. الان یه ۹۰۰ روزی هست تو همون هتلی هستن که وقتی خارجیا میان میبرنشون اونجا و بهشون اینترنت ۲۰ مگابیت میدن که بفهمن چجوریه که ملت ایران این همه فیلم و سریال روز آمریکایی رو که «رحیمپور امغزی» هنوز واسشون تئوری توطئه تفت نداده، از بر شدن: اینترنت ۲۰ مگابیت، صدا و سیمای مفرح و بهروز و همچنین جوانان شاغل و در حال غنیسازی، از اهم دلایل این دستاورد هستن.
باشو
مرداد ۹۲
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.