زندهیاد اسفندیار غضنفری امرایی شاعر، نویسنده و محقق لرستانی زادهی ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۲۹۴ خورشیدی در کوهدشت و درگذشتهی اسفند ماه ۱۳۷۱ است. او خود در زندگینامهی خودنویسی چنین بیان داشته است: “در اردیبهشت ماه ۱۲۹۴ شمسی در کوهدشت به دنیا آمدم. در آن روزها بین مرحوم پدرم و خوانین سلسله و دلفان اختلافاتی به وجود میآید که منجر به جنگهای متعدد میگردد. به همین مناسبت پدرم خانواده را به منطقه دورود فرامان در محال کرمانشاهان کوچ میدهد. پس از بازگشت از آنجا درب گنبد شاهزاده محمد مادرم به مرحوم آغابش رئیس معروف فرقه اهل حق بر میخورد که مریدان بسیاری داشت و مورد احترام فراوان مردم آن محال بود که آن پیر روشن ضمیر در گوشم دعا میخواند و آیندهای خوب را برایم پیشبینی میکند که این برخورد در ابتدای تولد برای من به فال نیک گرفته میشود. پدرم نظرعلی خان امیر اشرف رئیس ایل امرایی بود که حکومت مناطق طرهان – چگنی – سلسله و دلفان را نیز به عهده داشت و مادرم قزی خانم نوه اسد خان فیلی رئیس ایل بیرانوند بود که در عنفوان شباب توسط ظل السلطان فرزند ناصرالدینشاه کشته شد.
▪︎کتابشناسی:
– در سال ۱۳۴۷ دیوان میر نوروز، شاعر شهیر لر، را تصحیح و به چاپ رسانید که بیش از پنج بار چاپ شده است.
– شرححال کارمندان دولت – سرودهی خودش – که حاوی اشعاری انتقادی از وضعیت اسفبار ادارات و معیشت کارمندان دولت بود را در سال ۱۳۵۰ در چاپخانهی دانش خرمآباد به چاپ رسانید.
– در سال ۱۳۵۵ دیوان ملا پریشان شاعر و عارف بزرگ لک را با خط خودش به صورت افست در چاپخانهی دانش و توسط انتشارات کتابفروشی رشنو منتشر کرد.
– گلزار ادب لرستان، آخرین اثرش که در زمان حیات با همّت مرحوم غلامحسین رضایی انجام داد و آن را با همان ماشین تحریر، خودش تایپ کرد و در چاپخانهی دانش خرمآباد در سال ۱۳۶۳ به صورت افست منتشر شد.
– شرح دیوان ملا پریشان یا عارف کیست، صوفی کدام است؟ که شامل کلیهی اشعار ملا همراه با ترجمه و تفصیر ابیات و مطابقت آرای ملا با بزرگان عرفان و تصوف ایرانزمین، کتابی غنی و پر بار، حاوی نکات نغز عرفانی که مستلزم تحقیقی جامع و صرف وقت زیاد و غور و بررسی در کتب متصوفه و عرفا بوده است. که پسرش اسعد غضنفری در سال ۱۳۸۷ آن را به چاپ رساند.
– تاریخ و جغرافیای لرستان یا تاریخ غضنفری (روزگاران لرستان از آغاز تا عصر پهلوی). این کتاب شامل سه بخش است: بخش اول، لرستان، قبل از میلاد تا عصر قاجار که تماماً از متون کهن استخراج گردیده است. بخش دوم، لرستان در عصر حاضر یا تاریخ دودمان غضنفری که در نتیجهی تلاش و کوشش مؤلف، از سینهی پیران سالخورده و همچنین اسناد و مدارکی که با سعی فراوان بهدست آورده و کتب تاریخی موجود به رشتهی تحریر کشیده شده است. این قسمت کتاب به خاطر طبع شاعری که در فطرت او آمیخته بود و تسلّط بر ادبیات و فولکلور و جغرافیای منطقه، با نثر شاعرانه و تأثیرگذار حاوی داستانها و ماجراهایی خواندنی، آمیخته با آداب و رسوم و اعتقادات مردم لرستان، روشنگر بسیاری از رخدادهای صد سال اخیر غرب کشور میباشد. و بخش سوم جغرافیای لرستان میباشد که به صورت یک سفرنامه با نثری روان حاوی نکات فولکلوریک مناطق مختلف و ایلات لرستان به رشتهی تحریر در آمده است.
– مجموعه اشعار، که بالغ بر دوازده هزار بیت در بحور مختلف عروضی میباشد که توسط پسرش گزیدهای از آن چاپ و منتشر شده است.
– کتاب نادرنامه (شرح جنگهای نادر شاه افشار)، اشعار لکی، سرودهی سرهنگ الماسخان کندولهای همراه با ترجمهی ابیات که توسط انتشارات شاپورخواست چاپ و منتشر شد.
– لغتنامه، شامل هفت هزار لغت لکی و هفت هزار لغت لری که متأسفانه نسخهی آمادهی چاپ، در تهران مفقود شد.
– فولکلور، ضربالمثلها و آداب و رسوم لرستان.
– کتاب شجاعان تاریخ، به فارسی که حاوی شرح زندگانی شخصیّتهای تاریخی این مرز و بوم مانند لطف علیخان زند، منصور آل مظفّر، جلالالدّین خوارزم شاه و… است.
▪︎نمونه شعر:
(۱)
از ژاژ سخن حسود نا پاک
شد پیرهن صبوریَم چاک
با عَر عَر این ددان بد دَم
بیهوده بوَد زِ صبر زد دَم
از کید عناصر بد اندیش
و از فتنهی کجدلان بد کیش
من کز غم زندگی پریشم
فردوسی زادگاه خویشم
گر پارسی از حکیم شد راست
از من دو زبان بومی آراست
ور لفظ دری از او توان یافت
الفاظ لری زِ بنده جان یافت
او رنجه زِ جور دوستان شد
هم دوست، مرا بلای جان شد
او خسته و نامراد و مأیوس
من مانده اسیر رنج و افسوس
سی سال قلم زد و اَلَم دید
فرجام، به جای زر، ستم دید
سی سال قلم زدم در این شهر
جز تهمتم از کسی نشد بهر
آواره شد او زِ شهر و از یار
من نیز چنین کنم به ناچار
آری فلک سفیه پرور
این است روالش ای برادر
پیغمبر آن هژبر ناورد
فریاد زِ حاسد و حسد کرد
بر فرق علی که بوتراب است
شمشیر دنیتر از ذباب است
شد تارک آن ولی مطلق
از تیغ حسود پست منشق.
(۲)
جهان تار است از گَرد ستم، ای آسمان برقی
زمین بار است از خار اَلَم، ای چرخ طوفانی
سخن بر دل گرانی میکند، ای اشک دامانی
ندارد داروی طبعم اثر، ای ناله درمانی
نمیبینم نشان از مردمی، کو یار همدردی
زمین تب کرده از بار فِتن، کو ابر بارانی.
(۳)
ای دل درین سراچهی تاری چه میکنی؟
در خانهای که اُنس نداری چه میکنی؟
در مزرعی که نیست میسّر به کام دل
تخم صفا و عاطفه کاری چه میکنی؟
آنجا که بلبلان خوشالحان باغ نظم
در کُنج خانهاند حصاری چه میکنی؟
آنجا که اختران سپهر سخنوری
باشند زِ اجتماع فراری چه میکنی؟
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.