ایران که زمانی نه چندان دور آباد بود، ویران شده است. نه از آبادانی خبری هست نه از فراوانی. نه رودها پُر آبند نه دشتها سر سبز. نه جوانها شادند، نه پیران زنده دل. همه مُرده اند. از این خاک پهناورِ حاصلخیز، چیزی نمانده است. کودکان گرسنه، به جای بازی و شادی، به دنبال لقمه ای نان. پدران یا بیکار یا اگر هم شاغل حقوقشان اندک است. مادران به سوگ جوانان شان نشسته اند. ایزدان به یکباره از این سرزمین روی برگردانده اند. خرد جای خود را به خرافات داده است. سرزمین خیام و ابوریحان ها، عاری از دانش شده است. فرزندانِ خلف این سرزمین یا کوچیده اند یا در بندند. اهریمنان بر کرسی قدرت نشسته اند. چاپلوسان کمر به خدمتشان بسته اند. بی عدالتی بیداد می کند. زندانها آباد شده است و آبادی ها برهوت.
در این اوضاعِ نا بسامان، آیا ما چیزی برای از دست دادن داریم؟ به جز جانمان! که حاضریم هر خفت و خواریی را برای حفظش تحمل کنیم؟
نظرات
آقای نوری پور طبق سنت قدیمی سلطنت باختگان نه چندان عزیز, شما یک بار دیگر سوراخ دعا را گم کرده اید.
نه آن تصویر ناستالژیک از “بهشت برین” دوران “عاری از مهر”تان درست است و تطابقی با واقعیت های تاریخی دارد (اولین حرکت در بحران ۱۳۵۵-۵۷ علیه رژیم شاه از حاشیه نشینان و حلبی آبادهای اطراف تهران بود).
نه این تخیل به غایت کودکانه و پرت که انگار امروزه در ایران مردم فقط خفت می برند و هیچ کار دیگری از دستشان برنمی آید.
شوربختانه شما نیز مانند دیگر سلطنت باختگان از فقر معرفتی مضاعفی رنج می برید که ناشی از بی بضاعتی شما در شناخت از مردم ایران و مبارزات ما می باشد.
برای روشن کردن ذهن شما فقط مروری کنیم به مبارزاتی که امروز سه شنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰ گزارش شده است:
۱– تجمع اعتراضی سراسری فرهنگیان بازنشستگان کشورنسبت به سطح پایین حقوق وعدم همسان سازیش،پرداخت نشدن مطالبات ،بیمه درمانی نامناسب،پرداخت نشدن بموقع حقوق وبازداشت همکاران حق طلب مقابل صندوق بازنشستگی کشوری
۲– دومین روز تجمع اعتراضی کارگران بازنشسته صنعت فولاد کشور نسبت به سطح پایین حقوق و عدم همسان سازیش مقابل ساختمان صندوق بازنشستگان فولاد درتهران
۳– نهمین روز اعتصاب،تجمع وراهپیمایی کارگران کشت و صنعت میان آب دراعتراض به نداشتن امنیت شغلی وعدم تبدیل وضعیت وسطح پایین حقوق
۴- اعتصاب وتجمع کارگران پتروشیمی رازی دراعتراض به ممنوع الورود شدن همکارانشان
۵– ادامه سریال تجمع اعتراضی کارگران پروژه سد شفارود رضوانشهرنسبت به عدم پرداخت ماه حقوق وحق بیمه ووعده های توخالی کارفرما ومسئولان
۶– تجمع اعتراضی کارکنان موسسه اعتباری کاسپین کشورنسبت به نداشتن امنیت شغلی مقابل بانک مرکزی درتهران
۷– ادامه کنش های کارگران حق طلب اخراجی شرکت مخابرات اصفهان برای بازگشت بکار با تجمع درفرمانداری
۸– زمزمه های اعتراضی کارگران پستهای فشار قوی برق کشور نسبت به شرایط شغلی وسطح حقوق منجمله اصلاح نشدن طرح طبقهبندی مشاغلِ
۹-امروز سهشنبه پنجم بهمنماه جمعهایی از کارگران و استادکاران ساختمانی از شهرها و استانهای مختلف با تجمع مقابل مجلس نسبت به عدم رسیدگی به مطالبات خود دست به اعتراض زدند.
۱۰-تجمع معترضان به خدمت اجباری سربازی در برابر مجلس
شماری از جوانان معترض به خدمت اجباری سربازی، روز سهشنبه ۵ بهمن ماه، در برابر ساختمان مجلس تجمع اعتراضی برگزار کرده و خواستار تجدیدنظر در این قانون و لغو آن شدند.
۱۱-تجمع اعتراضی کارکنان شرکت کشت و صنعت نیشکر میان آب شوش/لزوم ورود کمیسیون اصل ۹۰ مجلس به نحوه واگذاری شرکت به بخش خصوصی
۱۲-تجمع اعتراضی بیماران دیالیزی و پیوند کلیه در استان تهران
روز سەشنبه ۵ بهمن ماه، جمعی از بیماران دیالیزی و پیوند کلیه در شهرهای اسلامشهر، بهارستان و رباط کریم، مقابل ساختمان «انجمن حمایت از بیماران کلیوی»، تجمع اعتراضی برگزار کردند. حواشی مرتبط با انتخابات هیات مدیره انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی، جرقه این تجمع اعتراضی بوده است.
۱۳-امروز سهشنبه پنجم بهمنماه کارگران کارخانه لاستیک بارز کرمان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه و سطح نازل دستمزدها در محوطه کارخانه دست به تجمع زدند.
۱۴-تجمع اعتراضی رانندگان کامیونهای وارداتی در تهران خیابان پاستور در برابر درب ریاست جمهوری در اعتراض به هزینه گمرک و اسقاط کامیونهای خریداری شده
۱۵-کیوان صمیمی به زندان اوین منتقل شد. [سالگرد اعدام برادران کیوان صمیمی: یکی از برادرانش ساسان صمیمی بهبهانی عضو سازمان مجاهدین بود که در ۴ بهمن ۱۳۵۴ توسط حکومت پهلوی اعدام شد. دیگری کامران صمیمی بهبهانی عضو سازمان اتحادیهی کمونیستهای ایران که در ۵ بهمن ۱۳۶۱ توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد. او در سالگرد اعدام برادرانش نوشته که حتی با دو بال شکسته (برادران اعدام شدهاش) با عشق به انسان و عدالت برای زحمتکشان میشود پرواز کرد.]
۱۶- شهره حسینی جهت اجرای حکم حبس احضار شد. شهره حسینی، مترجم و فعال مدنی، جهت اجرای حکم حبس به شعبه ۱ واحد اجرای احکام دادسرای اوین احضار شد. وی پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۳ سال و ۳ ماه حبس محکوم شد. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۲ سال و ۷ ماه زندان برای وی قابل اجرا است.
۱۷- جلسه رسیدگی به اتهامات عسل محمدی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.
شما نیز مطمئن باشید که سوای این ۱۷ مورد ذکر شده (برای فقط امروز) در اینجا, حداقل ۱۷, ۱۸ مورد دیگر از مبارزات مختلف در چهار گوشهء ایران انجام گرفته است, که یا گزارشاتشان هنوز به دست ما نرسیده و یا به دلایلی رسانه ای نشده است.
مشکل در اینجا از کمبود مبارزاتی مردم ایران نیست.
مشکل از این است که ارتجاع سلطنت باخته مانند ارتجاع مذهبی حاکم بیش از هر چیز دیگری از مردم ایران می ترسد و مبارزات خود سازمانیافته ای مردمی بزرگترین منبع هراس و وحشتِ مرتجعین سلطنت باخته است.
اما جامعه ای ایران باری دیگر مانند دوران بحران ۱۳۵۵-۱۳۵۷, دچار بحران های ساختاری لاعلاج است و در حال حرکت به سوی شرایطی انقلابی.
پس به خود لطفی کرده و پس از این بضاعت ناچیز معرفتی خود را به رخ دیگران نکشید.
خفت و خواری واقعی و حقیقی از آن سلطنت باختگانی است که آیندهء خود را بر اساس گذشته ای دروغین و افسانه ای پی ریزی میکنند, و مانند گله ای گوسپندان پرت و خمار و منفعل منتظر چوپان وارداتی خود از واشنگتن هستند.
چهارشنبه, ۶ام بهمن, ۱۴۰۰
آدم باید بسیار درمانده باشد که خودش را پیر کند و سوزنش فقط یک جا گیر کند.
(ما) گفتنِ شما من رو یاد چپی های دهه پنجاه می اندازد که خدا را شکر همان اوایل انقلاب رهبر عزیزشان آنها را بلعید.
اگر مطلب من را درست مطالعه میکردی، میفهمیدی که یک سلطنت طلب (علیرضا نوری پور) از ابادانی کشور در دهه پنجاه صحبت می کند، نه از بهشت برینِ بدون مشکل. من به عنوان یک سلطنت طلب، خوشحالم که بعد از چهل سال به مردم ایران ثابت شد که سلطنت پهلوی نباشد ایران آباد وجود ندارد.
آمید است که مردمِ شریف ایران بدون دخالت فکری و عملی آدمهای کوته فکری مثل تو در این راه پیروز شده و خودشان بدون هیچ تعصب حزبی، ایرانی آباد بسازند.
چهارشنبه, ۶ام بهمن, ۱۴۰۰
درمانده ترین افراد در ایران کسانی هستند که آیندهء خود را در اختیار شاهزادهء شصت و چند ساله ای میگذارند که ۵۰ سال است در ایران نبوده و هنوز بدون اجازهء مادر عزیزش اجازهء هیچ کاری ندارد.
به شما توصیه شده بود فقر معرفتی و بی بضاعتی فکری خود را به رخ دیگران نکشید.
جنبش های کنونی شورایی در ایران بسیار تنومندتر, گسترده تر و دامنگیرتر از آنی که به فکر سلطنت باختگان ناچیز برسد.
سلطنت پهلوی, از کودتای ۲۸ مرداد و روبوسی شاه با کاشانی (در شادمانی از سرنگونی دولت قانونی دکتر مصدق), تا تاسیس “انجمن حجتیه” توسط ساواک, تا پر و بال داد به حسنیهء ارشاد و دیگر نهادهای ارتجاعی مذهبی, بزرگترین و اساسی ترین پرورش دهندهء کاست روحانیون شیعه در ایران بود.
هیچکدام از اعتراضات روزمرهء مردم در کف خیابان خواستار بازگشت ارتجاع سلطنتی و جایگزینی یک نظام متحجر با تهجری دیگر نیست.
اما ذهنیت پوک و پوچگرای سلطنت باختگان ناکام میلیونها سال نوری از مبارزات کف خیابانی مردم در ایران فاصله دارد.
مردم شریف ایران بدون هیچ تعصب حزبی تصمیم خود را گرفته اند و اعلام نموده اند که:
“مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر”
“نه شاه میخوایم نه ملا, قدرت به دست شورا”
سلطنت باختگان ساده لوح چهل سال است که به امید دخالت های غرب و تحریم و حملهء نظامی منتظر و در حال سماق مکیدن هستند.
چهل سال دیگر نیز “امیدوار” و ,منتظر سماق بمکید, شاید بفهمید قضیه از چه قرار است.
شاید هم نه!
چهارشنبه, ۶ام بهمن, ۱۴۰۰
(به شما توصیه شده بود فقر معرفتی و بی بضاعتی فکری خود را به رخ دیگران نکشید.) دعوام نکن برادر. من از تحدید و دعوا که شما ها بلدید خیلی میترسم/ هاهاهاهاهاها
خدا شفا بده برادر جامانده از انقلاب جمهوری اعدام…
چهارشنبه, ۶ام بهمن, ۱۴۰۰
(به شما توصیه شده بود فقر معرفتی و بی بضاعتی فکری خود را به رخ دیگران نکشید.) دعوام نکن برادر. من از تهدید و دعوا که شما ها بلدید خیلی میترسم/ هاهاهاهاهاها
خدا شفا بده برادر جامانده از انقلاب جمهوری اعدام…
چهارشنبه, ۶ام بهمن, ۱۴۰۰
شوربختانه مشکل های سلطنت باختگان نادم یکی و دو تا نیست و انباشتی از نادانی و نفهمی تار و پود “حیات” فسیلی آنان را در بر گرفته است.
شما اگر کوچکترین آشنایی با زبان فارسی داشتید (که ندارید) می دانستید که معنای واژگان “توصیه” یعنی؛ پیشنهاد یا سفارش کردن یا اندرز دادن, اما ترکیبی از نفهمیدن زبان فارسی و ذهنیتی به غایت فاشیستی برای شما “توصیه” معادل “تهدید و دعوا”می شود.
در ساحت جامعه شناختانه نیز این نفهمی خود را به شکل بیگانگی کامل با جنبش های اجتماعی معاصر در ایران و یک انزوا و سترونی سیاسی تمام عیار نشان میدهد.
از بعدی تاریخی هم سلطنت باختگان بیخرد تنها چیزی که در چنته دارند یک فراموشی مزمن و پایدار از بابت پرورش دادن کاست روحانیون شیعه در دوران تاریک سلطنت “عاری از مهر”, ساواک و نظام تک حزبی رستاخیز است.
از یاد مبرید که فردوست, رفیق گرمابه و گلستان شاه, سازمانده اصلی وزارت اطلاعات ج.ا. بود و دست در دست حجاریان تمامی کارمندهای بازنشستهء ساواک را به استخدام ج.ا. در آورد. سلطنت و روحانیت دو روی یک سکهء تحجر, عقب ماندگی و ارتجاع در ایران بوده, می باشند و خواهند بود.
از جا ماندگان تاریخی واقعی در ایران سلطنت باختگان بی فهم و ادرکی هستند که ۴۲ مشغول سماق مکیدن هستند و ۴۲ آینده را نیز در همین ظرفیت درجا خواهند زد.
اما این جنبش های چپ و کارگری در ایران هستند که باری دیگر غول آسا و پر توان قد برافرازیده اند و در پیکارهای سخت و بی امان طبقاتی و اجتماعی مهر هژمونی و رهبری طبقهء کارگر و زحمتکشان را بر مبارزات روزمره می زنند.
“نه شاه میخوایم نه ملا, قدرت به دست شورا”
چهارشنبه, ۶ام بهمن, ۱۴۰۰
خوب میشی، زمان میبره ولی من همیشه امیدم به خداست. :):):):):):):):):):)
پنجشنبه, ۷ام بهمن, ۱۴۰۰
سلطنت باختگان وطن فروش در اوج قدرت هم هیچ چیزی بیش از مشتی دلقکان مبتذل حاکم نبودند, و اکنون پس از سرنگونی و دوران و دهه های ممتد و متوالی سماق مکیدن در غرب نیز کماکان خصایص دلقکی, لودگی و بیحیایی خویش را همچنان حفظ کرده اند.
پست فطرتی و پلشتی برای این جماعت بی همه چیز “با شیر اندرون شد و با جان به در شود.”
پنجشنبه, ۷ام بهمن, ۱۴۰۰
تو با نوشته هایت من را از خدا هم ناامید کردی.
تشت آب یخ شاید کمکت کنه، ( امیدوارم تشت ناامیدم نکنه) 🙂
پنجشنبه, ۷ام بهمن, ۱۴۰۰
تنها “امید” سلطنت باختگان نادم یک شازدهء شصت و چند سالهء (“هر چی مامان جونم بگه”) هست که حتی عرضه و توان بستن نخ کفش خود را نیز ندارد. مردکی ابله که هنوز بدین درجه از فهم و شعور نرسیده است که بفهمد در مجلس عزای برادرش نباید بخندد و شادمان باشد (نگاهی کنید به عکسهای صورت شاد و خندانش در سوگواری برادر کوچکش).
“امید” سلطنت باختگان پلشت به خانواده ای است که نیمی از فرزندانش خودکشی کرده اند, و بانی و سردار به اصطلاح سلسله نامبارکشان “آدولف رضا خان” تا به حال سه بار گور به گور شده است.
پنجشنبه, ۷ام بهمن, ۱۴۰۰