بنی صدر با نظر خواهی موافقان و مخالفان: حکومت اسلامی به رای عمومی گذاشته می شود

نباید عکسی را پائین بیاورند و عکس دیگری بالا ببرند

روزنامه باید همه خبرها را بنویسند

سانسور چه با وسائل ذهنی و چه عینی مخالف قطعی با اسلام است و با نص صریح قرآن در تضاد

بنظر ما هر که هر چه میخواهد باید منتشر کند

برای خبر نمی توان درصد تعیین کرد

سید ابوالحسن بنی صدر، یکی از نزدیکان حضرت آیت الله خمینی در گفت و گوئی با کیهان در پاریس ضمن تشریح چارچوب حکومت اسلامی، اعلام کرد که جمهوری اسلامی و نظریات مخالف آن به بحث گذاشته خواهد شد.

بنی صدر ضمن اعلام این خبر، اظهار داشت: طرح تئوریک مساله حکومت اسلامی را من شخصا کردم و مبانی و اصولش را هم منتشر کردیم. البته در سال ۱۳۴۷ که مساله برای اولین بار طرح شد، آقای خمینی ابتکار کردند و آنرا بصورت درس عنوان کردند و گفتند: این اساس را مطرح می کنیم تا اهل فکر بنشینند و درباره اصول و فروعش بحث کنند.

بنی صدر افزود: آن اصولی که براساس آن ضوابط تعیین شده، همان اصول دین اسلام است ولی حالت بریده از واقعیتش را از بین بردیم و با مراجعه به قرآن، دیدیم وقتی بحث در مورد بعضی نکات ضرورتی ندارد، چه لزومی دارد درباره آن بحث کنیم و بر ما معلوم شد که یگانگی خدا، یگانگی انسان است و این یگانگی انعکاسی در واقعیت، جستجو کردن جامعه ای است که انسان درآن تحت زور نباشد. از این اصل یا این سئوال برخورد کردیم که اگر بخواهیم در جامعه زور اساس رابطه نباشد، پس چه تفاوتی با مارکسیستها داریم. بحث در این مورد منجر به موازنه شد و برما روشن گردید، دید مارکسیسم که اساس را بر تقارین زور گذاشته و میگوید حل این تضاد از طریق حذف زور ممکن است، مکانیکی بوده و در عالم واقع ممکن نیست.

به عقیده ما برخورد دو زور، یا نتیجه اش صفر میشود و یا زور بیشتر، که همان نابرابری باشد

پس برای از بین رفتن زور، باید رابطه انسان و خدا را پذیرفت.

بنی صدر در توضیح اصل دوم حکومت اسلامی گفت: ما باید انسان را متحرک و حرکت اجتماعی را دائمی تلقی کنیم. لذا این حرکت باید در نظامی انجام گیرد که ما را به مقصود برساند. پس اسلام باید چنین نظامی باشد.

ما باید هر نوع مانعی را، اعم از اقتصادی و فرهنگی، از سر راه انسان برداریم و با هر گونه سانسوری مبارزه کنیم.

اصل سوم ما امامت است. برای رسیدن چنین وضعی، انسان باید خود مدیر خود باشد. اینکه من می آیم ایران و اوضاع را درست می کنم، درست نیست. انسان باید در رهبری جامعه شرکت کند و این حق عمومی است و سلب شدنی نیست.

هر بشری را باید امام تلقی کرد. در غیر اینصورت به این برمیخوریم که همیشه عده ای را رهبر بشناسیم و بقیه را پیرو. اصل چهارم، اصل عدالت است. عدالت هم هزار جور معنی دارد. محمد رضا پهلوی هم میتواند بگوید عادل است. در حالیکه عدالت وقتی برقرار میشود که همه نسبت به هم، هم نسبی تلقی شوند و هم فعال باشند و بلاخره چون آینده را نمیشود از عمل انسانی جدا کرد و چون ما مدت گرائی مارکسیسم را باطل میدانیم، ناچار الگوی جامعه نهائی را که به ما در قیامت وعده داده شده است، مد نظر قرار میدهیم. ما معتقدیم هر اندازه آینده را دورتر ببریم، افق دیدمان وسیع تر و و مجال تفکرمان بیشتر میشود. پس معاد که در ماورای این دنیا داده شده است، انسان را کاملاً در تفکر آزاد میگذارد. در چنین زمانی به کسی ستمی نمیرود. هیچکس بردیگری حکومت ندارد و انسان میماند و خدا، بدون هیچ مانعی.

بنی صدر در پاسخ به اینکه آیا وی در نهایت ماتریالیست است یا ایده آلیست، گفت: مساله اینها نیست. چرا که به اعتقاد ما ماتریالیست همان ایده آلیسم است. زیرا که واقعیت ندارد و میخواهد چیزی که واقعیت ندارد را به مردم تحمیل کند. دلیلش هم اینست که ماده هنوز مشخص نشده و مبارزه اضداد نه در جامعه نه در طبیعت و نه در هیچ جای دیگر، وجود ندارد.

از او پرسیده شد، پس تکامل چگونه صورت میگیرد؟ وی گفت: تکامل با سازندگی همراه است و با اصل تخریب که همان مبارزه اضداد باشد، در تضاد است.

بنی صدر در پاسخ به این سئوال که جواب اسلام به سئوال: چه سیستم اقتصادی؟ بنی صدر گفت: هم اقتصاد مارکسیستی و هم کاپیتالیستی براساس ندرت استوار است و کار اقتصاد در این دو سیستم اینست که منابع نادر را به مهمترین نیازها اختصاص دهد. اما اسلام می گوید در طبیعت از همه چیز به اندازه کافی وجود دارد…

مثلاً نفت به اندازه کافی وجود دارد؟

بله وجود دارد، مگر مجبورید که اینهمه نفت مصرف کنید.

… بله داشتم می گفتم از نظر ما علم اقتصاد معنی متفاوتی پیدا می کند. ندرت از بین می رود و جامعه ای با وفور اقتصادی بوجود می آید.

وی در مورد چگونگی روابط تولیدی در چنین اقتصادی گفت: در جامعه سرمایه داری اساس بر مالکیت خصوصی استوار است و در اقتصاد مارکسیستی جامعه تنظیم و رهبری را بعهده دارد. ما می گوئیم این کافی نیست. با گفتن اینکه مالکیت نباید خصوصی باشد، مسئله حل نمیشود و با تغییر نوع مالکیت اصل تمرکز از بین نمیرود. باید کاری کنیم که تمرکز ممکن نباشد. بنظر ما باید حساب سرمایه را از حساب تولید جدا کرد. سرمایه را آنطور که مارکس میگوید فقط کار زحمتکشان تشکیل نمیدهد. سرمایه مجموعه کار زحمتکشان و طبیعت است. سرمایه حق بقا دارد، اما حق برخود افزودن ندارد.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا سرمایه را بدون سود میتوان در نظر گرفت. گفت: بله، این ممکن است یعنی بیش از استهلاک سرمایه به صاحب سرمایه نباید داد. به سرمایه در اسلام نفع تعلق نمیگیرد. سود به کار تعلق میگیرد، یعنی کسی که کار میکند میتواند کار خود را تبدیل به سرمایه کند.

از وی پرسیده شد: آیا این خود بر سرمایه افزودن نیست و آیا چنین سیستمی مجدداً به انباشت سرمایه منجر نمیشود؟ وی گفت: نه نمیگذاریم بشود.

بنی صدر در مورد لزوم ارائه نظریه حکومت اسلامی گفت:

من طرفدار این عقیده هستم که هر گونه سانسور چه با وسائل ذهنی و چه عینی مخالفت قطعی با اسلام است و با نص صریح قرآن در تضاد. بنظر ما هر که هرچه میخواهد باید منتشر کند. بهمین جهت ما حکومت اسلامی را به بحث میگذاریم و از عموم میخواهیم که نظریات موافق و مخالف خود را ارائه دهند. نتیجه نهائی بستگی به رای عمومی دارد.

از وی سئوال شد: اینروزها عکس شاه را پائین می آورند و عکس حضرت آیت الله خمینی را بجای آن میگذارند.

او گفت: نباید عکس یکی را پائین بیاورند و عکس دیگری بالا ببرند. مجسمه سازی و تصویر کشیدن در اسلام حرام است.

ما با هر نوع دیکتاتوری مخالفیم

از وی سئوال شد: آیا روزنامه ها باید آنچنان که بعضی ها میگویند تنها اخبار مذهبیون را چاپ کنند؟ او پاسخ داد: خبر را نمی توان درصدی کرد. باید خبر آنطور که واقع شده بنویسیم و همه خبرها را بنویسیم. البته هر روزنامه ای باید ظوابط خود را اعلام کند تا مردم بتوانند براساس آن ظابطه ها، روزنامه ای را بخرند یا نخرند. یعنی هرکس آزاد است که آنچه میخواهد بنویسد و دیگران هم آزادند که اگر موافق میل شان بود بخرند و اگر نه، سراغ روزنامه دیگری بروند.

وی در پاسخ آخرین سئوال در مورد زنان گفت: زنان مانند مردان آزاد هستند و باید به آنان احترام گذاشته شود. اما آنها در انتخاب راهشان آزادند.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)