با اندون فراوان و خشمی عمیق، بکتاش آبتین؛ انسانی عاشق و مبارز، شاعر، فیلم ساز و عضو فعال و شجاع کانون نویسندگان ایران در ظهر شنبه ۱۸ دی در بیمارستان ساسان تهران در سن ۴۷ سالگی از میان ما رفت.

بکتاش آبتین با اتهاماتی چون عضویت در کانون نویسندگان ایران و حضور بر مزار جان‌باختگان قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای به شش سال زندان محکوم و از پنجم مهر ۱۳۹۹ و در اوج بحران شیوع کووید ۱۹ برای اجرای حکم خود به زندان اوین منتقل شد و در طی این مدت در زندان ۲ بار به کرونا مبتلا شد. آبتین در روز ۱۲ آذر با علایم کرونا به بهداری زندان اوین مراجعه کرد و توجهی به او نکردند و پس از سه روز با حال وخیم او را شبانه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل کردند و با زنجیر به تخت بیمارستان بستند.

روز به روز وضعیت اش وخیم تر شد و با پیگیری های بسیار خانواده و وکلا بالاخره توانستند برای او مرخصی استعلاجی بگیرند و جسم نیمه جان او را در ۲۲ آذر به بیمارستانی خصوصی منتقل کردند و روند درمان با شرایط وخیمی که حکومت برایش ایجاد کرده بود، آغاز شد. علیرغم تلاش‌های بسیار کادر درمان، وضعیت او روز به روز وخیم تر شد و در روز ۱۱ دی ماه پزشکان به ناچار او را به خواب مصنوعی بردند تا شاید بتوانند ریه هایش که دچار عفونت شدید شده و سطح اکسیژن خون اش پایین افتاده بود را کنترل کنند و او را از مرگ نجات دهند، ولی متأسفانه نفس تنگ و قلب زخمی او بیش از این طاقت نیاورد و از میان ما رفت و تمامی دوستداران اش را در شوکی عمیق همراه با خشم فراوان فرو برد.

بکتاش آبتین از کرونا نمرد، بلکه حکومت با تعلل و تأخیر عمدی در انتقال او به بیمارستان و جلوگیری از درمان به‌موقع و مناسب با استانداردهای لازم، او را عامدانه کشت. همان‌طور که سایر فعالان سیاسی بر سر موضع را در طی این سال‌ها در زندان یا خارج از زندان به طرق مختلف کشته است.      

مردم آزادی خواه ایران اجازه ندهیم این جنایت ها تکرار شود!  

بکتاش آبتین ‌نه اولین است و نه آخرین. در همین زمان که بکتاش عزیز ما را کشتند هم چنان رضا خندان (مهابادی) عزیز ما در بستر بیماری است و بسیاری از عزیزان دیگر ما در زندان ها با شرایطی مشابه زیر شدیدترین فشارها هستند و حکومت فاسد، ضد بشری و جنایت کار اسلامی ایران با هر ترفندی که بتواند آن‌ها را شکنجه و آزار می‌دهد یا خواهد کشت. 

وضعیت زندان های سراسر ایران و زندانیان سیاسی و عادی بسیار وخیم است. شیوع شدید کرونا در ایران نیز وضعیت زندان ها و زندانیان را که در شرایطی به شدت ناعادلانه و به دور از مراقبت و استانداردهای لازم نگهداری می شوند وخیم تر کرده است و جان زندانیان در معرض خطر جدی است و سلامتی خانواده های آن‌ها نیز با خطرات بسیاری روبرو است زیرا برای پیگیری وضعیت زندانی شان باید مدام در راهروهای تو در توی ادارات مختلف این شهر و آن شهر سرگردان باشند و هیچ مسئولی نیز پاسخ گو نیست. این شکنجه ها و اذیت و آزارهای زندانیان سیاسی و خانواده های شان عامدانه است تا بدین وسیله مردم را از اعتراض های بیشتر برحذر دارند و رعب و وحشت را در جامعه تشدید و هزینه زندان رفتن را چند برابر کنند. کانون نویسندگان ایران که تجربه تلخ قتل های سیاسی نویسندگان را پشت سر دارد، در بیانیه ها و گزارش های پیاپی خود وضعیت بکتاش آبتین و رضا خندان (مهابادی) را اطلاع رسانی کرد و در آخرین بیانیه پیش از مرگ بکتاش اعلام کرد: « به قتل نویسندگان آزادی خواه پایان دهید»، ولی کو گوش شنوا، باید کاری دیگر و اقدامی عملی کرد. دیگر اطلاعیه و بیانیه دادن راه حل نجات مردم از این همه آزادی کشی و بی‌عدالتی و جنایت نیست. 

وضعیت زندان های سراسر ایران و زندانیان سیاسی و عادی بسیار وخیم است و روزی نیست که خبر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی را نشنویم زیرا مسئولان حکومتی عامدانه می خواهند فعالان سیاسی را از گردونه مبارزه و حتی زندگی حذف کنند. بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر اهواز؛ عادل کیانپور زندانی سیاسی زندان شیبان اهواز که از چهارم دی امسال در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسیدگى پزشکى اعتصاب غذای غذای خود را آغاز کرده بود، پس از یک هفته حالش وخیم شد و در بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی در زندان به مرگی مشکوک جان باخت. بازداشت های گسترده و نگهداری طولانی مدت زندانیان سیاسی در بندهای انفرادی و احکام سنگین و پرونده سازی های مجدد برای فعالان سیاسی و مدنی نمونه آشکار دیگری از آزادی کشی و شکنجه و بی عدالتی های بی وقفه حکومت اسلامی ایران برای به سکوت کشاندن مخالفان است. 

حکومت جنایت کار اسلامی ایران و مسئولان اش بهتر از ما از وضعیت بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود با خبرند و هر لحظه امکان بروز اعتصاب ها و اعتراض های گسترده مردم را انتظار می کشند و به همین دلیل هر از چند گاهی تعدادی از زندانیان سیاسی را به اعدام محکوم می کنند یا به طرق مختلف سر به نیست کرده و می‌کشند تا بی رحمی شان را به جامعه یادآور شوند و هم اکنون عباس دریس یکی از معترضان آبان ۱۳۹۸ ماهشهر در معرض خطر اعدام قرار دارد. 

شماری از زندانیان سیاسی بند ۸ اوین به خاطر عدم رسیدگی پزشکی به‌موقع که منجر به مرگ بکتاش آبتین شد، در هواخوری زندان تحصن کردند و سپس مراسمی در اتاق پیشین او برای گرامی داشت وی برگزار کردند. هم چنین ساعت ۲۱ شنبه شب به وقت ایران تعدادی از اعضای کانون نویسندگان ایران و دوستداران بکتاش آبتین جلوی بیمارستان ساسان گرد هم آمدند تا شمعی به یاد آن عزیز عاشق که جایش برای همگی ما بسیار خالی شده است، روشن کنند که این آزادی ستیزان به این حداقل نیز امان ندادند و پس از دقایقی با دخالت نیروهای امنیتی مردم را پراکنده و شمع ها را خاموش کردند و شعری که به دیوار بیمارستان نصب شده بود را کندند.    

ما مادران پارک لاله ایران باز هم تأکید می‌کنیم که بکتاش آبتین توسط مسئولان حکومت اسلامی ایران عامدانه به قتل رسید و تأسف و خشم عمیق خود را این جنایت ابراز می‌داریم و به خانواده داغدار آبتین و به کانون نویسندگان ایران و به تمامی آزادی خواهان و یاران او تسلیت می‌گوییم و شریک غم سنگین شان هستیم. 

ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران از تمامی مردم آزادی خواه ایران و جهان می‌خواهیم که فریاد دادخواهی مردم زخم خورده و ستم دیده ایران را از این همه ظلم و جنایت و بی‌عدالتی در جهان رساتر کنیم و اجازه ندهیم که این جنایت کاران این چنین زندگی مردم ایران و فعالان سیاسی و مدنی را به سخره بگیرند و این جنایت ها را باز هم تکرار کنند تا مردم و جنبش های مستقل ایران بالاخره تکلیف شان را با این حکومت پلید و جنایت کار روشن کنند و از این همه ظلم، تبعیض و بی‌عدالتی رهایی یابیم و در آزادی نفس بکشیم.  

«شاعر سرزمینم 

بکتاش آبتین را

بدون وداع یاران 

مهر خاموشی بر لبان تبدارش زدند

ولی صدای جیرینگ جیرینگ زنجیر پاهایش

سکوت بیمارستان را در هم شکست

شاعر به کما رفت 

خوابی که بیداری نداشت

ولی صدای شعرهایش 

فریاد آزادی خواهی اش 

خواب زور گویان تاریخ را برهم خواهد زد.» شفق/ از مادران پارک لاله ایران

مادران پارک لاله ایران

۱۸ دی ۱۴۰۰ 

www.mpliran.net

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)