نصرت‌الله نوح با نام اصلی نصرت‌الله نوحیان سمنانی (متولد ۱۳۱۰ در سمنان – ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ در آمریکا) شاعر، روزنامه‌نگار، محقق تاریخ مطبوعات و طنزپرداز اهل ایران بود.
او در ۱۲ آبان سال ۱۳۱۰ در سمنان متولد شد. سیزده ساله بود (۱۳۲۳) که پدرش را از دست داد و نان‌آورِ خانواده شد:«من هم مثل اکثر جوانان این روزگار، از اوان شباب، نیمکتِ مدرسه را با چرخ‌های روان‌کاهِ کارخانه عوض کردم و[…] در دامنِ پُررنگ و نیرنگِ اجتماع، پرورش یافتم». (از: تذکره‌ی شعرای سمنان). در یکی از کارخانه‌ها با مهندس صادقِ انصاری (مسئولِ حزب در سمنان) و نیز با مسائلِ کارگری و سیاسی آشنا شد، به عضویتِ اتحادیه کارگریِ شهرِ خود در آمد و سپس به حزبِ توده‌ی ایران پیوست.
نوجوانی بیش نبود (۱۳۲۸) که شعرِ انتقادی ـ طنزآمیزِ گرگِ مجروح را در ۵۰۰ بیت سُرود و به خاطرِ بارِ تندِ سیاسیِ آن، برای سه ماه به زندانِ سمنان افتاد. پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۲۹، وقتی دریافت که در هیچ جا به او کار نمی‌دهند؛ راهیِ تهران شد و به تشکیلاتِ مخفیِ حزب پیوست.
نخستین شعر او به سال ۱۳۳۰ در «روزنامه فکاهی–سیاسی چلنگر» (که با مدیریت محمدعلی افراشته منتظر می‌شد) انتشار یافت. پس از آن اشعار و آثار او در دیگر نشریات با امضای (نوح) منتشر می‌شد. با تشدید اختناق، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ نوح دستگیر شد و پس از آزادی، اشعار خود را با امضاهای «سپند» و «میغ» منتشر می‌کرد. اولین کتاب شعرش، منظومه «گرگ مجروح» در سال ۱۳۳۳ پس از کودتای ۲۸ مرداد چاپ شد ولی مأموران فرمانداری نظامی آن را از چاپخانه جمع کردند. چون در آن از دستگاه سلطنت و اوضاع اجتماعی زمان به سختی انتقاد کرده بود، و به این دلیل نوح را به زندان سپردند. در طول مدّت زندان با شماری از فرهیختگان ادب فارسی از جمله مهرداد بهار، مصطفا بی‌آزار دبیر دبیرستان‌ها، انجوی شیرازی، پرویز اتابکی و… هم‌بند بود.
از سال ۱۳۳۹ نوح ضمن کار مستمر در روزنامه کیهان (تا سال ۱۳۵۸) با اکثر مجلات و روزنامه‌های تهران همکاری داشت. در سال ۱۳۳۶ نخستین مجموعه اشعارش با عنوان «گل‌هایی که پژمرد» به چاپ رسید و دومین مجموعه شعرش «دنیای رنگ‌ها» به سال ۱۳۴۲ انتشار یافت. آثار تحقیقی او به ترتیب تذکره شهری سمنان (۱۳۳۷) ستارگان تابان (مقالات چاپ شده در مطبوعات پیرامون شعر فارسی ۱۳۳۸) دیوان رفعت سمنانی با مقدمه دکتر ذبیح‌الله صفا در سال ۱۳۳۹ منتشر شد. پس از انقلاب، مجموعه اشعار سیاسی نوح با عنوان «فرزند رنج» انتشار یافت. در همین سال‌ها، نوح مجموعه کارهای محمدعلی افراشته را در سه جلد با عنوان‌های «مجموعه شعر محمدعلی افراشته»، «چهل داستان»، «نمایشنامه‌ها، تعزیه‌ها و سفرنامه» گردآوری و چاپ کرد. همچنین تنظیم و چاپ «آثار عجم» اثر فرصت شیرازی همراه با بررسی آثار و زندگی‌نامه مولف در سال ۱۳۶۲ از دیگر کارهای نوح می‌باشد. در آمریکا نیز نوح، دوره «روزنامه فکاهی–سیاسی آهنگر» چاپ ایران را با مقدمه‌ای پیرامون پیدایش، انتشار و لغو و توقیف آن تجدید چاپ کرد. در سال ۱۳۷۳ کتاب بررسی طنز در ادبیات و مطبوعات فارسی را با مقدمه محمدجعفر محجوب در سن‌خوزه انتشار داد. «آتشکده سرد»، گزینه‌ای از اشعار او در سال ۱۳۷۷ در آمریکا انتشار یافت. مجموعه‌ای از اشعار سمنانی نوح نیز در دست تنظیم و چاپ قرار گرفت. او به دلیل دانش بسیارش در زمینه ادبیات و شعر و نیز اطلاعات عمومی و از همه مهم‌تر دانستن لغات بسیار در آن سال‌ها برای اعضای تحریریه کیهان، نقش گوگل امروزی را بازی می‌کرد. از همه مهم‌تر حافظه قوی او بود که از او عنوان‌ آقای حافظه ایران ساخته بود. او در نخستین‌ مسابقه هوش تلویزیون‌ ملی ایران شرکت‌ کرد و تمام رقبایش را شکست داد و ‌عنوان آقای حافظه ایران را به دست ‌آورد. به همین ‌مناسبت به او جایزه‌ای دادند که با کمک آن توانست خانه‌ای در شهباز برای خودش دست ‌و پا کند.
او در بامداد ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ به دلیل بیماری مزمن ریه در بیمارستان استانفورد امریکا درگذشت.

– کتابشناسی:
– از بزرگ علوی تا رحمان هاتفی
– گرگ مجروح (۱۹۵۴)
– گلهایی که پژمرد (۱۹۵۷)
– دنیای رنگ‌ها (۱۹۶۳)
– فرزند رنج (۱۹۷۹)
– آتشکده سرد (۱۹۹۸)
– ننین حکاتی (۲۰۰۱)
– بررسی طنز در ادبیات و مطبوعات فارسی (۱۹۹۴)
– یادمانده‌ها: از بزرگ علوی تا رحمان هاتفی (Memoirs: Literary, Professional & Political)، در چهار جلد، ۲۰۰۲–۲۰۱۰
– تذکره شعرای سمنان (۱۹۵۸) (تجدید چاپ ۲۰۰۱ در ایالات متحده)
– ستارگان تابان (۱۹۵۹)
– دیوان رفعت سمنانی (۱۹۶۰)
– مجموعه آثار محمد علی افراشته
– چهل داستان
– نمایشنامه‌ها، تعزیه‌ها، سفرنامه
– آثار عجم (۱۹۸۳) فرصت شیرازی
– آهنگر (۱۹۹۳) (تجدید چاپ در ایالات متحده)
– یغمای جندقی: عبیدی دیگر در دوره قاجار (۲۰۰۶)

نمونه شعر:
(۱)
عُمری اگه دوری دُنیه هم تَو بَخُرون
عمری اگر دور دنیا هم تاب بخورم
هرچی کو مگن هر روز و هر شَو بَخُرون
هرچه که می­‌خواهم هر روز و هر شب بخورم
بازم مُ دلی مگی بَشین دیمی سمَن
باز هم دلم می­‌خواهد بروم سوی سمنان
با زِکَ زَرُن دبین و کشک اَوْ بَخُرون
با بروبچه‌ها باشم و آب کشک بخورم

(۲)
سَر زمین مندونی کو تا خُنی شین
سر زمین می­‌گذارمی که تا خواب رَوُم
هَمه انی مُو گَل دَفیلَه مشین
همه این­ها نزدِ من دفیله (رژه) می­‌روند

(۳)
راستی چه خَو با اون قدیمی دورَه
راستی چه خوب بود آن دوره­ی قدیم
کُه هرکی یِ  مِ مایِ بِ دوبارَه
که هرکه را یاد می­‌آید، می­‌گوید،[کاش] بیاید دوباره

(۴)
شهر را گویی نفس در سینه پنهان است
شاخسار لحظه ها را برگی از برگی نمی‌جنبد
آسمان در چاردیوار ملال خویش زندانیست
روی این مرداب یک جنبنده پیدا نیست
آفتاب از اینهمه دلمردگی ها روی گردان است
بال پرواز زمان بسته‌ست
بر آ از سینه تاریک و تار مشرق ای خورشید
ای روشنگر جان ها
که ما در چنگ خون پالای شام دیرپا مردیم
به سان غنچه‌ای از تند باد یأس پژمردیم
دلی بودیم لبریزِ از امید
افسوس
افسردیم
از بس خون دل خوردیم.

 

وب سایت رسمی ایشان:

http://www.safinehnooh.com/

گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)