چند روز پیش یکی از دوستان در جلسات داخل سازمانی سؤالی مطرح کرد که رایج است و مهم و با اینکه قبلاً هم به آن پرداخته بودیم، بحث مفیدی به دنبال آورد. ماحصلش را نقل می کنم.

پرسش بسیار ساده بود: ما مخالف حکومت هستیم و خواستار براندازی آن و جایگزینیش با یک جمهوری دمکراتیک و لائیک؛ ولی وقتی مردم برای اعتراض بیرون می آیند، هشدار می دهیم که باید دقت داشت که کار از دست نرود و یک وقت مملکت تجزیه نشود. اگر این طور است و اعتراضات را تشویق نمی کنیم، چگونه می خواهیم رژیم را بربیاندازیم؟ مگر قرار نیست که با انواع اعتراض مردمی این کار به انجام برسد؟

نکته درست بود و مهم. این مشکلی است که بسیاری با آن درگیرند.

شاهدیم که تا اعتراضی به راه می افتد که معمولاً هم صنفی است یا اساساً خواست های سیاسی در آن مطرح نمی گردد، عده ای بدون توجه خاص به محتوای آن و موقعیت و هر عامل دیگری، با هیجان و امکانات رسانه ای فراوان و بدون در میان آوردن هیچ طرح و برنامۀ سیاسی و استراتژیک، مردم را به تندروی هر چه بیشتر و هدف گرفتن براندازی تشویق می کنند.

این روش مردود است و از سوی کسانی پیش گرفته می شود که فقط سودای متزلزل کردن رژیم به هر قیمت را دارند، اصلاً برنامه ای برای بهره برداری از موج اعتراض که هر چه بلند ترش می خواهند، ندارند و هدف خودشان، یا به عبارت دقیق تر اربابانشان، از هم پاشاندن مملکت است و بس.

برای اینها، وجود نظام اسلامی بهانه ایست که تبلیغاتشان را توجیه کند و کمابیش این فکر را به مردم القأ نماید که به هر قیمت و حتی از هم پاشیدن مملکت هم که شده، باید از شر این نظام خلاص شد. البته مطلب به همین صراحت عنوان نمی شود، چون روشن است که کسی را جلب نخواهد کرد. ولی با تشویق یکسره و بی برنامۀ هر اعتراض، به این راه می روند و می کوشند این شیوۀ عمل را برخاسته از مخالفت جدی با نظام فعلی، قلمداد نمایند و اگر هم فرصت دست داد به دیگران تهمت بی عملی یا حتی همراهی با رژیم را بزنند.

حال ببینیم موضع ما که این روش را مردود میشماریم چیست.

اول از هم اینکه خواستار جدی براندازی هستیم و روش اصلی این کار را هم گسترش هر چه بیشتر اعتراضات مردمی می دانیم. از اعتراضات صنفی، چه مربوط به معیشت و چه محیط زیست و حقوق زنان و… پشتیبانی می کنیم. ولی از این نوع اعتراضات توقع معجزه نداریم.

یعنی چه؟ یعنی اینکه تصور نمی کنیم اگر اعتراضات صنفی گسترده شد، خود به خود تغییر ماهیت خواهد داد و سیاسی خواهد شد. در انقلاب اسلامی، اعتراضات صنفی که بیشتر خواستهای اقتصادی را مطرح می کرد، در زمان شریف امامی و پس از گرفتن پاسخ مثبت از دولتی که می خواست مهارشان سازد، تحول پیدا کرد و سیاسی شد. یعنی اینکه اول به هدف خودش رسید و بعد دگرگونی پیدا کرد. به نظر من، اول از همه، باید اعتراضات صنفی را در همین حال صنفی که دارند، پشتیبانی و تقویت کرد تا به ثمر برسند که خود پیروزی مرحله ای و معنی داری است و حتی اگر هم در این حد بماند، حال و روز مردم را بهتر کرده است.

و اما مرحلۀ دوم که سیاسی شدن است. در انقلاب قبلی این امر خلق الساعه نبود و خودبخود واقع نگشت. فعالان سیاسی و در درجۀ اول اسلامگرایان، در این راه کوشیدند و شعار هایی را که بعداً باعث مصیبت مردم ایران شد، در همه جا رواج دادند. یعنی سیاسی شدن کار، تابع برنامه و کوشش بود و جهت دار، چنانکه هر سیاست شایستۀ این نام باید باشد. به تصور من، منطق کار همان است و تغییری نکرده است. سیاسی شدن اعتراضات که به نهایت درجه مهم است، نمی تواند فقط به تشویق زد و خورد و دادن شعار های نابود باید گردد، ختم شود. از این مرحله، کار باید تابع منطق سیاسی معینی شود که شعار های درست را به مردم القأ نماید و در راه اجرای استراتژی حساب شده ای که می بایست به پیروزیشان برساند، بسیجشان کند.

در بارۀ شعار درست و اهمیت آن بار ها نوشته ام. در اینجا فقط روی نکتۀ اساسی آن که خواست لائیسیته است و البته پیوست های لازم و منطقیش که جمهوریت و دمکراسی است تأکید می نمایم.

فراموش نکنید که شعار امروز شماست که سرنوشت فردایتان را رقم می زند. اگر سخن مسموع و معنی دار نگویید، دیگران به جای شما سخن خواهند گفت. اگر سخن مغشوش و پراکنده بگویید، راه را برای آنهایی باز خواهید کرد که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند. اگر شعار نادرست بدهید، فردا وبال گردنتان خواهد شد.

خلاصه کنم. ما طرفدار و پشتیبان اعتراضات مردمی هستیم، چه صنفی و چه سیاسی، ولی این دو را با هم اشتباه نمی کنیم. مطلقاً قصد این را نداریم که مردم را تجهیز نشده به مصاف بفرستیم و با تشویق بی محابا، از آنها گوشت دم توپ درست کنیم تا یا کشته بدهند و به هیچ کجا نرسند و یا این که اسباب نابودی خود و مملکتشان را فراهم بیاورند. اعتراض درست آنی ست که معنی روشن و مشخص داشته باشد، جهت درست داشته باشد و و در نهایت سیاسی بشود. البته در راهی که باید و نه فقط با خواست نابودی. با کسانی که مردم را به غیر از این راهنمایی می کنند، مخالفیم و فقط برای اثبات اینکه براندازیم، هر حرف و هر کاری را که قرار است ضربتی حوالۀ رژیم بکند، تأیید نمی کنیم. از انتقاد و تهمت هم واهمه نداریم چون برای مسئولیت سیاسی ارزش قائلیم و از هدفمان که بهروزی مردم ایران است، تصویری روشن در ذهن داریم و می کوشیم همین تصویر را راهنمای مردم کشورمان سازیم. مبارزۀ سیاسی میان بر ندارد، باید راه درست را شناخت و در آن گام نهاد. این خیال که به هر ترتیب عمل کنیم، کار خودش درست خواهد شد، خیالی است خام. یک بار با خمینی این را تجربه کردیم، جایی برای اشتباه دوباره نیست.

۶ دسامبر ۲۰۲۱، ۱۵ آذر۱۴۰۰

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)