افزایش بی‌رویه جمعیت و افزایش فقر

با افزایش افسارگسیخته تورم و گرانی در ایران در سال‌های اخیر، جامعه جمعیتی کشور به سوی کاهش جمعیت و جمعیت فقیر پیش می‌رود در حالی که سیاست حاکمیت افزایش جمعیت بدون فراهم ساختن زیرساخت‌های آن است.

نرخ تولد و کاهش جمعیت در سال‌های اخیر همواره شاخص منفی را نشان داده است.

در کنار سایر عواملی که بر کاهش جمعیت کشور اثر می‌گذارد می‌توان به به تاثیر سوء تورم و فقر در کنار آگاهی جامعه شهروندی به عنوان عوامل اصلی کاهش جمعیت ایران اشاره کرد.

جمعیت ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ شاهد انفجار جمعیتی بود و طی کمتر از نیم قرن جمعیت ایران بیش از دو برابر افزون شده است.

با سپری شدن دهه ۸۰ و دهه ۹۰ و در سال‌های اخیر تا کنون جمعیت ایران همواره با نرخ تولد منفی روبرو بوده است که این امر در آینده خود را به صورت کاهش جمعیت کشور و پیر شدن میانگین سنی کشور نشان خواهد داد.

آمارهای رسمی و برخی آمارهای غیر رسمی حکایت از آن دارند که بیشتر خانواده‌هایی که در ۲ دهه اخیر تشکیل شده‌اند به تک فرزندی یا حداکثر داشتن دو فرزند بسنده می‌کنند و با پیشرفت کنونی میزان تولد جمعیت کشور طی دو تا سه دهه آینده کاهش چشمگیری خواهد داشت.

مهاجرت جوانان یکی از عوامل کاهش جمعیت کشور

یکی دیگر از دیگر عوامل کاهش جمعیت کشور مهاجرت جوانان به کشورهای دیگر به دلیل عدم وجود فرصت‌های شغلی، آزادی‌‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی و… می‌باشد که در سال‌های اخیر میزان آن به طرز قابل توجهی افزایش یافته است.

جوانانی که رویاهای خود را در کشور مادری خود نمی‌یابند و به امید یافتن کورسویی از امید ترک و جلای وطن کرده و راهی کشورهای دیگر می‌شوند.

عدم تشکیل خانواده در سنین جوانی از دیگر عوامل کاهش جمعیت

از دیگر عوامل کاهش جمعیت کشور می‌توان به عدم ازدواج جوانان در سنین جوانی اشاره کرد که علاوه بر دلایل فرهنگی متاثر از فقر، تورم و گرانی افسار گسیخته در کشور می‌باشد.

بدین معنا که جوان امروزی در ایران به دلیل تورم و گرانی بی‌سابقه از پس هزینه‌های تشکیل خانواده و تامین معیشت زندگی خانوادگی برنیامده و ترجیح می‌دهد سن ازدواج را هر چه بیشتر به تاخیر بیندازد.

تلاش‌های نافرجام حکومت ایران برای جلوگیری از کاهش جمعیت

با این توصیفات و در حالی که سیاست‌های اعلام‌شده حکومت ولایت فقیه در ایران بر روی ازدواج و فرزندآوری در سنین پایین و هم چنین داشتن فرزندان به تعداد زیاد استوار شده است و مسئولان حکومتی از جمله خامنه‌ای همواره در چند سال اخیر بر طبل افزایش جمعیت جوان کشور کوبیده است، اما مهیا نبودن شرایط اقتصادی برای جوانان این تاکید‌ها را در حد فقط شعار بی‌اثر گذاشته است.

به بیان دیگر در جایی که زیرساخت‌ها و الزامات یک زندگی راحت و با هزینه مناسب برای جوانان برای ازدواج و گذران زندگی در ایران تامین نیست هر گونه سیاست‌ورزی و اعلام سیاست‌های دستوری یا شعاری، نمود بیرونی و اجتماعی نداشته و نخواهند داشت.

سیاست‌های مخرب حکومت برای افزایش نرخ تولد

افزون بر این حکومت ایران در پی این تلاش مذبوج، به سیاست‌هایی روی آورده است که می‌تواند برای جامعه بسیار زیان‌آورتر باشد.

سیاست‌هایی چون ممانعت از سقط جنین فرزندان ناخواسته، حذف قانون غربالگری که از سال ۱۳۸۰ در کشور انجام می‌شده است و بسیاری قوانین ناپخته دیگر را می‌توان ادامه تلاش‌های مذبوح حکومت در این راستا معرفی کرد که راه به جایی نخواهند برد.

علاوه بر این اعمال سیاست‌های یکجانبه از سوی حاکمیت و علیه زنان، بدون فراهم بودن زیرساخت‌های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی باعث آسیب‌دیدن هر چه بیشتر زنان و مادران و حذف آنان از صحنه حضور اجتماعی کشور می‌شود. [قانون جوانی جمعیت ناقض حقوق اولیه زنان ایران]

این سیاست‌ها که می‌توان نام «سیاست فشار» بر زنان را بر آن نهاد در حالی صورت می‌گیرد که این امر از جنبه تشویق‌های عمومی فراتر رفته و جنبه دخالت حاکمیت در زندگی و حریم خصوصی شهروندان و علی‌الخصوص زنان ایران را به دنبال داشته است بی‌آنکه هم‌راستا با سیاست‌های تشویق به فرزند‌‌‌آوری امکانات متناسب با آن فراهم شود.

هدف سیاست افزایش جمیعت، قشر فقیر و افزایش فقر در آینده

با پیشرفت و پیشبرد سیاست‌های افزایش جمعیت به هر قیمت که اکنون در دستور کار حکومت ایران قرار گرفته و برای آن قانونی را نیز از تصویب مجلس حکومت گذرانده است، جمعیت مرفه جامعه در معرض تبعات این تصمیم قرار نخواهند گرفت اما جمعیت هدف جمعیت فقیر کشور هستند که با مشوق‌های مالی اندک و کوتاه مدت هدف قرار می‌گیرند و پس از چند سال که تاثیرات این تشویقات و حمایت‌های کوتاه مدت تمام شد با جمعیتی انبوهی که از هیچ حمایتی برخوردار نیست روبرو خواهیم شد که بالطبع جمعیت فقیر کشور را افزایش خواهد داد.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)