رئیسی قصد خودکشی نداشت او را آویزان کردند که خشک شود! (طنزسیاسی)
آیا رئیسی هم به زودی به جمع روسای قبل از خودش میپیوندد!؟
داستان این روزهای رئیسی یادآور حکایت طنزی است که اینجا آوردهام. رئیس تیمارستان یک بیمار روانی که سالها در تیمارستان بود را به دفترش صدا کرد و به او گفت: علی پرستاران از کار دیروز شما خیلی تعریف کردند و همه از اینکه حال شما در این حد خوب شده است خوشحالند.
علی پرسید منظورتان چیست؟
دکتر گفت: شنیدم که دیروز یکی از بیماران به اسم ابراهیم در استخر افتاده بود و داشت غرق میشد و تو فداکاری و از خودگذشتگی کردی و پریدی توی آب و او را نجات دادی! آیا این درست است؟ علی گفت بله البته کار مهمی نبود و وظیفهام بود! ابراهیم دوست قدیمی من است.
دکتر گفت: احسنت! پس معلوم است همانطور که همه پرستاران گفتهاند حال شما کاملا خوب شده است. حالا من دو خبر برای شما دارم که یکی خبر خوشحال کننده و دیگری ناراحت کننده است.
رئیسی به گوش باش که خامنه ای آویزانت نکند!
خبر خوشحال کننده این است که به دلیل این کار انسانی و فداکاری که کردی ما تصمیم گرفتیم که بعد از ۲۰ سال که تو اینجا هستی تو را مرخص کنیم چون کاملا واضح است که مشکلات شما رفع شده و خوب شدهاید. خبر ناراحت کننده هم این است که دوست قدیمیتان ابراهیم که شما جان خود را برای نجات او به خطر انداختید متأسفانه بعد از آن حادثه خودش را در محوطه بند رختها با یک طناب کوتاه حلق آویز کرده و خودکشی کرده و خفه شده است.
علی با ناراحتی سری تکان داد و گفت واقعا حیف شد! چرا اینطوری شد؟ او خودکشی نکرد! من او را بعد از اینکه از استخر نجات دادم چون تماما خیس آب شده بود بردم در بند رخت و آویزان کردم که خشک شود! خیلی حیف شد که مرده!
آقای دکتر حالا من کی میتوانم بروم؟؟
حالا داستان رئیسی و منصب ریاست جمهوری
این داستان خامنه ای و حکومت رو به سقوطش و ابراهیم رئیسی است. خامنه ای در اوج بحرانها و برای اینکه بتواند برای بقای حکومتش چند صباحی وقت بخرد به عنوان آخرین تدبیر ابراهیم رئیسی که خودش یک مهره شناخته شده و منفور در بین تمامی مردم ایران بود را از صندوق درآورد و بر رأس امور گذاشت که بتواند به وسیله او گوشهای از بحرانها را جمع کند ولی آنقدر اوضاع خراب است که هنوز چند ماه از دولت رئیسی نگذشته او را با طناب مشکلات و بحرانهای لاینحل آویزان کرده تا خشک شود!
ابراهیم رئیسی با کلی وعده و وعید و مسافرت استانی و… بر کرسی ریاست جمهوری نشست و علی خامنه ای هم برای او سنگ تمام گذاشت و بدون اینکه رأی آورده باشد او را از صندوق بیرون کشید. ولی ظاهرا این لطف خامنه ای پیش درآمد تمام سوز کردن رئیسی بود.
این روزها و تنها به فاصله چند ماه از شروع دولت رئیسی چنان حلقه بحرانها و اعتراضات داخلی و از سوی دیگر فشارهای بین المللی دور گردن رئیسی تنگ شده که دیگر نفسی برای او نمانده است. تحریمها همچنان ادامه دارد. انواع مشکلات اجتماعی در سراسر کشور بیداد میکند و مردم برای احقاق حقوقشان به خیابانها ریختهاند. دادگاههای بین المللی یکی بعد از دیگری مهرههای حکومتی را محکوم میکنند و این دنباله قطعا بزودی به رئیسی هم یکی از اصلیترین مهرههای سرکوب بوده است خواهد رسید. [مار کبری هندی در برابر مار کبری رئیسی لنگ انداخت! (طنز سیاسی)]
پس نتیجه اینکه لطف خامنه ای مانند کمک بیمار روانی بوده است که اول او را از غرق شدن نجات داد ولی بعد طناب به گردنش انداخت و برای خشک شدن او را دار زد. رئیسی هم در غرقابی از بحرانها نه راه پس دارد و نه راه پیش و بزودی ثمره این لطف خامنه ای را از نزدیک و توسط مردم معترض در کف خیابان خواهد دید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.