گزارش ها و آمار منتشر شده از جانب “صندوق بین المللی پول”، وزارت کار رژیم و مرکز آمار در ایران، هم بیانگر اوضاع آشفته اقتصادی وهم بیانگر آشکار فقر و فلاکتی است که میلیونها تن از مردم با آن دست به گریبانند.

مرکز آمار ایران گزارش جدیدی از نرخ تورم منتشر کرده که نشان می‌دهد افزایش قیمت خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها در کشور طی ۱۲ ماه منتهی به مهرماه امسال نسبت به دوره مشابه سال گذشته ۶۱.۴ درصد بوده که رکورد جدیدی در تورم اقلام خوراکی محسوب می‌شود.

در میان اقلام خوراکی، افزایش قیمت روغن‌ها و چربی‌ها تا ۹۴ درصد اوج گرفته و پنیر، شیر و تخم‌ مرغ نیز حدود ۷۱ درصد رشد قیمت داشته اند.

سبزیجات و حبوبات نسبت به مهر ماه یکسال قبل نود و هفت درصد افزایش قیمت داشته اند که بالاترین نرخ تورم در این گروه است. سقوط تولیدات کشاورزی از یک سو و از سوی دیگر محدود کردن تخصیص ارز برای واردات کالاهای اساسی و خوراک دام در دو سال گذشته موجب افزایش چند باره قیمت شیر و فرآورده های لبنی و مواد پروتئینی شده است.

به گونه‌ای که مقام های مسئول در وزارت بهداشت و درمان خواستار توزیع شیر یارانه ای شده‌اند. روشن است که در آینده نیز هم سیاستهای اتخاذ شده از جانب رژیم که باعث شتاب گرفتن انهدام محیط زیست و در نتیجه کاهش تولیدات کشاورزی داخلی و هم محدود کردن اختصاص ارز به ورود کالاهای اساسی، نتیجه ای جز افزایش مداوم قیمت این کالاها را نخواهد داشت.

همین سال گذشته در شرایطی که محدودیت اختصاص ارز برای ورود کالاهای اساسی به تصویب رسید، رئیس بانک مرکزی که برای توضیح شاخص های کلان اقتصادی کشور در مجلس رژِیم حضور یافته بود فاش ساخت که تنها در پانزده سال گذشته “۲۸۰ میلیارد تومان ارز دولتی به بازار تزریق شد تا نرخ ارز و به تبع آن نرخ تورم کنترل شود، اما تمام این ارزها از کشور خارج شده و باز نگشته است”.

نباید فراموش کرد که دولت رئیسی وعده داده بود که با مداخله در بازار، نرخ تورم را کنترل کند و اکنون با گذشت چند ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم نه تنها نرخ تورم کاهش نیافته بلکه شتاب بیشتری هم گرفته است.

بررسی‌های انجام گرفته به ما می‌گویند که مصرف برخی اقلام غذایی مانند گوشت و مرغ، لبنیات و حتی میوه‌ها به دنبال افزایش قیمت ها، تا حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است. همین امر سبب گردیده است که بسیاری از کالاهای اساسی از سفره میلیونها تن از مردم حذف شوند و بسیاری از مردم هر گونه امکان برای مداوای بیمارانشان را از دست بدهند.

در چنین شرایطی تصاویر آنانی که در زباله ها به دنبال ته مانده غذائی میگردند که شاید برای لحظه ای کوتاه شکم های گرسنه خود و یا خانواده شان را سیر کنند، در شبکه های اجتماعی دست به دست می گردند.

همزمان وزارت کار رژیم با بیان اینکه نزدیک به دومیلیون نفر درسال گذشته کار خود را به خاطر عوامل مختلف و از جمله شیوع کرونا از دست داده اند، اعلام کرد که تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی میکنند از بیست وشش میلیون نفر به حدود سی میلیون نفر رسیده است.

البته می دانیم که وزارت کار رژیم خط فقر مطلق برای خانوار سه نفره را دو میلیون و هفتصد وپنجاه وهشت هزار تومان و برای خانوار چهار نفری را سه میلیون وسیصد وهشتاد وپنج هزار تومان در نظر گرفته است. این در حالی است که حتی در آمارهای نهادهای رسمی دولتی خط فقر برای یک خانواده چهار نفره حدود ده میلیون تخمین زده شده است و این بدان معناست که تمام خانواده هائی که درآمدی کمتر از این میزان کسب میکنند به خط فقر مطلق رانده میشوند.

در این مورد هم رژیم با اعلام آمارهای دروغین کوشش میکند که وضعیت واقعی را در پرده نگه دارد. صندوق بین المللی پول نیز در گزارش خود با اشاره به “سرعت افزایش بدهی های ایران”، احتمال میدهد که ادامه این وضعیت وافزایش تورم، ایران را تا سه سال آینده به مرز ورشکستگی برساند.

این داده ها البته تنها بخشی از شرایط عینی فلاکتبار حاکم بر زندگی میلیونها انسان و نتیجه تلاشی اقتصادی جامعه است. درست همین شرایط عینی است که به بستر رشد اعتراضات و مبارزات کارگری و خیزشهای توده ای تبدیل شده است.

اینکه بیش از چهار ماه است کارگران پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی در اعتصاب به سر میبرند،
اینکه کارگران هفت تپه در هفته چهارم دوره جدید از اعتصابات خود هستند،
اینکه از روزهای اخر شهریور ودر آستانه بازگشائی مدارس موج گسترده ای از اعتراضات معلمان وکارنامه سبز ها در بسیاری از شهرها صورت گرفت،
اینکه روز پنجشنبه گذشته معلمان خرید خدمات استان چهار محال و بختیاری در مقابل مجلس تجمع کردند،
اینکه کارگران معدن ذغال سنگ کرمان از پنجم مهرماه در اعتصاب بسر میبرند،
اینکه همه روزه خبر دست کشیدن از کار و تجمع و اعتصاب حتی در بخشهای دولتی به گوش میرسد،
همه و همه به دلیل همین تحمیل بیرحمانه فقر و گرسنگی به آنهاست.

واقعیت این است کارگران و مردم ایران در تجربه زندگی واقعی خود ودر بیش از چهار دهه حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی دیده اند که مقامات جمهوری اسلامی هیچ توجهی به مسئله زندگی و معیشت آنان ندارند.

آنها بودجه های سرسام آور برای مؤسسات تولید، تبلیغ و ترویج خرافات مذهبی اختصاص میدهند، آنها ده ها میلیارد دلار صرف هزینه بلند پروازیهای خود در منطقه می کنند، مقامات رژیم و آقازاده ها اختلاس های میلیاردی انجام میدهند و زمانیکه کارگران به افشاء این فسادها ودزدیها میپردازند به بند کشیده میشوند.

تداوم همین وضعیت فلاکتبار برای طبقه کارگر ایران و برای میلیونها تن از اقشار تحتانی جامعه است که هیچ راهی جز مبارزه و اعتراض باقی نگذاشته است.

کارگران و تهیدستان این جامعه اگر نمی خواهند ناظر گرسنگی و مرگ تدریجی خود و کودکانشان باشند، اگر نمی خواهند هر روزه شاهد تعرض ممتد سرمایه داران و دولت شان به سفره خالی شان باشند، باید حق تأمین معیشت خود را از گلوی حکومت سرمایه داران بیرون بکشند.

این امر قبل از هر چیز نیاز به هم سوئی، یکپارچگی و سراسری شدن اعتصابات و اعتراضات کارگری و توده ای دارد.

نیاز به ایجاد رابطه و همکاری نزدیک بین رهبران و فعالین همین اعتصابات و اعتراضات و نهادینه شده این پیوندها دارد و بالاخره نیاز به ایجاد یک رهبری سیاسی سراسری دارد.

 

 

“سخن روز” – شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)