“هیفا المنصور” کارگردان زن اهل عربستان سعودی در مصاحبه ای با “لیز هوگارد” ، خبرنگار روزنامه “گاردین” عنوان کرد : باید پلیس مذهبی مجبور شود تا به زنان آزادی بیشتری بدهد، حتی آزادی های کوچک.
.
فیلم «وجدا»، ساخته این کارگردان، اولین فیلمی است که تاکنون در عربستان سعودی ساخته شده است. این فیلم در تابستان ۲۰۱۲ در سینماهای جهان به نمایش در آمد.
فیلم نگاهی نو به زندگی روزمره و تبعیضات جنسیتی در عربستان سعودی دارد.داستان در مورد دختری ۱۰ ساله است که آرزوی داشتن دوچرخه ای دارد تا با آن با یک پسر مسابقه دهد و برای رسیدن به این آرزو، مشکلات زیادی را متحمل می شود.
این مصاحبه توسط وب سایت شهرزادنیوز به فارسی ترجمه شده است.
شما فیلمتان به نام “وجیده”، در باره دختری ۱۰ ساله است که در ریاض زندگی میکند، آرزو دارد یک دوچرخه سبز داشته باشد، و اولین فیلمی است که کل آن در داخل عربستان سعودی فیلمبرداری شده است. آیا این فیلم یک خودزندگینامه است؟
– من از شهری کوچک و محافظهکار در عربستان سعودی میآیم که دختران زیادی مثل وجیده دارد، کسانی که آرزوهای بزرگ و چنین پتانسیل زیادی دارند. این دختران میتوانند ملت را تغییر دهند و خواهند کرد.
– در عربستان سعودی زنان اجازه ندارند همراه با مردان کار کنند و تا سال ۲۰۱۵ نمیتوانند رأی دهند. زنان فیلم شما خواستههای زیادی دارند…
– بسیار مهم است که مقاومت را پاس داریم و آروزهایمان را دنبال کنیم. گاهی در جایی مثل عربستان سعودی خیلی ساده کاراکترها به قربانی تبدیل میشوند؛ آنها مورد استثمار قرار میگیرند و امید را از دست میدهند.
– آیا همیشه میخواستید فیلم را با وجیدهای شروع کنید که زیر عبایش گرمکن پوشیده است؟
– در عربستان سعودی حجاب مسئله “ناموسی” است. شما همیشه مجبورید لباس سیاه بپوشید تا “عفت” را رعایت کرده باشید. من میخواستم کفش کتانی پایش کنم تا این روحیه شورشی را نشان دهم. در دنیای عرب ما به خرده فرهنگها و این گونه فردیت اهمیتی نمیدهیم. ما همه لباس یکسان میپوشیم.
– شما چگونه وعاد محمد ۱۲ ساله را هنرپیشه نقش اول خود انتخاب کردید؟
– بسیاری از سعودیها نمیخواهند دخترانشان جلوی دوربین ظاهر شوند. اما وقتی که وعاد با شلوار جین و اسنیکرز، موهای مجعد، در حال گوش دادن به آهنگهای جاستین بیبر، ظاهر شد، درست مثل نوجوانان لندن بود. فهمیدم که این یک فرهنگ جوانانه جهانی است.
– شما برای ساختن این فیلم از حمایت شاه عبدالله برخوردار بودید، اما این حقیقت دارد که باید در ون تولید پنهان میشدید و باید همکاران مردتان را از طریق واکی تاکی هدایت میکردید؟
– جامعه سعودی به شدت دچار تفکیک جنسیتی است. به عنوان یک زن، من نباید در اماکن عمومی ظاهر شوم. مردان و زنان نمیتوانند در خیابان با هم باشند، به ویژه زنی که دارد مردان را هدایت میکند.
– پدرتان، عبدل رحمان منصور، یک شاعر بود. دوران کودکی خود را چگونه گذراندید؟
– پدرم افکار بسیار بازی داشت. او و مادرم به ما فضای زیادی دادند تا شخصیت فردیمان رشد کند. من هیچ وقت این احساس را نداشتم که نمیتوانم کاری را بکنم، چون دختر هستم. او دخترانشان را تشویق میکرد تحصیل کنند. او فیلمهایی به خانه میآورد تا ما تماشا کنیم. من یک دوچرخه سبز داشتم. اما او خیلی هم تحت فشار بود. نامههایی به او نوشته میشد با این عنوان که “آدم درستکاری هستید، مرد خوبی هستید. چطور به دخترانت اجازه میدهید در تلویزیون ظاهر شوند و فیلم بسازند؟ این کار بسیار فسادبرانگیز و اشتباه است.” اما او میخواست کاری را بکنم که خوشحالم میکند. من احترام خیلی زیادی برای او قائلم.
– وقتی ۱۲ ساله بودید، اوضاع چگونه بود؟
– میخواهی به تو توجه بشود و با خواهر و برادرانت رقابت میکنی، اما هیچ وقت کسل نمیشوی. ما در شهری بسیار کوچک و محافظهکار بزرگ شدیم و از آنجایی که خانوادهام محافظهکار نبودند، زیاد با دیگران قاطی نمیشدیم. ما بچه های خانوادهای بودیم که هیچ کس نمیخواست با ما بازی کند. ما همیشه احساس غریبهگی میکردیم، چون خواهرانم و من موهایمان را نمیپوشاندیم. ما خارج از کشور تحصیل کردیم – من در دانشگاه آمریکا در قاهره در رشته ادبیات مقایسهای تحصیل کردم – آن هم در فرهنگی که زنان پس از اتمام دبیرستان یا حتا زودتر باید ازدواج میکردند. خیلی خوب بود که خواهر و برادران زیادی داشتم، چون حوصلهام سر نمیرفت.
– طبیعی بود که از آنها بخواهید در اولین فیلم کوتاه شما نقش بازی کنند؟
– بله. خواهرم فیلمبرداری میکرد. خواهرزادهام در این فیلم نقش پسر کوچکی را بازی میکرد. برادرم نقش آدم جنایتکاررا داشت. خانواده و دوستانم با دادن پیشنهاد در باره سناریو، لباس، نورپردازی کمکام کردند. فکر نمیکردم جایی به نمایش درآید، اما من آن را برای یک مسابقه کوچک فرستادم و انتخاب شد. من در یک کارخانه نفتی کار میکردم، اما حس میکردم به عنوان یک زن، یک شهروند دست دوم، اصلا وجودم محسوس نیست… بنابراین بعد از آن یک فیلم مستند به نام “زنان بدون سایه” [درباره زندگی مخفی زنان ساکن کشورهای خلیج فارس] ساختم. و دعوت از من در جشنوارههای فیلم آغاز شد. دنیایم در حال باز شدن بود.
– آیا هنوز احساس میکنی بین دو فرهنگ در حال رفت و آمدی؟
– ازدواج با یک مرد آمریکایی به من مزیتی داده است و راهی به درون فرهنگ غرب گشوده که در خاورمیانه آن را درک نمی کنیم. ما همیشه خود را مثل یک غریبه حس میکنیم. هنگام آشنایی با شوهرم، او در عربستان سعودی به عنوان وابسته فرهنگی آمریکا در عربستان کار میکرد. یکی از فیلمهایم در سفارت آمریکا به نمایش گذاشته شد، بعدش هم یک برنامه پرسش… و بقیهاش در تاریخ هست. ما دو سال در استرالیا زندگی کردیم. اما به بحرین نقل مکان کردیم تا مادرم و بچههایم که الان پنج ساله و سه ساله هستند، بتوانند راحت خانواده را ببینند. آنها به مدرسه بینالمللی میروند و زندگیشان با دوران کودکی من تفاوت دارد. اما، بله، هر وقت که به عربستان میروم احساس میکنم در خانه هستم. دلم برای گرمای شدید و خورشید و قهوه تنگ میشود.
– خواندهام که پشت فرمان یک ماشین گلف [ماشین مورد استفاده در زمینهای گلف] به عروسیتان رفتید. آیا میخواستید به زنان سعودی پیامی بفرستید؟
– من کلی تفریح کردم. خواهرانم هم که ساقدوشم بودند، هم سوار ماشین بودند.
– در آوریل عربستان سعودی ممنوعیت دوچرخهسواری زنان را لغو کرد؛ البته در محیط های بسته. آیا این فیلم تأثیری داشته است؟
– خیلی خوشحالم که دختران میتوانند دوچرخهسواری یاد بگیرند و احساس کنند آزاداند و میتوانند نفس بکشند که همراه تمام ورزشها در هوای آزاد به وجود میآید، و امیدوارم به آنان کمک کند که گامهای بیشتری در مسیر درست بردارند. باید به پلیس مذهبی دستور داده شود که به زنان آزادی بیشتری بدهد، حتا آزادیهای کوچک.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.