امروز اول آبان است.
امروز بار دیگر سیلی تاریخ به گونهی تک تکمان میخورد و تصاویر آن یک هفته، لحظه به لحظه از مقابل چشمانمان میگذرد.
از آن روزها به بعد، “آبان” به یکی از اصلیترین نقاط ارجاع در تاریخ سیاسی معاصرمان بدل گشت.
نقطهای که نشان داد چگونه فریاد ستمدیدگان و فرودستان، ستونهای پوشالی حاکمیت را به لرزه میاندازد.
نقطهای که به دنبالهی دی ۹۶ و مرداد ۹۷ بالیدن گرفته بود و تیر ۱۴۰۰ نیز نشان داد که پایان نخواهد گرفت.
این نقطه، یادآورد امکان قد برافراشتن فریاد و مبارزه در مقابل ستم و غارت بود؛ آمیختهای از فریاد و خون جانهای زیبا.
اما در این دو سال چه گذشت؟
آنچه اکنون از آبان به یاد میآوریم چیست؟
فضای غالب رسانهای از صدای فریادها کاست و دوربینها را بر خون زوم کرد.
مقاومت آنانی که مشتها را گره کردند، خیابانها را بستند و آتش افروختند از یاد رفت.
کشتهشدگان بدل به آنانی شدند که “هیچ” نکردند و “بیگناه” کشته شدند.
این فضای غالب کاری کرد که از مقاومت و مبارزهی جانانهی قهرمانانمان، تنها به خون غلتیدنشان را به یاد بیاوریم و به سوگواریشان بپردازیم.
اما آن گمنامانی که نامشان جاودانه شد و آن بیچهرگانی که تصویرشان بر قلب تاریخ حک گشت، فریاد بیصدایان نیز بودند.
خون انسان آبان سنگفرشها را سرخ کرد، اما فریادش را نیز همانجا باقی گذاشت.
فریادی که نوید فردایی دیگر میداد.
آبان آمیختهای از فریاد و خون جانهای زیبا بود. نه خون را فراموش کنیم و نه فریاد را.
#آبان_ادامه_دارد
@sarkhatism
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.