اسب تراوای خامنه ای در مذاکرات اتمی به خودش جفتک انداخت!
بن بست در مذاکرات اتمی نمودی از بن بست همه جانبه
خبرگزاری آسوشیتدپرس روز شنبه ۲۴ مهر گزارش داد که در سلسله جلسات دیپلماتیک سطح بالای این هفته در واشینگتن، مقامهای آمریکایی، اروپایی، اسرائیلی و عرب بر این ضرورت توافق کردند که برای حکومت ایران روشن کنند ادامه مقاومت برای پیوستن مجدد به مذاکرات اتمی در وین بدون مجازات نخواهد ماند و نادیده گرفته نخواهد شد.
این اجماع در حالی ایجاد شده که نگرانیهای فزایندهای وجود دارد مبنی بر این که حکومت تهران در بازگشت به مذاکرات اتمی با هدف آوردن ایران و ایالات متحده جدی نیست.
در همین حال وزیر خارجه عربستان سعودی در یک نشست خبری جداگانه با اشاره به تسریع فعالیتهای هستهای حکومت ایران گفت: «ما در موقعیت بسیار خطرناک هستیم!».
بلینکن وزیر خارجه آمریکا نیز پس از دیدار با لاپید وزیرخارجه اسرائیل تصریح کرد که پنجره بازگشت به مذاکرات در حال بسته شدن است.
این چشم انداز تیره از وضعیت مذاکرات اتمی بین حکومت ایران و طرفهای غربی پس از آن ایجاد شد که با روی کار آوردن ابراهیم رئیسی خامنهای تلاش کرد موضع سخت تری را در مذاکرات اتخاذ کند.
درباره؛ مذاکرات وین بیشتر بخوانید
موقعیت کنونی مذاکرات اتمی
برای اینکه درک روشن تری از وضعیت کنونی مذاکرات اتمی داشته باشیم، نگاهی به آخرین استاتوی حکومت ایران در بحث اتمی می اندازیم:
۱. سفر انریکه مورا هماهنگ کننده اتحادیه اروپا به تهران در روز پنج شنبه ۲۲ مهر یک سفر معمولی نبود. این سفر شکست خورده در حقیقت نوعی التیماتوم به تهران بود که فرصت در حال از بین رفتن است. یادداشت دیپلماتهای سه کشور غربی طرف مذاکره با تهران بیانگر اهمیت این سفر بود: «این بازدید در زمان مهمی رخ میدهد که مذاکرات وین در خصوص بازگشت کامل بهبرجام تقریباً بهمدت ۴ماه توسط ایران تعلیق شده است».
در حالی که عبداللهیان در گفتگو با لاوروف تلاش کرد این مذاکرات را مثبت جلوه بدهد اما واکنش جوزپ بورل به بازگشت با دست خالی نمایندهاش بیانگر شکست مأموریت محوله بود.
۲. خامنه ای-رئیسی تلاش کردند همزمان دو سیاست را به طور موازی پیش ببرند. کش دادن و به تأخیر انداختن مذاکرات و زمان خریدن برای خود تا بتوانند با گسترش و پیشرفت در غنی سازی و یا تولید فلز اورانیوم امتیازات بیشتری از طرف غربی بگیرند.
۳. واقعیت این است که بن بست در سیاست برجامی خامنهای طوری است که نه توان مقابله و سرشاخ شدن کامل با جامعه جهانی را دارد و نه توان رفتن پای میز مذاکرات جدی را. طی کردن هرکدام از این دو مسیر برایش تبعات مرگباری در پی دارد.
بازی با زمان نیز به بن بست رسید
۴. خامنهای در چانهزنی های علنی با غرب و بخصوص آمریکا شروطی را مطرح میکند که خودش هم آن را جدی نمیگیرد؛ یک بار آزاد کردن ۱۰ میلیارد دلار سرمایه بلوکه شده را مطرح می کند و روزی دیگر از زبان عبداللهیان برداشته شدن تمام تحریم را به عنوان شرط پیش پای طرف مقابل می گذارد. اما برخی خبرها حاکی است که در مذاکرات محرمانه آنان تلاش دارند که تحریمهای سپاه پاسداران و بیت خامنهای را بردارند. امری که در چارچوب برجام نمیگنجد و خودشان هم میدانند که دولت آمریکا اگر هم بخواهد نمیتواند این کار را بکند.
۵. مجموعه این سیاست ها وقتکشی حکومت ایران منجر به نزدیک شدن طرفهای غربی به همدیگر و شکل گیری یک جبهه متحد در مقابل بلندپروازیهای منطقهای این حکومت شده است. اکنون اروپا، آمریکا، کشورهای عربی و اسرائیل به یک ائتلاف اعلام نشده در باره برنامه اتمی حکومت ایران نزدیک شدهاند. این ائتلاف در صورت اصرار خامنهای بر سیاست کنونی، حاضر به ترک مذاکرات اتمی و درپیش گرفتن طرحB خواهد شد. یعنی همان چیزی که برای خامنهای یک کابوس خواهد بود.
بنابراین به نظر می رسد سیاست وقت کشی خامنهای با هدف شکاف انداختن در جبهه غربی به ضد خودش تبدیل شده است. یعنی اسب تراوای خامنهای وقتی در پشت جبهه دشمن پیاده شد، به جای شبیخون زدن به جبهه مقابل، شروع به جفتکپرانی به سمت خودی کرده است. این همان کابوسی است که خامنه ای اصلا نمیخواست دچار آن شود، اما دیکتاتورها همیشه در پایان مسیر اشتباهات هولناک مرتکب می شوند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.