شکنجه و زندان؛ آیا عمر خامنه ای را طولانی تر خواهد کرد؟
چرا خامنه ای شکنجه و زندان را رمز بقای خود می بیند؟
به محض روی کار آمدن خمینی در سال ۵۷ خبرها و گزارشها حکایت از آغاز شکنجه در زندانها میداد. طوری که خمینی مجبور شد هیأتی را مأمور بررسی کند. نام این هیأت، « هیأت بررسی شایعه شکنجه» گذاشته شد. این هیأت هم سرانجام همان طور که از نامش پیدا بود اعلام کرد که شکنجه فقط شایعه بوده است.
فردی به نام محمد جعفری که مدیر آن روزگار روزنامه « انقلاب اسلامی» بود، درخاطراتش مینویسد: «هنگامیکه خود من بازداشت شدم و شکنجه افراد مختلف و انواع آن را مشاهده کردم و حتی افرادی را دیدم که هیأت بررسی و شخص آقای محمد منتظری (یکی از اعضای هیأت) در زندان با آنها صحبت کرده و آثار شکنجهیی را که هنوز در بدن آنها وجود داشت، خود دیده بود. با خود گفتم: خدایا این چه روزگاری است و چطور ممکن است که شخصی در یک چنین مصاحبهیی به دروغ بگوید: «در زندانها شکنجه وجود ندارد».
او می نویسد: «در زندان افرادی که قبلاً شکنجه شده بودند برایم تعریف کردند که وقتی آقای محمد منتظری به زندان آمد و وضع ما را دید به گریه افتاد و گفت: «مطمئن باشید که ما به این مسأله رسیدگی میکنیم». وقتی مصاحبه او از تلویزیون پخش شد و گفت شکنجهیی وجود نداشته است هم ترس و هم بهت و حیرت ما را فرا گرفت».
جعفری می نویسد: وقتی از محمد منتظر (یکی از فرماندهان سپاه) دلیل این کار پسر منتظری را سوال کردم گفت: «مدتها بود که به دنبال محمد بودند ولی وی حاضر نشد که بیاید و مصاحبه کند تا سرانجام آقای خمینی به او پیغام داد که برود جماران و وی را ملاقات کند. روزی که محمد پیش آقای خمینی رفت من هم با او بودم. آقای خمینی به محمد گفت: «برو و در تلویزیون اعلام کن که مسأله شکنجه شایعهیی بیش نبوده است». آقای محمد منتظری گفت: «آقا! وجود دارد و من خودم افرادی را که شکنجه شدهاند دیدهام».
آقای خمینی گفت: «فعلاً اعلام کن که شکنجه وجود ندارد و این یک شایعه است حالا ما گرفتار ضد انقلابیون هستیم و انقلاب و اسلام در خطر است بعد کار درست میشود».
از همین نمونه گویا میتوان دریافت که شکنجه از همان آغاز برای خمینی به عنوان وسیله ای برای حفظ حکومت نامشروع بود.
شکنجه و زندان دو اهرم سرکوب
اکنون ۴۲ سال از آن زمان گذشته است و در زندان بر همان پاشنه پیشین می چرخد:
۱. در اواخر مرداد ماه ۱۴۰۰ یک گروه هکری به نام عدالت علی با هک دوربین های مدار بسته زندان اوین، به فیلمها و اسنادی از زندان اوین در مورد شکنجه و بدرفتاری با زندانیان دسترسی پیدا کرد. انتشار برخی از این فیلمها واکنشهای گستردهای در محافل سیاسی و حقوق بشری ایجاد کرد. طوری که رئیس سازمان زندان ها مجبور به عذرخواهی شد.
درباره؛ رسوایی شکنجه در زندان اوین بیشتر بخوانید
۲. به دنبال انتشار این فیلمها برخی از زندانیان سیاسی مثل برزان محمدی با انتشار واقعیتهای بیشتری از زندانها، شکنجه در زندانهای حکومت ایران را بسیار فراتر از آن چه که در این فیلمها نشان داده شده توصیف کردند. [افشاگری یک زندانی سیاسی در مورد شکنجه در زندان]
۳. عفو بین الملل به دنبال انتشار این گزارشها خواهان بازدید مستقل از زندانهای ایران شد.
۴. دو زندانی سیاسی زن در زندان بوشهر با انتشار جزئیاتی از شکنجه زنان در این زندان به بیان برخی واقعیتهای تلخ در زندان های ولایت فقیه پرداختند. آنها افشا کردند که چگونه زندانیان محروم در بند زنان برای مطامع پاسداران یا زندانیان مرد پولدار به کار گرفته میشوند.
۵. عفو بین الملل با انتشار یک گزارش تحقیقاتی اعلام کرده است که؛ از ژانویه سال میلادی۲۰۱۰ تاکنون، دستکم ۷۲ مورد مرگ در ۴۲ زندان و بازداشتگاه در ۱۶ استان در سراسر کشور رخ داده است. عفو بین الملل در این گزارش خود، به تازهترین مورد ثبت شده مرگ زیر شکنجه مربوط به یاسر منگوری ۳۱ ساله اشاره کرد که مرگ وی توسط مسئولان وزارت اطلاعات در ارومیه، استان آذربایجان غربی به خانواده وی در ۱۷ شهریور ۱۴۰۰ گزارش شد. [عفو بین الملل : مرگ دست کم ۷۲ زندانی ایرانی در زیر شکنجه]
۶. تازه ترین گزارش مربوط به زندان زاهدان است. گزارشی است مربوط به «تخت معجزه» یعنی تختی که برای شکنجهگر معجزه میکند و زندانی را از پای در میآورد. روایتگر میگوید: «در اطلاعات زندان زاهدان یک تخت فلزی داشتند به اسم تخت معجزه وقتی که شکنجههای دیگر اثری نداشت زندانی را به این اتاق برده و روی این تخت به شکم میخواباندند و سپس دو دست زندانی را به حفاظ جلویی تخت و پاها را به حفاظ انتهایی تخت میبستند و بعد با دو تسمه پروانه به کف پاها شلاق میزدند. وقتی که خسته میشدند زندانی را باز میکردند و مجبورش میکردند که روی همین پاها راه برود که بتوانند دوباره بزنند». [تازهترین روایتها از شکنجه تخت معجزه]
به این ترتیب بعد از گذشت ۴۳ سال از عمر ننگین حاکمیت ولایت فقیه به این واقعیت می رسیم که شکنجهای که خمینی در سال ۵۸ آن را برای حفظ مصلحت نظامش ضروری میدید، همچنان ساری و جاری است. عجبا که هنوز بعد از ۴۳ سال اقدامات ضدانسانی و بیشمار اعدام و هزاران سال زندان هنوز هم این حکومت به «ثباتی» که خمینی تصور میکرد روزی خواهد رسید نرسیده است. به همین دلیل هم شکنجه و زندان همچنان واجب و ضروری باقی ماندند.
مضاف بر این باید بر این واقعیت انگشت گذاشت که نه تنها حاکمیت ولایت فقیه برغم همه این اقدامات ضدانسانی تثبیت نشده است بلکه به اضعاف به سقوط و فروپاشی نزدیکتر شده است. دور نیست روزی که همه شکنجهگران و اعدام کنندگان در پای میز عدالت قرار بگیرند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.