بعد از یک دوره حدود بیست و چند ساله از دخالت نظامی امریکا در جهان، البته بعد از ماجرای ویتنام، و همچنین صرف میزان زیادی هزینه مالی و جانی، به نظر میرسد شاهد تغییر ماهیت دخالت این کشور بزرگ هستیم. اطلاق سیاست انزواگرایانه به تنهایی برای این تغییر کافی نیست زیرا امریکا نمیتواند نسبت به خطراتی که از جانب چین و روسیه برای جهان غرب وجود دارد چشمپوشی کند و یا نسبت به بحرانهای جهانی مانند تغییرات آب و هوایی و اقلیمی و یا بحران مهاجرت و خطرات دیگری مانند پاندمیهای نوظهور بیتفاوت باشد. سیاست ایالات متحده در قبال خاورمیانه که باید اعتراف کرد از دولت ترامپ شروع شده، بر «فلجسازی» مناطق بحران زده برای «مهار» آن و تضمین عدم گسترش آن به مناطقی قرار دارد که ممکن است لطمات اساسی به منافع این کشور وارد آورد. دستگاه ترامپ گمان میکرد این فلجسازی را میتوان با اتکاء صرف به ابزارها و اهرمهای اقتصادی که در اختیار ایالات متحده است اجراء کند، در حالیکه دولت بایدن پی برده است که سیاست مهار و فلجسازی مناطق بحرانزده، علاوه بر اهرمهای اقتصادی نیازمند تشکیل اجماع جامعه غرب و توسعه روابطی است که همزمان فشار و محاصره دیپلماتیک را نیز اعمال کند. در چنین رویکردی، حضور و دخالت نظامی این کشور تقریبا منتفی است و قبلا نوشتم که همین نکته میتواند پاشنه آشیل این رویکرد جدید باشد. به این ترتیب، ایالات متحده دیگر در پی «معالجه مستقیم» بیماری که دامنگیر کشورهای بحرانزده است نیست، بلکه در پی آن است که این بیماری را از طریق فلجسازی آنچنان مهار کند که از عدم سرایت آن مطمئن گردد. چنین رویکردی نیر البته مستلزم تغییر در باورهای فلسفی غرب است که وظیفه اخلاقی را بر دوش کشورهای غربی میگذاشت که روایت خود از حقوق جهانی بشر و همچنین توسعه نظامهای لیبرال دموکراسی را در کشورهای دیگر اعمال کنند. به این ترتیب، رویکرد جدید دولت ایالات متحده متضمن نوعی انزواگرایی فلسفی-اخلاقی است که صلاح مملکت خویش را خسروان دانند. البته این رویکرد هم بدون هزینه نیست. انتقادات تندی که متوجه دولت امریکا برای خروج شتابزده از افغانستان است و یا سهلانگاری این کشور در برابر برنامه اتمی ایران، نمونههایی از این نوع هزینههاست. به ویژه مسئله هستهای ایران که چالشی جدی برای سیاستمداران امریکایی است. احتمالا مدتهاست که آنها در فکر طراحی برنامهای برای قبولاندن ایران هستهای به جامعه جهانی هستند با این تضمین که با هستهای شدن ایران، مهار اقتصادی-دیپلماتیک جهانی روی این کشور آنچنان اعمال میشود که اولا از تشدید یک مسابقه تسلیحاتی در منطقه جلوگیری کند و ثانیا ایران را از مزایای استفاده از داشتن چنین سلاحهایی محروم سازد. آینده نشان خواهد داد چنین رویکردی دارای چه ضعفهای اساسی است.
فلجسازی و مهار دیپلماتیک-اقتصادی
پنجشنبه, 18ام شهریور, 1400
اضافه شده توسط گیلانی نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.