درحالی که این روزها با دستگیری حمید نوری دادیار سابق قوه قضاییه و از  عاملان قتل های مبارزان دززندان های رژیم ناقوس محاکمه و افشاگری آمران و عاملان قتل های دهه شصت مجددا بصدادرآمده است برای خودآزمائی و راستی  آزمائی جنبش چپ موضوع افشا و محاکمه رهبران گروه های سیاسی که در دهه مذکور و در دوره استقرارو تثبیت رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی به انحاء مختلف در مقابل جنبش خلقی و مبارزات مردم ایستاده  و بنا به اسناد موجوددر قتل عام مبارزان مشارکت مستقیم و یا غیر مستقیم داشته اند مطرح شده است.

واقعیت آن است که بخشی از نیروهای راست و جپ بر اساس تحلیل ایدئولوژیک و مواضع سیاسی در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۳ در کناررزیم و در مقابل جنبش انقلابی عرض اندام نموده اند. علیرغم آنگه رژیم خمینی و جمهوری راستین اسلامی از آغاز هم قصد بیرون راندن همه نیروهای سیاسی ملی و مارکسیستی را در دستورکارخودقرارداده بود که نمونه بارز آن صورتجلسه شورای امنیت منتشر شده در روزنامه پیکار و کار اقلیت دراسفند ۱۳۵۹ بود که گروه های سیاسی را براساس مواضع برای نابودی و کشتار طبقه بندی نموده بودند. اینکه رژیم جمهوری اسلامی حتی به پادوها و مشاطه گران خودرحم نکرده و انها را نیز در سنوات بعدی مورد حمله و کشتارقرارداده ، نمی تواند بار مسئولیت خیانت آن دوره رهبران این گروه ها را سبک و افشاگری و محاکمه آنان را غیرممکن سازد. در این میان نقش رهبران سازمان چریکهای فدائی خلق « اکثریت » و ارباب فکری آنان رهبران حزب توده بلاشک غیرقابل انکار و فراوش ناشدنی هستند.رهبران اکثریت که مدتهاست خارج نشین و دراتاق های پالتاکی ابراز وجود و اخیرا نیز حزب اتحاد چپ را راه اندازی کردند تصوردارند در پوشش سایر گروه ها می توانند سابقه ننگین ان سالها را محو کنند. اینان بر این تصور بوده  و هستند که با تکیه بر سوابق مبارزاتی سازمان چریک های فدائی خلق و نام آوری شهدای مبارزی همچون بیژن جزنی  و حمید اشرف می توانند خرمن انقلاب را درو کنند.

ما بخشی از بازماندگان گروه های مبارز داخل کشور که از زندان های رزیم دردهه شصت جان سالم بدربرده  و بعدآزادی بازنگری در مواضع خودو سایرین را در دستورکار خود قرارداده بودیم در مشارکت جدی در تظاهرات های سال ۱۳۷۸ ، جنبش ۱۳۸۸ ، خیزش ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ کوشش نمودیم در جهت دهی باین خیزش ها و طرح شعارهای عملی وظیفه خودرا انجام دهیم  اما آنجه در این سال ها همجون سایه مارا تعقیب نموده عملکرد خائنانه رهبران اکثریت و حزب توده (فارغ از اعدام عده قابل توجهی از رهبران حزب توده بوده است ). آنان درحالی بسوی چوبه ای اعدام می رفتند که شعارشان سوسیالیسم نبود بلکه کماکان بر صندوق جادوئی ضد امپریالیستی رژیم چشم دوخته بودند( نکاه کنید به مواصع راه توده و خاطرات آقای عموئی که هنوز در دایره اسطرلاب  ضد امپریالیستی رژیم گرفتارست ) .

بدون شک در برهه کنونی که نماآهنگ مبارزه مردم ایران وارد فازنوینی شده بدون شک جنبش انقلابی برای آنکه به دور باطل سال ۱۳۵۷ گرفتار نشود و به دیرآمدگان را اجازه فرصت یابی ندهد راهکاری مگر افشا و محاکمه آن رهبران و طرد آنان را از صفوف جنبش انقلابی ندارد.

ما با جسارت انقلابی در همان سال های شصت پذیرفتیم  که در برهه ای اگرچه کوتاه درارزیابی رژیم خمینی دجار تردید و شک گردیده و با طرح موضوعاتی همچون خرده بورژاوازی انقلابی و مذهب انقلابی به توهم توده ها دامن زده بودیم که علیرغم آنکه تاوان این خام اندیشی را داده ایم در مقابل مردم ایران از این بابت شرمساریم.

مبارزان مارکسیست و معتقدان به شاهراه  سوسیالیسم  بر اساس  محتوا و مستندات (مقاله  مخاطب کیست ؟ سازمان اکثریت که را می خواهد بترساند ؟ نوشته شیدا نبوی مورخ ۴ شهریورماه ۱۳۹۱ و همچنین نوشته گزارش گونه آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان فدائیان حلق ایران و ده ها نوشته و اعتراف گونه برخی عناصر چپ  ) بر این باور هستند  که چگونه رهبری اکثریت کوشش و لابه می کرده تا برادران پاسدار و مراجع قضائی آنان را با رفقای اقلیت یکی ننمایند. زهی بی شرمی که حتی درروزهائی که خوداکثریت هم زیر فشار امنیتی بوده امثال فرخ نگهدار «که امروزه به عینه ثابت شده نفوذی بورژوازی و پادوی غیررسمی جمهوری اسلامی و حزب توده » در در سازمان پرافتخار چریکهای فدائی  خلق بوده باتفاق چندنفر فرصت طلب دیگر در کودتای انتخابات اولین رهبری توانستند سازمان را به مسلخ ببرند و به این کفایت ننموده درصدد مقابله با سایر گروه های مبارز نیز بوده است. لذا با چنین سابقه ننگینی برای مبارزان داخل کشور تشکیل حزب باصظلاح چپ فدائیان که حاصل همنشینی بی عمل خارج نشینان بوده جز فریب افکار عمومی و پشت کردن به ارمان شهدای خلق هیج مفهمومی ندارد مکر انکه این حزب در صدد پاکسازی همدستان عاملان کشتار دهه شصت برآید.

ما روزانه ساعت ها شاهد گفتارهای رادیوئی و مصاحبه های برخی عناصر خارج نشین هستیم که متاسفانه حاصل سی تا جهل سال مهاجرت آنان حتی یک کتاب ایدئولوژیک نیست و حتی برخی از این افراد که در بحبوبه انقلاب و با استفاده از شهرت فدائیان به رهبری دست یازیدند حتی قادر نیستند دو کد مشخص از مارکس ، انگلس یا لنین در گفتار خودارائه نمایند که پوچی جایگاه  آنان رادر همان سال های بعدانقلاب را نیز نشان میدهد. مبارزان زندانی و غیرزندانی داخل کشور به تاسی از فقر سیاسی – ایدئولوزیکی که باعث رخنه بورژواها و تفکرات  بورژوائی به درون سازمانهای چپ شده بود با بازسازی فکری خود و انتشار مدون اثار بنیان گذاران مارکسیسم – لنینیسم و پرده جچاب برداشتن از چهره تقدیس گونه  و مذهبی آنان خوشبخنانه قادر شده اند یک پایگاه روشنفکری – گارگری قابل توجهی را در درون گشور ایجاد نمایند که نمونه بارز آن طرح شعارهای محوری مبارزاتی در خیزش های اخیر و تظاهرات های موسمی است .

البته و بدون شک ما به تلاش و کوشش های آن دسته از رفقا و عناصری که هنوز به آرمان های مبارزاتی خلق وفادار و در تبیین و تئوری پردازی  در خارج مشغول هستند ارج نهاده و حساب آنان را از فرصت طلبانی که خواب و خیال های روزهای اولیه سال ۱۳۵۷ را در سر دارند،  جداداریم.

ظهور جوانانی با تفکرات ریشه ای چپ مدرن بویژه در دانشگاه ها و همچنین برآمدن رهبران کارگری در اعتصابات و خیزش های هرجند نامتقارن کارگری نیز نوید آن را دارد که قرارنیست مارکسیم با تغییر لباس روشنفکران و کارگرنمائی در جنبش کارگری نضج یابد

امروز جنیش انقلابی درون کشور با بررسی همه جانبه از عملکرد ۵۰ ساله اخیر و بویژه کجروی های فرصت طالبانه اکثریت و حزب توده توانسته بیک دیدگاه انتقادی اصلاحی دست یابد که ضمن آنکه خمینی ، خامنه ای ،  القاعده و داعش و طالبان راضد امریکائی می داند شک ندارد همه انها دردایره ارتجاع بین الملل و مظهرواپس گرائی و بهیج عنوان حتی دردایره دوستان مشروط و مردد هم قرارندارند. امری که هم اکنون نیز بازماندگان زندانی حزب توده و اکثریت هنوز صحبت از عسل تلخ دارند و متوجه نشده اند که اساسا عسلی درکارنبوده واینان به تصورماه عسل در فکر عسل بوده اند غافل ازآنکه عروسی در کابین موجود نبوده و عفریته ای در انتطار بوده است .

نوشته های مشمئز کننده بقایای حزب توده و اکثریت راجع باینکه ایکاش پوتین کمونیست بود و ….. چشم برآستان روسیه دوختن حکایت وابستگی فکری و سیاسی این عقب مانده های ذهنی است که سکونت ۴۰ ساله در غربت نتوانسته طویله اوژیاس اندیشه آنان را لایروبی کند .

شاید طرح موضوغ افشای و محاکمه نارهبران دهه شصت با اولویت فعلی جنبش برای بسیاری از رفقا قابل هضم نباشد اما ما در درون کشور شاهدآن هستیم که بسیاری چپ را در فروپاشی کشور مقصر می دانند و تفاوت سازشکاران و خائنان را از مبارزینی که جه در داخل و چه با مهاجرت به خارج رنج دوران را همچون بار غم بر خودداشته اند، نمی دانند. لذا بر ماست که برای نخستین مرحله حنبش انقلابی علاوه بر دهها وظیفه مبرم ، افشا و محاکمه عادلانه علنی این نارهبران را در دستورکار قراردهیم تا مردم بدانند جپ نوین از هیچ قصوری گذشت نخواهدکرد. بدیهی است همان گونه که شعار (فراموش نمی کنیم و نمی بخشیم اما برخورد عادلانه و منضفانه خواهیم کرد)  شامل این افراد نیز می شود

 

  زنده باد جنبش انقلابی مردم ایران

 برقرارباد جمهوری دمکرانیگ مردم ایران بهرطریق ممکن