تجزیهی گفتمانی، روانی و جمعیتی ایران با ادامهی کار علی خامنهای و تبهکاران «سپاه پاسداران» بسیار آسانتر از آنچه فکرش را میکنیم، در آستانهی رخ دادن است:
۱. گماشتن جنایتکارانی مانند اژهای و رئیسی در رأس قوهها
۲. محدودیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی با طرحهایی مانند محدودسازی و تصاحب اینترنت به بهانهی «صیانت»
۳. سیاستهای زیستمحیطی نادرست و فاجعهبار با روندهای برگشتناپذیر برای طبیعت، از جمله، در استانهای سیستان و بلوچستان و خوزستان
۴. دلسردی نخبگان جامعه و گوشهنشینی یا مهاجرت آنها
۵. تقویت احتمال حملهی خارجی با ورود نظامی به درگیریهای پیچیدهی منطقهای با بعضی کشورهای عربی و اسرائیل
۶. سرکوب معترضان و برقراری فضای امنیتی
۷. دادن امتیازهای بیشتر به چین و روسیه برای ادامهی حکومت
هفتهای نیست که حکومت فقهی و دستپروردههای آن ضربهای به جامعه وارد نکنند. این روند، به بیشترین آسیبهای روانی و گسستهای فکری، اجتماعی و سیاسی در جامعهای میانجامد که جمعیت بزرگی در آن بر اثر همهگیری کرونا زمینگیر شدهاند.
همچنین، شخص علی خامنهای بهدلیل جلوگیری از ورود واکسنهای تولیدی «آمریکا و انگلستان» مسئول اصلی مرگ بسیاری از درگذشتگان کرونا است!
شکلگیری جمعیتهای ایرانی پراکنده و مهاجر در کشورهای دیگر نیز پیامد دیگر این وضعیت است. تجزیه و چندپارگی زیانبارتر از این است؟
ملایان حاکم بر ایران بیلیاقتی، بیمایگی، تنپروری، زنبارگی، سودجویی و قدرتطلبیشان را در پس دینداری و دینگستری پنهان میکنند. آنها عامل نابودی همبستگی اجتماعی و اعتماد بینافردی هستند.
امروزه، با وجود امکانات گستردهی یادگیری و پژوهش به چنین کسانی برای کشورداری یا یادآوری «اخلاق و معنویت» در رأس قدرت سیاسی نیازی نیست.
گزیدهای از نوشتهها و ترجمهها
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.